هر دفاعِ تمام قدی، برائتی در پی خواهد داشت؟! این سوال نیست، این یک تئوری یا فرضیه ی سیاسیِ مبهم است که اشاعه دهنده آن طیفی از اصولگرایانی هستند که از یک هژمونی رسانهای قوی برخوردار بوده اند! شاهد مثال نیز موجود و آماده ارائه!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی:
هر دفاعِ تمام قدی، برائتی در پی خواهد داشت؟! این سوال نیست، این یک
تئوری یا فرضیه ی سیاسیِ مبهم است که اشاعه دهنده آن طیفی از اصولگرایانی
هستند که از یک هژمونی رسانهای قوی برخوردار بوده اند! شاهد مثال نیز
موجود و آماده ارائه! کافی است به رفتار و موضع گیریهای چهرههای سرشناس
اصولگرای نزدیک به احمدی نژاد، در خلال سالهای 90 تا 92 دقت شود.
>دفاع تمام قد و ناشیانه کیهان از پناهیان
روزنامه
کیهان یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ برای رهاندن واعظ خاص از توهینهایی که در حق
مجلس روا داشته، بخشهای مهمی از صفحه ۱۱ خود را به دفاع تمام قد از
علیرضا پناهیان اختصاص میدهد. سرویس سیاسی روزنامه کیهان در یادداشتی با
عنوان: «شفافیت مجلس مطالبه مردم است، مدعیان اصلاحات با فحاشی نمیتوانند
فرار کنند» مینویسد:
«وکلای موافق با شفافیت آرا و عملکرد نمایندگان
مجلس میگویند این حق مسلم مردم است که بدانند نماینده آنها در موارد
مختلف چه موضعی اتخاذ کرده و چه رای داده. آنها همچنین میگویند که این
موضوع که گاه بیش از ۱۵۰ نفر طرحی را امضا میکنند اما در هنگام رای گیری
کمتر از ۱۰۰ نفر به آن رای میدهند از نتایج نبودن شفافیت است.»
نویسنده
مطلب مدعی است: «ماجرای شفافیت آرای نمایندگان از سال گذشته به صورت جدی
کلید خورد و با همت کسانی از قبیل «حسینعلی حاجیدلیگانی» نماینده
شاهینشهر و میمه و برخوار به جریان افتاد. روز رای گیری اما مشخص شد که
این طرح، مخالفان جدی دارد؛ مخالفانی به اندازه یک جناح سیاسی در کشور، اما
در عین شگفتی این اعضای لیست امید بودند که با نطقها و مصاحبههای خود در
قامت مخالفان جدی شفافیت آرای نمایندگان ظاهر شدند. همان طیفی که پیشاز
این همیشه شعار شفافیت را سر داده و آن را در ویترین جناح خود قرار داده
بود با این وجود اما همین که شعار به یک قدمی تصویب و اجرا رسید آنها دیگر
چارهای نداشتند جز اینکه به صورت علنی به مخالفت با آن بپردازند.»
کیهان
در ادامه و با عنوان:«های هوی فراریان از شفافیت» ادامه میدهد: «همچنین
در مورد آنچه از قول کسانی مانندِ آن عضو هیئت رئیسه به عنوان «بگیر و
ببند» عنوان شده دقیقا توهین به شعور مخاطبان است زیرا پس از طرح این قبیل
فرافکنیها به ذهن مخاطبین این سوال میآید که مگر در صحن مجلس چه چیزی
برای رای گیری مطرح میشود که یک سر آن میتواند به زندان ختم شود؟!
