بعد از کشوقوسهای فراوان و دستگیری و بازداشت صدها زن و دختر علاقهمند به تماشای فوتبال و سرانجام مرگ «سحر خدایاری» که به دختر آبی معروف شد و همچنین فشارهای فیفا، بالاخره زنان ایرانی توانستند برای نخستینبار در کشور برای تماشای فوتبال در استادیوم بلیت بخرند.
همدلی| ستاره لطفی: بعد از
کشوقوسهای فراوان و دستگیری و بازداشت صدها زن و دختر علاقهمند به
تماشای فوتبال و سرانجام مرگ «سحر خدایاری» که به دختر آبی معروف شد و
همچنین فشارهای فیفا، بالاخره زنان ایرانی توانستند برای نخستینبار در
کشور برای تماشای فوتبال در استادیوم بلیت بخرند.
طلسم حضور زنان
ایرانی در ورزشگاهی که چهل سال در سیطره مردان بوده، قرار است فردا در بازی
ایران و کامبوج شکسته شود و این بار دیگر دختران علاقهمند به فوتبال پشت
فنس جا نمانند و در صندلیهای ورزشگاه جا بگیرند.
بدون شک روز 18مهرماه و
اسم کشور کامبوج و تیم ملی فوتبالش در حافظه تاریخی مردم ایران بهویژه
زنان کشور ثبت و ماندگار خواهد شد، چرا که در این روز زنان کشور به
مطالبهای دست پیدا میکنند که در تمام کشورها چنان موضوعی عادی و پیش
پاافتاده بود که اسم مطالبه هم بر آن قرار نمیگرفت و زنان علاقهمند به
فوتبال بدون تعیین ظرفیت و جایگاه خاص مانند مردان و در کنار آنان برای
تماشای فوتبال از نزدیک به ورزشگاه میروند.
در بازی ایران و کامبوج
فقط 3500صندلی از ظرفیت 75000 نفره در استادیوم آزادی به زنان اختصاص
یافته است، در حالی که قسمت زیادی از جایگاه مردان خالی است، ظرفیتی که
برای زنها در نظر گرفته شده است، در مدت زمانی کوتاه فروخته شد. برخی
ظرفیت اختصاص یافته به زنان را کافی نمیدانند، اما برخی نخستین ورود
غیرگزینشی زنان به استادیوم آزادی را گامی مهم و یک پیروزی بزرگ برای زنان
ایرانی میدانند.
با من به ورزشگاه بیا
اکنون زنانی که موفق به
خرید بلیت شدهاند، از این که توانستهاند به حق خود دست یابند، خرسندند و
ذوق و شوق دارند. آنان با هشتگ «با من به ورزشگاه بیا» تصاویر بلیت خود را
روی شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، برخی از آنها، برای تولد دوستانشان
که همزمان با روز بازی است، بلیت بازی ایران کامبوج را هدیه دادهاند،
بسیاری در این تب و تاب و شور و هیجان اجازه ورود به ورزشگاه دختر آبی را
فراموش نکرده و به او ادای احترام کردهاند که حسرت دیدن فوتبال در
استادیوم آزادی به دلش ماند.
در این میان زنان زیادی نیز به دلیل ظرفیت
محدود موفق به تهیه بلیت نشدهاند، اما آنها هم از به دست آوردن حق رفتن
زنان به ورزشگاه خوشحال هستند و با پستهایی در صفحات اجتماعی خود به آغاز
پایان منع حضور زنان در ورزشگاهها واکنش نشان میدهند.
اما همه در این
خوشحالی سهیم نیستند و در لایهای از جامعه با واکنشی متفاوتی مواجه
هستیم که این شیرینی را به کام بسیاری تلخ میکند. حالا که ظاهرا سدهای
قانونی و حقوقی برای حضور زنان در ورزشگاهها شکسته شده، سدهای نگرشی و
فرهنگی و تنگنظریها و تعصبات خود را نشان داده است.
عدهای باز علم
مخالفت برافراشتهاند و با چاپ تراکتهایی ، به مخالفت با این امر
برخاستند، به نحوی که تجمعهایی کمتعدادی نیز در مخالفت با حضور زنان در
ورزشگاهها برگزار شد و حتی صدای مخالفت خود را به گوش بهارستانیها نیز
رساندند و روز دوشنبه همین هفته تعداد قلیلی در مقابل مجلس شورای اسلامی در
مخالفت با ورود زنان به ورزشگاهها تجمع کردند، به این امید که بتوانند
سدی را که به صورت غیرقانونی جلوی پای زنان برای ورود به ورزشگاه
گذاشتهاند، حفظ کنند.
البته مخالفتهایی از این دست با حضور زنان در
ورزشگاهها و برگزاری تجمع درباره آن چندان موضوع تازهای نیست، بحث حضور
زنان در ورزشگاهها در طول چهار دهه به موضوعی برای رویارویی دو طیف
میانهرو و تندرو جامعه ایران در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی وفرهنگی تبدیل
شده است.
دو سال قبل نیز ماجراهایی مشابه تکرار شد. خردادماه ۹۶ گروهی
از معترضان به حضور زنان در ورزشگاهها تحت عنوان دانشجویان حزبالله، با
حضور در نماز جمعه اقدام به جمعآوری امضا برای نامهای خطاب به آیتالله
آملی لاریجانی، رئیس وقت قوه قضاییه در این باره کردند و خواستار برخورد با
مسئولان وزارت ورزش برای حضور تماشاگران زن در مسابقات والیبال شدند.
فقط
طیف تندرو جامعه نیست که علم مخالفت با ورود زنان به ورزشگاه را
برداشتهاند، پلیس نیز که وظیفه ذاتیاش برقراری امنیت در جامعه است، با
این استدلال که «امنیت زنان مهم بوده و فضا آماده حضور این افراد نیست.»
مخالفت خود را با حضور زنان در ورزشگاه اعلام کرده است.
سردار حسن کرمی
فرمانده یگانهای ویژه ناجا، ضمن مخالفت خود با این موضوع «درخصوص حضور
زنان در بازی ایران- کامبوج و تمهیدات پیشبینی شده توسط یگان ویژه» اظهار
داشت: با توجه به مصوبه انجام شده، پلیس همکاری لازم را خواهد داشت و با
توجه به اینکه فرماندهی داخل استادیوم مبنی بر تامین امنیت تماشاچیان و
بازیکنان، برعهده یگانهای ویژه ناجا است، ما برای کنترل زنان پیشبینیهای
لازم را کرده و از ماموران زن که آموزشهای لازم را دیدهاند بهره لازم را
خواهیم برد.»
مخالفت پلیس با حضور زنان در ورزشگاهها به بهانه نامناسب
بودن فضا این سوال را در ذهن ایجاد میکند که چرا پلیس مملکت بعد از چهل
سال در برقراری امنیت ورزشگاه برای زنان ناتوان است و از خود عجز نشان
میدهد؟ چند سال دیگر باید طول بکشد که پلیس بتواند فضای ورزشگاهها را
کنترل و امنیت برقرار کند؟
حضور زنان باعث تلطیف ورزشگاهها میشود
استدلال
اغلب مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها این است که محیط ورزشگاهها به دلیل
استفاده تماشاگران مرد از الفاظ رکیک و دور از ادب برای زنان مناسب نیست
اما در جواب منطق این مخالفان بسیاری معتقدند حضور بانوان و خانوادهها در
ورزشگاهها برای تماشای دیدارهای ورزشی، میتواند نظارت و کنترل اجتماعی را
در ورزشگاه تا حد زیادی افزایش دهد، چرا که به هم زدن جو مردانه
ورزشگاهها و حضور معیارهای خانوادگی که آرامش و امنیت را در خود دارد،
فضای ورزشگاهها را تلطیف میکند و باعث میشود رفتار ناهنجار اوباشگری در
مقابله با فرهنگ خانوادهپرستی و احترام به زنان، فرصت ابراز وجود و
آلودهسازی محیط ورزشگاه را نداشته باشد.
از سویی دیگر در فرهنگ ملی
ایران، بسیاری از گفتارها و رفتارهایی که در زمان عدم حضور زنان در جمع
مردان عادی قلمداد میشود، در جمعی که زنان حاضر باشند، با احتیاط و حتی
خودداری افراد همراه میشود. حجب و حیای مردان در حضور زنان، ویژگی اخلاقی
ایرانیان است که برخی آن را شرم فرهنگی مینامند. بنابراین حضور زنان در
ورزشگاهها نه تنها باعث تحدید اخلاق نمیشود بلکه حتی میتواند باعث کاهش
پرخاشگری و تلطیف ورزشگاه از ناسزا گویی شود.
فضای حاکم بر فوتبال
بسیاری از کشورهای اروپایی مثال روشنی از این ادعاست. اگر به تاریخ فوتبال
اروپا نیم نگاهی داشته باشیم ورزشگاههای اروپایی زمانی سرشار از آشوب و
پرخاشگری بود، اما الان وضعیت به مراتب بهتری دارد. گزارشهای زیادی از
خشونت در ورزشگاههای انگلستان به ویژه قبل از جنگ جهانی مشاهده میکنیم که
به ثبت رسیده، اما به گفته کارشناسان افزایش تماشاگران زن در ورزشگاهها
بعد از جنگ جهانی اول، یکی از دلایل کاهش این خشونتها بوده است.
فیفا یا مبارزه مدنی زنان؟
اکنون
که قرار است در بازی فوتبال ایران و کامبوج، زنان- آن هم در حد بسیار کم و
محدود- اجازه ورود به ورزشگاه را پیدا کنند؛ بسیاری شکستن طلسم درب
ورزشگاه آزادی را به فشارهای فیفا و اولتیماتوم این سازمان گره میزنند،
اما بسیاری دیگر ورود زنان به استادیومها را نتیجه مبارزه مدنی زنان و
خصوصا مرگ سحر خدایاری میدانند و معتقدند که محدودیت حضور زنان در
ورزشگاهها عمری چهل ساله دارد و فیفا با اطلاع از این وضعیت اعمال قدرت
نکرده، بنابراین مبارزه زنان باعث این بازگشایی شده است، تحقیر، بازداشت،
حبس، خودسوزی و مرگ هزینههایی بود که زنان برای این مطالبه خود تقبل کردند
تا مسئولین را وادار به پذیرش خواستههایشان کنند. نگاهی به هزینههایی که
زنان کشور برای ورود به ورزشگاه پرداخت کردهاند ما را به این واقعیت
میرساند که زنان برای مطالبه سادهای مانند ورزشگاه رفتن راه دشواری را
پیمودهاند.
بازی غیرحساس فوتبال ایران و کامبوج در چارچوب بازیهای
مقدماتی جام جهانی که قرار است فردا و با حضور زنان در ورزشگاه آزادی
برگزار شود، فراتر از یک مسابقه فوتبال خواهد بود، بدون تردید جنبههای
اجتماعی این بازی بسیار پررنگتر از ورزش و برگزاری یک مسابقه فوتبال در
سطح ملی است. چرا که حضور زنان در ورزشگاه آزادى در بازی بین ایران و
کامبوج بدون سهمیهبندى و فارغ از هر تحقیرى، آغاز یک پایان و تحقق بخشی از
رویاى دختر آبی و دختران ایرانى است که هزینههای زیادی را در این راه
تقبل کردهاند.