تحولات یمن، انتخابات افغانستان، بالا گرفتن اختلافات میان دموکراتها و دولت ترامپ و نیز ناآرامی در هیئت حاکمه بریتانیا، چنین نمایانده است که گویی پرونده تنش روابط ایران و آمریکا فعلاً از کانون توجهات بیرون رفته است.
جلال خوشچهره
تحولات یمن، انتخابات
افغانستان، بالا گرفتن اختلافات میان دموکراتها و دولت ترامپ و نیز
ناآرامی در هیئت حاکمه بریتانیا، چنین نمایانده است که گویی پرونده تنش
روابط ایران و آمریکا فعلاً از کانون توجهات بیرون رفته است. کاسته شدن از
درجه اهمیت مسئله ایران و آمریکا و بالتبع آن برجام، بیشتر مربوط به
سرخوردگیهایی است که در پی نتایج حضور روسای جمهور ایران و آمریکا در نشست
سالانه مجمع عمومی حاصل شد و نتوانست اتفاق تازهای را دراینباره رقم
زند.
دور شدن موضوع ایران و آمریکا از کانون توجه رسانههای جهان را
میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ اینکه ترجیح همه طرفها پرهیز از جنجالهای
خبری و حاشیههای آن برای اقدامهای دیپلماتیک موثر در سکوت است. یا توقف
در نقطه بلاتکلیفی که سبب شده اروپا و بهویژه فرانسه نیز دست از تلاشها
برداشته و منتظر رخدادهایی باشند که ممکن است در آینده نه چندان دور،
پرونده برجام را در چارچوب تنش روابط ایران و آمریکا به کانون توجهات و
گمانهها در صفحات نخست رسانههای جهان بازگرداند.
آنچه بدیهی است
اینکه فرایند تحولات مربوط به برجام و تنش روابط ایران و آمریکا به روال
گذشته ادامه دارد؛ با این تغییر که اکنون اعضای اروپایی گروه 1+4 نزدیکی
بیشتری به مواضع دولت ترامپ از خود نشان دادهاند. بیانیه مشترک رهبران
فرانسه، آلمان و بریتانیا درباره حملات به آرامکو و متهم کردن ایران در
دست داشتن این حادثه، همچنین هشدار به تهران برای گام بعدی این کشور در
کاهش تعهدات برجامی خود و سرانجام لزوم گفتوگو درباره برنامه موشکی ایران،
به نگاه انتقادی تهران به اروپا عمق و گستره بیشتری بخشیده است. اکنون
تهران، مواضع آمریکا و اروپا را در یکسو تفسیر و تحلیل میکند. به نظر
میرسد هرگونه واکنش عملی اروپائیان به گام بعدی تهران در کاهش تعهدات
برجامی خود بستگی دارد. تهران اعلام کرده که با سرخوردگی از وعدههای
اروپائیان در تامین خسارتهای ناشی از خروج دولت آمریکا از برجام، به اجبار
گام چهارم خود را در کاهش تعهداتش طی هفتههای آینده برمیدارد. به این
ترتیب، یکی از دلایل خروج اهمیت خبری موضوع ایران، بسا صبر و انتظاری است
که همه ناظران برای اتفاقهای بعدی پیشه کردهاند.
نشست مجمع عمومی
سازمان ملل اگرچه همراه با برخی لفاظیها و اتهامزنیهای متقابل از سوی
همه طرفهای مربوط به پرونده برجام بود، اما نکته برجسته در آن پرهیز از
تنش با شدت بالا بود. به عبارت دیگر، همه طرفها ضمن حفظ نمایش اقتدار،
بهگونهای سخن گفتند که به اصطلاح کج کنند اما نریزند. همین مهم میتواند
این گمان را تقویت کند که در بحران جاری دیپلماسی هنوز ابتکار عمل را در
اختیار دارد. به بیان دیگر، انگیزه و تمایل به حل سیاسی بحران جاری بیش از
هر رویکرد دیگری است، اما اراده برای انجام آن مطابق با منافع هریک از
طرفها شکل نگرفته است. دیپلماسی تنها با لحاظ منافع متقابل موثر خواهد
بود. شاید کاهش برجستگی خبری مرتبط به برجام و آینده آن به این مهم مربوط
باشد.