کیهان
در ادامه مینویسد: «خلاصه آن که دربار دوم، طرحی که توسط حجتالاسلام
ذوالنوری نماینده قم و عضو فراکسیون ولایی آماده شده بود و مبتنی بر شفافیت
آرا و عملکرد نمایندگان بود نیز در این اواخر به صحن آمد و این بار نیز
همان قصه پر غصه تکرار شد و بعد از آن هم که کم کم داشت همه چیز به سمتی
میرفت که فراموش شود ناگهان در یکی از شبهای محرم در دانشگاه امام صادق
(ع)، پناهیان انتقادات تندی را علیه مجلس مطرح کرد و به عنوان یک شهروند از
مجلس پرسید که چرا به شفافیت تن نمیدهد؟ و از جوانان خواست تا مطالبهای
را برای شفافیت آراء و عملکرد نمایندگان به صورت گسترده آغاز کنند تا به
صورت یک پویش بزرگ مردمی در آید.
کیهان معتقد است «حرفهای پناهیان»
برای «عصبانی شدن» بیش از حد «اصلاحطلبان» کافی بوده است زیرا بنا به آنچه
کیهان بر آن اصرار دارد؛ «اصلاحطلبان به تند ترین شکل ممکن و با زشتترین
الفاظ به پناهیان تاختند که چرا میگویی مجلس باید شفاف شود و...
>کیهان شاهدی جز فراکسیون ولایی ندارد؟!
نماینده
دیگری که روزنامه کیهان از او نقل قول میکند ابوالفضل ابوترابی؛ دیگر عضو
فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس است که با تاکید بر شفافیت آراء نمایندگان
گفته است: «این موضوع حق مردم است که بدانند نمایندگان شان چه تفکری دارند و
چگونه و با چه کیفیتی رای میدهند؟!
نماینده دیگری که کیهان از او نام
میبرد علیرضا سلیمی نماینده محلات است که گفته: «حق مردم در دانستن است که
در کشور ما محدود شده و بسیار عجیب است که دو فوریتی بودن طرح شفافیت آراء
بیش از ۱۷۴ امضا داشت اما ۶۹ نفر به آن رای دادند. در همین مورد مذکور
باید آرای نمایندگان منتشر شود تا مردم بفهمند چه کسانی چنین طرحی را امضا
کردند و سپس زیر امضاءهایشان زدند و اگر مردم این را بفهمند که یک نماینده
چیزی را بیهوده و بدون اعتقاد امضاء میکند دیگر به او رای نمیدهند.»
>ادب کیهان
کیهان
به همین مقدار بسنده نمیکند و در ستون«نگاهی به دیروزنامههای زنجیره ای»
که ستون مستقلی است و همه روزه، روزنامههای اصلاحطلب یا به عبارت کیهان،
دیروزنامههای زنجیرهای بررسی میشود در مطلبی با عنوان «دلیل عصبانیت
اصلاحطلبان از شفافیت» مینویسد:
«روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب
بار دیگر به حجتالاسلام و المسلمین پناهیان در ادامه حملات زنجیرهای خود
تاختند و پروژه ترورشخصیت او را ادامه دادند. شروع ماجرا به ایام دهه اول
محرم بازمی گردد که حجتالاسلام و المسلمین پناهیان در سخنرانی خود از مجلس
دهم به خاطر رای نیاوردن فوریت طرح شفافیت به شدت انتقاد کرد. همین سخنان
بهانهای شد تا روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب به توپخانه رسانهای
خود فرمان آتش دهند. پناهیان در سخنانش از طیفی نام نبرده بود و به طور کلی
گفته مجلس؛ حالا چرا طیف اصلاحطلب به صرافت افتاده که در مقابل او
بایستد؟
جالب آنکه در این دو گزارش حتی یک خط نقل قول از حجتالاسلام و
المسلمین پناهیان و سخنان او در پیش از خطبهها نیامده و تنها به صورت کلی
گفته شده که او بار دیگر به انتقاد از دولت و دولتمردان پرداخت! شرق در
گزارش خود آورده: «... روز گذشته [جمعه] این روحانی در قامت سخنران پیش از
خطبههای نماز جمعه تهران ایستاد و این بار به دولت و شخص رئیسجمهور
حمله[!!] کرد... به نظر میرسد حمله[!!] به دولت و مجلس آن هم در مدت کمتر
از یک هفته خود باعث ایجاد شکاف[!!] میان مردم و مسئولان میشود.» و آفتاب
یزد هم در بخشی از گزارش خود آورده بود: «در سال انتخابات، هر رفتاری
میتواند یک تلقی انتخاباتی نیز با خود همراه داشته باشد... برخی معتقدند
استفاده ابزاری[!!] از برخی اصطلاحات و عبارتها ـ مثلا شفافیت، فساد ستیزی
و... ـ در سالی که در انتهای آن قرار است یک انتخابات بسیار مهم برای راه
یابی به مجلس شورای اسلامی برگزار شود، مسئله چندان تازهای نیست و حتی،
شاید آن را بتوان به حساب گرمکردن فضای انتخاباتی گذاشت و یا حتی میتوان
آن را به پای برخی حرکتهای پست مدرنی[!!] در فضای سیاسی کشور به شمار
آورد.»
