کد خبر: ۱۴۲۹
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
کارکرد و کارایی نظام‌های سیاسی بستگی به توانایی آن‌ها در «عبور از بحران»ها و ایجاد و تقویت «گفتمان‌های بحران‌زدا» دارد. چه آن‌که کاربست اصلی هر نظام سیاسی «تدبیر امور»، «تامین منافع ملی» و «حل بحران‌های احتمالی» است.

علیرضا صدقی

کارکرد و کارایی نظام‌های سیاسی بستگی به توانایی آن‌ها در «عبور از بحران»ها و ایجاد و تقویت «گفتمان‌های بحران‌زدا» دارد. چه آن‌که کاربست اصلی هر نظام سیاسی «تدبیر امور»، «تامین منافع ملی» و «حل بحران‌های احتمالی» است. این وظایف سه‌گانه در تمامی حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و ورزشی قابلیت پیاده‌سازی و اجرا دارد.
با این وصف، مشکل اصلی هژمونی قدرت در کشورها زمانی بروز و ظهور پیدا می‌کند که هر یک از این کاربست‌ها یا تمامی آن‌ها ظرفیت‌های اجرایی‌شان را از دست می‌دهند. درست در این هنگامه است که بحران‌های متعدد و فراگیر گریبان چنین جوامعی را می‌گیرد. «فساد»، «خشونت»، «عصبیت اجتماعی»، «دلمردگی»، «ناهمراهی» و... تنها بخشی از بحران‌هایی است که گریبانگیر این جوامع می‌شود.
بررسی‌ها نشان می‌دهند که حاکمیت‌ها در این مواقع باید دو ویژگی موثر داشته باشند. نخستین ویژگی را باید توانایی در ایجاد و اجرای «گفتمانِ بحران» دانست. در موقعیت‌هایی از این دست است که جامعه نیازمند فهمی تازه از «گفتمانِ بحران» است. در حقیقت «گفتمانِ بحران» تلاش می‌کند تا «آسیب‌ها» و «عوارض» بحران را به حداقل برساند.
پایه دیگری که جوامع برای خروج از بحران‌های احتمالی به آن نیازمندند، وجود «گفتمان»های فراگیر و ملی است. مادام که گفتمان‌های درون حاکمیت پاسخگوی مطالبات و خواست عمومی ـ جامعه مدنی ـ باشد و مشروعیت آن‌ها از‏دست‏رفته تلقی نشود، امید به بازآفرینی موقعیت مطلوب ممکن خواهد شد.
با این مقدمه می‌توان شرایط فعلی کشور را مورد بررسی و ارزیابی از این منظر قرار داد. به بیان دیگر، این نوشتار سعی می‌کند به دو مشکل اساسی موجود در جامعه ایران بپردازد. نخست مسئله فقدان «گفتمانِ بحران» در جامعه است. مشاهدات تاریخی نشان می‌دهد که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب 57 و حتی پیش از استقرار حاکمیت جدید، بحران‌های متعدد فراروی قدرت سربلند کردند. تجزیه‌طلبی، اختلاف‌نظرهای حاد میان جریان‌های انقلابی، برخورد خشونت‌بار ایدئولوژی‌های موجود در انقلاب و سرانجام نبردی تمام‌عیار در 1400 کیلومتر از مرز مشترک با همسایه غربی؛ تمام این بحران‌ها تنها ظرف یک سال و اندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بروز کرد. پس از جنگ نیز اوضاع تفاوت چندانی با دوره داغ انقلاب و جنگ نداشت. وضعیتی که حتی تا هنوز هم ادامه دارد.
استفاده از تعابیری نظیر «موقعیت حساس کنونی» و «پیچ خطرناک فعلی» که بارها و بارها از سوی مسئولان بزرگ و کوچک جمهوری اسلامی شنیده شده است، موید «زیست بحران‌زا» در جمهوری اسلامی است. این حقیقت نشان می‌دهد که نهاد قدرت در ایران با بحران و در بحران زیسته است.
نباید فراموش کرد که دستیابی به «گفتمانِ بحران» نیازمند فاصله‌گذاری مشخص با بحران است. به بیان دیگر، بلندای نهاد قدرت باید فراتر از بحران باشد تا بتواند «گفتمانِ بحران» را به منظور مدیریت آسیب‌ها و عوارض‌ ناشی از آن، ایجاد، حمایت و اجرا کند. از این منظر می‌توان نتیجه گرفت که امروز جمهوری اسلامی با بحرانِ فقدانِ «گفتمانِ بحران» روبه‌رو است.
مسئله دیگری که می‌توان از آن به عنوان یکی از مشکلات اصلی نام برد، «بحرانِ گفتمان» است. «بحرانِ گفتمان» درست زمانی ایجاد می‌شود که گفتمان‌های درون حاکمیت مشروعیت، مقبولیت، اعتماد و اطمینان بدنه اجتماعی را از دست می‌دهند. چرایی ایجاد «بحرانِ گفتمان» را هم باید در «ناکارآمدی»، «فقر تئوریک»، «ضعف ساختاری» و در نهایت «حذف جامعه مدنی از نهاد قدرت» دانست.
نمونه تاریخی بروز این عارضه را باید در درگیری‌های دی‏ماه سال 96 ردگیری کرد. گروه‌های معترضی که به خیابان‌ها آمده بودند، شناسنامه مشخصی نداشتند، از حمایت نخبگان اجتماعی و روشنفکران بهره‌مند نبودند، در زمره طبقات فرودست محسوب می‌شدند و شعارهایی به غایت رادیکال داشتند. در این جریان یک شعار محوری وجود داشت. شعاری که به نماد این اعتراض‌ها تبدیل شد. جالب آن‌که وابستگان قدرت در جمهوری اسلامی هم بدون توجه به پیامدهای احتمالی تکرار این شعار، بارها و بارها از آن استفاده کرده و می‌کنند. شعار محوری اعتراض‌های 96 «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» بود. شعاری که به شکلی آشکار و علن اعلام کرد جمهوری اسلامی بیش از هر‏چیز با «بحرانِ گفتمان» روبه‌رو است.
لذا به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران بیش از هر‏چیز نیازمند رفع این نقصان جدی در ساختار اجتماعی کشور است. بازیابی و بازآفرینی گفتمان‌هایی مشروع و مقبول در بدنه اجتماعی و طراحی و تدوین گفتمان بحران منطبق با آموزه‌ها و انگاره‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه ایران تنها راهی است که می‌توان برای خروج از وضعیت فعلی متصور بود.
نام:
ایمیل:
* نظر: