یک ضربالمثل قدیمی ایرانی میگوید یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران. شاید بتوان ادعا کرد مخاطب این ضب المثل پیشینیان ما و همنسلهای ماست.
همدلی- ستاره لطفی- یک
ضربالمثل قدیمی ایرانی میگوید یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به
دیگران. شاید بتوان ادعا کرد مخاطب این ضب المثل پیشینیان ما و
همنسلهای ماست. چرا که غالباً در مواجهه با هر موضوعی انگشت اتهام را به
سمت دیگران از جمله دولت و مقامهایی اجرایی و سیاسی کشور نشانه میگیریم و
خود را عاری از هر گونه خطا و مبرا از هرگونه لغزش میدانیم.
در هر
موضوعی مقامهای اجرایی یا سیاسی کشور را مقصر بدانیم، باید در پدیدهای به
اسم «سلبریتیپروری» انگشت اتهام را به سمت خود نشانه بگیریم. به ویژه
در زمینه معروف کردن شاخهای شبکههای اجتماعی که معروفیت اغلب آنان نه
به دلیل محتویات ذهنشان بلکه برخی مانند «مستر تیستر» به دلیل محتویات
معدهاش و برخی دیگر مانند وحید خزاییها، سحرتبرها داود هزینهها و
... به دلیل پوشیدن لباسها و آرایشهای نامتعارف و رفتارهای هنجارشکن و
خارج از عرف به شهرت رسیدهاند.
جذب مخاطب کار سختی نیست، راهش را یاد
گرفتهاند، ویدیویی از خود در اینستاگرام منتشر میکنند و زمینه معروفیت
خود را فراهم میسازند. هر کسی بنا به روش انتخابی خود عمل میکند، راهکار
جذب مخاطب برخی از آنان بدننمایی، استفاده از الفاظ دور از ادب و شنیع و
حرکات غیرمتعارف است. برخی دیگر در قالب یک حرفه یا کار خود را بازتعریف
میکنند و مخاطبان زیادی را جذب میکنند.
اما از آنجا که توهین، تحقیر،
فحاشی و ... دنیای مجازی یا واقعی را نمیشناسد و پستها و فعالیتهای ما
در فضای مجازی ادامه شخصیت ما هستند، آن چه که در فضای مجازی میکاریم
میتواند طوفانی شود که زندگی حقیقی ما را هم نابود کند. درست مثل اتفاقی
که برای حمید سپیدنام معروف به مستر تیستر چشنده معروف پیش آمد که یک شبه
جنجال زیادی را خلق کرد و انتقادات زیادی را برانگیخت.
ماجرا از اینجا
شروع میشود که مستر تیستر در سفر به یکی از شهرهای مرکزی ایران به یک
قصابی برای خرید گوشت شتر مراجعه میکند. در این ویدئو که در صفحه مستر
تیستر منتشر شده، او تصویر سر شتری را نشان میدهد که پوست آن کنده شده و
واقعاٌ ترسناک است.
پس از انتشار این تصویر، یکی از بانوان کارتونیست
ایرانی فعال در فضای مجازی که گیاهخوار و حامی حقوق حیوانات است، اقدام به
کشیدن کاریکاتور مستر تیستر و نقد این تصاویر میکند.
مستر تیستر که
از این ماجرا با خبر میشود، در خصوصی صفحه اینستاگرام از او میخواهد که
این کاریکاتور را حذف کند. بانوی کاریکاتوریست این کاریکاتور را نقدی بر
رفتار او معرفی میکند و دلیلی برحذف آن نمیبیند.
پس از امتناع از حذف
کاریکاتور، مستر تیستر که فراموش کرده بود در خانه شیشهای زندگی میکند و
با کوچکترین اشتباهی خانه فرو میریزد و خرده شیشهها بر سرش آوار
میشود، به شدت به کارتونیست میتازد و در پیامهای شخصی به او از الفاظ به
شدت ناپسند و فحاشیها و توهینهای جنسی استفاده میکند.
انتشار
پیامهای شخصی مستر تیستر توسط کارتونیست ایرانی و یکی از فعالان حقوق زنان
در خارج از کشور جنجالهای زیادی در فضای مجازی به راه انداخته است. البته
مستر تیستر ادعا کرده است پیامهای منتشر شده منتسب به وی فتوشاپ است.
بیشک اگر متن منتشر شده با واقعیت منطبق باشد با یک فاجعه اخلاقی
تمامعیار مواجه هستیم. چرا که فردی به ظاهر موجه با چند صد هزار فالور در
گفتوگو با یک کارتونیست منتقد چنان اتهامات و اهانتهای جنسی را پشت سر هم
ردیف میکند که در باور کسی هم نمیگنجد.
نگاهی گذرا به جریان چشنده
معروف که توانسته به پشتوانه ۷۰۰ هزار مخاطب خود در فضای اینستاگرام برند
خود را ثبت کند، یک بار دیگر این سوال را در ذهن ایجاد کرد که این فرد و
افراد امثال وی بنا به چه اصلی به چنین امتیاز و جایگاهی رسیدهاند که
نزدیک به یک میلیون نفر دنبال کننده بدون واسطه دارند، چه کسی یا کسانی این
افراد را بزرگ کردهاند، در حالی که این افراد حتی در ادبیات شخصی و
برخورد با منتقدان خود بهشدت ضعیف عمل میکنند.