نخست آنکه در متون این روزنامه نقد دولت یا مجلس از نظر طیف
موسوم به اصلاحطلب مساوی حمله به دولت یا مجلس است اما چرا این روزنامهها
که گاه در سیاهنمایی از وضع کشور گوی سبقت را از هم میربایند، نقد
عملکرد دولت یا مجلس را عامل شکاف میان مردم و مسئولان میداند؟
دوم
آنکه بارها از نمایندگان مختلف در حاشیه مجلس شنیدهایم که خطاب به
خبرنگاران روزنامههای زنجیرهای گفتهاند که من حتی یک روز هم سابقه عضویت
و یا حضور در فلان حزب را ندارم اما باز این روزنامهها در بیاخلاقی
آشکار به این کار ادامه میدهند. در متنهای مذکور از آفتاب یزد و شرق از
همین شیوه استفاده شده و حجتالاسلام والمسلمین پناهیان را «تئوریسین
سیاسی» خوانده که نفر دوم جبهه پایداری است! چرا روزنامههای اصلاحطلب
نیاز به این چنین دروغهایی دارند؟!
سوم آنکه حجتالاسلام و المسلمین
پناهیان به عنوان یک شهروند یک موضوع را (شفافیت) مطالبه کرده و از جوانان
خواسته آن را مطالبه کنند. یک منتقد چگونه میتواند از موضوعی مانند شفافیت
استفاده ابزاری کند؟! از قضا استفاده ابزاری را کسانی کردند که در ایام
انتخابات شعار شفافیت سر میدهند یا در صفحات روزنامههایشان شفافیت را
میستایند اما وقتی موقع عمل فرا میرسد، با بهانههای مختلف آن را پس
میزنند.اصلا اصلاحطلبان فرض کنند منتقدان استفاده ابزاری از شفافیت
میکنند، آنها که وعده شفافیت به مردم دادند، چرا با شفافیت آرا و عملکرد
مجلس مخالفت میکنند؟ اگر مجلس شفاف شود، میتوان امید به شفافیت همه
دستگاههای دیگر در قوای دیگر داشت و اگر نشود، امیدی نیست چرا که مجلس است
که با ابزارهای نظارتی و قانونگذاری شفافیت را از نهادها و قوای دیگر
مطالبه میکند.
>هفت موضوع مهم
در دفاع تمام قد کیهان از پناهیان!
نوشتهها
و تحلیلهای روزنامه کیهان به گونهای تنظیم شده است تا ضمن آشکار نشدن
دفاع تمام قد از پناهیان برخی مسائل دیگر نیز پنهان باقی بماند. کیهان به
گونهای رفتار کرد که گویی فقط نمایندگان فراکسیون ولایی با شفافیت آراء در
مجلس موافق بودهاند و تنها مخالفان شفافیت آراء در مجلس فراکسیون امید
هستند در حالی که کافی بود گشت و گذاری در اظهار نظر نمایندگان پیرامون
شفافیت آراء داشته باشد و برخی از شاخصترین چهرههای اصلاح طلب و فراکسیون
امید را نیز در گزارش خود مثال میآورد تا گزارش کیهان یک سویه و یک طرفه
معنا نشود! این که کیهان برای استدلالهای خود از حاجی دلیگانی، سلیمی و
ابوترابی مثال میزند خوب است اما بد نبود تا از نظرات برخی مانند کواکبیان
نیز جویای احوال میشد.