چرا در همین اینستاگرام
که مورد علاقه بسیاری از ماست، در بسیاری از موارد تعداد دنبالکنندههای
یک فعال اجتماعی، یک نویسنده، یک فرد صاحب اندیشه و تفکر یا حتی یک فرد
معمولی که حرف جدیدی برای گفتن دارد، بسیار کمتر از صفحاتی است که
لودهبازی، تمسخر، توهین و تحقیر را برای جذب مخاطب سرلوحه کار خود قرار
داده است. چه اتفاقی افتاده است که تعداد کامنتهای یک پست امیر تتلو،
خواننده جنجالی، رکورد میزند و مرز 16میلیون کامنت را رد میکند؟
امیر
تتلو خواننده، هفته پیش در صفحهی شخصی خود در اینستاگرام اعلام کرد اگر
میلیون کامنت زیر پست جدیدم بگذارید، آلبوم جدید را منتشر میکنم. هواداران
او به این خواسته پاسخ مثبت دادند و زیر همان پست کامنت گذاشتند و
کامنتها در حال حاضر بیش از 16 میلیون شده است. این درحالی است که رکورد
کامنتها تا پیش از این با 9میلیون و 800 هزار کامنت در اختیار «کیم
کارداشیان» بازیگر و مدل امریکایی بود. راستی تتلو در ذهن مردم چگونه
فردی است که مردم این گونه به درخواستش پاسخ میدهند؟ ادبیات به کار
رفته در صحبتهای او به چه صورتی است که با یک اشاره بیش از
16میلیون نفر با گذاشتن کامنت درخواست او را برآورده میکنند؟
در بهوجود آمدن این وضعیت هر کدام ما چقدر مقصر هستیم؟ آیا اصلا تقصیری را متوجه خود میدانیم؟
بدیهی
است وقتی تقاضای ما برای دیدن و شنیدن این افراد هر روز رو به افزایش
است، آنها نیز هر روز خودشان را «شاخ» و «شاختر» فرض میکنند، به نحوی
که تعداد فالورهایشان برایشان نمادی از قدرت میشود و با پشتوانه همان
فالورها که متشکل از تکتک ماست به خود اجازه تحقیر و توهین به دیگری را
میدهند.
ناسزاهای رکیک جنسیتی مستر تیستر به منتقدش و ادبیات لمپنی
سرشار از فحش و توهین برخی از شاخهای اینستاگرام که در غیاب روشنفکران بر
صندلی کنشگری اجتماعی نشستهاند و نظام اخلاقی جامعه را جهت میدهند،
نشاندهنده این است که پروبال دادنهای ما به افراد کم مایه میتواند باعث
ترویج کممایگی در جامعه و بدتر از آن توهم قدرت کممایگان و نهایتاً تحقیر
افراد و توهین به آنها شود. حضرت حافظ هم گویا با این جماعت روبهرو بود
که گفت:زمان به مردم نادان دهد زمام مراد/تو اهل دانش و فضلی همین گناهت
بس.
در عین حال پروژه حذف این افراد خود بزرگپندار که فضای مجازی را
قلمرو خود میدانند زیاد دشوار نیست. فضای مجازی میتواند مانند تیغ دو
لبه عمل کند، به همان سرعت که میتواند یکی را معروف کند به همان سرعت نیز
میتواند باعث حذف آن فرد شود.
بدون تردید همان گونه که مردم این
افراد را در فضای مجازی بزرگ کردهاند میتوانند آنان را نیز حذف کنند،
البته نه یک شخص خاص بلکه یک تفکر غلط، یک رویه نادرست و یک پدیده را که
دیگر آن قدر بزرگ شده است که از دنیای مجازی به دنیای واقعی ما هم نفوذ
کرده است.
افزون بر تکتک افراد که در میدان ندادن به این چهرهها
میتوانند نقش موثری داشته باشند، این موضوع نیاز به بررسی عمیق اجتماعی
دارد. شاید لازم باشد دستگاههای متولی فرهنگ و اندیشه
نیز ساعتی به عملکرد خودشان، اعمال محدودیتهای
متعصبانهشان، حذف نخبگان فرهنگی کشور، شیوه برخورد با منتقدان
هنری و فرهنگی، نبود بسترهای همفکری فرهنگی، علامه دهر
بودن مدیران فرهنگی و دلایل این عب گرد فاجعهآمیز فکر
کنند.
البته سلبریتیپروری و بها دادن به کممایگان فقط خاص جامعه ما
نیست و در جوامع دیگر نیز یافت میشود. به نحوی که سبب شکلگیری کمپینی
تحت عنوان «احمقها را معروف نکنیم» هم شده است.
کمپین احمقها را معروف
نکنیم، چندی است در آمریکا و اروپا به راه افتاده و تعداد زیادی به آن
پیوستهاند. کمپینی که از کاربران اینستاگرام میخواهد از دنبال کردن صفحات
افرادی که هویت مشخصی ندارند و با به نمایش گذاشتن رفتار ناشایست در فضای
مجازی مشهور شدهاند، خودداری کنند. این کمپین اجازه نمیدهد افراد با به
نمایش گذاشتن هرگونه بیبند و باری، تبدیل به الگو شوند.
به تازگی
بسیاری از کاربران ایرانی نیز به این کمپین پیوستهاند و نقطه نظراتشان را
با هشتگ «احمقها را معروف نکنیم» به اشتراک میگذارند. کاربران ایرانی که
به این کمپین پیوستهاند، معتقدند: «احمقها حتی ارزش ندارند شما ثانیهای
وقت بگذارید و صفحه آنها را دنبال کنید. فالو و لایک کردن آنها یعنی شما
شخصیتتان به اندازه آنها پایین است و همعقیده آنها هستید.»