کیهان در اینجا به دو موضوع توجه بسیار زیادی
نشان میدهد؛ نخست این که مخالفان طرح شفافیت را اصلاح طلبان و نمایندگان
منتسب به فراکسیون امید نشان دهد و دوم اینکه پناهیان را به عنوان یک
شهروند عادی و یک منتقد اجتماعی معرفی کند! جایی که کیهان به اصطلاح دست
بریده و نگران شده و باعث شده با تمام قدرت پا در میدان بگذارد، توجه کافی
روزنامه آفتاب یزد به «تئوری پردازیهای علیرضا پناهیان» آن هم در سالی است
که در انتهای آن به انتخابات خواهیم رسید.
کیهان، واعظی سرشناس که
وابسته به یک طیف سیاسی کاملاً مشخص است را شهروندی عادی جلوه میدهد تا
کلید خوردن پروژه «عبور از مصباح» به پای علیرضا پناهیان نوشته نشود. کیهان
میکوشد تا برخی حرکتهای چراغ خاموش در جبهه پایداری را همچنان گم و
ناپیدا نگاه دارد. کیهان اصرار و تلاش دیگری در نوشتههای خود نیز دارد و
آن اینکه او میخواهد در سال منتهی به انتخابات مجلس و نیز با نیم نگاهی به
انتخابات ۱۴۰۰؛ علیرضا پناهیان را تا آنجا که میتواند از احمدینژاد و
احمدینژادی بودن دور سازد. یکی از مسائلی که به عنوان پاشنه آشیل و نقطه
خطر در مورد جبهه پایداری، همواره اعصاب آنها را به هم ریخته! انتصاب شدید
این جبهه سیاسی به احمدینژاد است. یکی از مسائل بسیار مهمی که افکار
عمومی و جامعه تحلیلگر هرگز با آن کنار نیامده و آن را نپذیرفته؛ جدایی
جبهه پایداری از محمود احمدینژاد است به خصوص چهرههای شاخص این جبهه
سیاسی که در انتخابات مجلس دهم به سختی شکست خوردند و دلیل شکست آنها در
انتخابات، منتسب بودن آنها به احمدینژاد است و کیهان این مسئله را به
خوبی میداند پس در یک نوشتار چند هدف را دنبال میکند:
اول: بهبه و
چهچه گفتنهای کیهان برای شفافیت آراء و تعریف و تمجید از این طرح یعنی
دارد میکوشد تا شفافیت آرا را به عنوان یکی از مهمترین طرحهای ارائه شده
در مجلس دهم به خواننده خود تحویل دهد و چنین وانمود میکند که گویی تمام
مجلس دهم در ارائه ی این طرح خلاصه میشود و این یعنی تمام تلاشها در چهار
سالی که مجلس دهم روی کار بوده به همین طرح شفافیت آرا خلاصه میشود.
کیهان در ادامه این تلاش، تلاش دیگری را نیز در دستور کار قرار میدهد و آن
این که؛ فراکسیون ولایی به عنوان تنها مدافع و پیشنهاد دهنده طرح شفافیت
آراء معرفی میشود، چرا؟!
پاسخ روشن است، فراکسیون ولایی اگرچه با خطِ
مشی جبهه پایداری فاصله اندکی دارد اما در اصول و مشی و مرام نامه چندان با
جبهه پایداری زاویه ندارد! پس کیهان کوشیده تا در اینجا یک جدایی دیگر را
نیز کلید بزند و آن جدایی جبهه ولایی با جبهه پایداری است!
در تقسیم
بندیهای سیاسی، اگرچه فراکسیون ولایی مجلس خود را منتسب به جبهه پایداری
ندانسته و نمیداند اما با دقت در چهرههای شاخص، و نیز اصول و عقاید و
مواضع سیاسی به یک نقطه و هدف مشترک میرسیم؛ این اشتراک مهم چیزی نیست مگر
اشتراک اصول و عقاید جبهه پایداری!
دوم: کیهان با روی آوردن به
چهرههایی همچون «حاجیدلیگانی، سلیمی و ابوترابی» که همگی از اعضای
فراکسیون ولایی مجلس هستند در تلاش است تا این فراکسیون را حافظ منافع ملت،
مدافع شفافیت آراء و از جمله نمایندگان و فراکسیونهایی نشان دهد که
برخلاف دیگر فراکسیونها و گروههای سیاسی ـ با تاکید بر فراکسیون امید و
اصلاح طلبان ـ که فقط شعار شفافیت آراء میدهند؛ تا پای جان برای به کرسی
نشاندن حرف خود ایستاده اند!
کیهان اینجا هوشمندانه عمل میکند یعنی با
شاهد مثال آوردن از فراکسیون ولایی همان فراکسیونی که اشتراکات بسیاری با
جبهه پایداری دارد تلاش میکند تا این فراکسیون را آزادمنش تر از فراکسیون
امید و اصلاح طلبان مجلس نشان دهد!
سوم: کیهان در یک تلاش بسیار مهم اما
بینتیجه! یعنی دفاع تمام قد از علیرضا پناهیان، وی را یک شهروند عادی یک
منتقد و یک مطالبه گر اجتماعی معرفی میکند که تنها و تنها در یک سخنرانی
در دهه اول محرم از جوانان خواسته است تا شفافیت آراء را به صورت یک پویش
اجتماعی بزرگ در آورده و آن را از مجلس بخواهند. کیهان بسیار تلاش میکند
تا علیرضا پناهیان را از هرگونه انتصاب و نزدیکی به جبهه پایداری و محمود
احمدی نژاد مبرا سازد، کیهان تلاش بسیار میکند تا رجوعی به متن گفتههای
علیرضا پناهیان نکند! اما آن چه که به صورت مغالطهای از علیرضا پناهیان
نقل نشده این است که اساساً کسانی که به حرفهای علیرضا پناهیان اعتراض
کرده اند، فارغ از آن که از کدام دسته و گروه بودهاند ـ زیرا همه طیفهای
سیاسی نسبت به حرفهای علیرضا پناهیان واکنش سرد و منفی نشان دادهاند ـ
منحصراً بحث شفافسازی نبود بلکه موضوع مورد اعتراض گروهها و چهرهها،
توهین آشکار علیرضا پناهیان به کل مجلس بود! پس اگر کسی از هر طیفی به
علیرضا پناهیان اعتراض کرده است اعتراض به این دلیل بوده که مجلس را با
الفاظ توهین آمیز خطاب قرار داده! و کیهان این مسئله را اساساً برنتافته،
مطلقاً به آن رجوع نمیکند مسئله دیگری که کیهان بسیار اصرار دارد تا آن را
از دوش علیرضا پناهیان برداشته و به اصلاح طلبان منتسب کند، رفتارهای
توهینآمیز و واکنشهای توهین آمیز است در صورتی که اصل اعتراض طیفهای
مختلف سیاسی به حرفهای علیرضا پناهیان نه فقط و نه اصلاً بحث شفافیت آراء
که توهین آشکار به مجلس باعث شده تا آنها به میدان بیایند.
چهارم:
مواضع علیرضا پناهیان نسبت به دولت، اصلاح طلبان و حتی جناحهای میانه رو
کاملا مشخص است؛ نه تازگی دارد و نه دفعه اول و آخر است. خودِ علیرضا
پناهیان نیز میداند که اگر خواسته باشیم مصداقی حملات و جملات او را به
اصلاح طلبان، به دولت و طیف میانه روی حتی اصولگرا، در این نوشتار بیاوریم
اندازهای بیشتر از همه این نوشتار به خود اختصاص خواهد داد و این همان
مسئلهای است که کیهان به شدت از آن ابا دارد و فراری است!
پنجم: کیهان
خوب متوجه شده که علیرضا پناهیان در میان افکار عمومی همچون همفکران خود
در جبهه پایداری و همچنین حامیان خود یعنی طیف موسوم به احمدینژاد! آنچنان
پایگاهی برای پناه بردن به آن ندارد به همین دلیل کیهان در یک تلاش
بیثمر؛ روی دو موضوع بسیار اصرار دارد، نخست شهروند عادی بودن پناهیان و
دوم منتقد معرفی کردن علیرضا پناهیان! در حالی که سالها است کسانی که
علیرضا پناهیان را در تریبونهای مختلف در صدا و سیما و در جلسات مخصوص
جبهه پایداری دیدهاند هنوز حرفی که در آن بویی از تهاجمی بودن رفتار او
نسبت به مجلس از آن استشمام شود نشنیدهاند! موضوع دیگر، وابستگی علیرضا
پناهیان به جبهه پایداری است مسئلهای که کیهان هرچه شست، پاک نشد!
ششم: در هر صورت، کیهان دوست داشته باشد یا نداشته باشد، چه علیرضا پناهیان
بپذیرد چه نپذیرد! سال انتخابات است و هر موضع گیری میتواند در فرآیند و
برآیند به انتخابات ختم شود، پس معنای موضع گیریهای تند علیه مجلس و دولت
به خودی خود به معنای استفاده ابزاری از برخی اصطلاحات و عبارتها در جهت
نیل به اهداف انتخاباتی است و ما باز هم تکرار میکنیم که رفتار علیرضا
پناهیان و گفتار علیرضا پناهیان در ۶ماهه باقی مانده به انتخابات مجلس،
کاملاً انتخاباتی و هدفدار است وگرنه اگر در سوابق گفتاری علیرضا پناهیان
جستجو کنیم چرا در جایی دیگر سراغی از شفافیت و شفافیت آراء پیدا نخواهیم
کرد؟!
هفتم: کیهان به خوبی فهمیده است که در مجلس آتی نیز جایی برای
قشر خاص جبهه اصولگرایی و جبهه پایداری و طیف موسوم به احمدی نژاد و
گروههایی از این دست وجود نخواهد داشت پس میکوشد تا از همین الان
مرزبندیهایی را ایجاد کند؛ نکته بسیار مهمی که در دفاع تمام قد کیهان وجود
دارد آن است که کیهان به شدت از تلاشهای صورت پذیرفته در جبهه پایداری که
در معنای عبور از آیتالله مصباح یزدی است میترسد و ابا دارد که حتی به
آن فکر کند! کیهان به خوبی میداند که جایگاه آیتالله مصباح در نزد بزرگان
و جبهه پایداری بسیار مهم است اما بخشهایی از جبهه پایداری که میتوانند
با فراکسیون ولایی هم به اشتراکاتی رسیده باشند یعنی همانهایی که علیرضا
پناهیان را به عنوان سخنگوی خود برگزیدهاند چندان بی میل نیستند تا از
برخی تبعات قبلی فرار کرده و رنگ دیگری از جبهه پایداری را به نمایش گذارند
پس از این منظر، ما باز هم بر این عقیده هستیم که جبهه پایداری یا در حال
عبور از آیتالله مصباح یزدی است یا میخواهد برای جبهه پایداری نفر دومی
هم در انبان داشته باشد!
دقیقاً حرکتهای اخیر و سخنرانیهای اخیر ما را
به این نتیجه رسانده است که علیرضا پناهیان نه به عنوان یک شهروند عادی و
نه به عنوان یک منتقد اجتماعی که بهعنوان یک «تئوریسین سیاسی» همه ی
تریبونهایی که در اختیار داشته را تبدیل به تریبونهای انتخاباتی،
انتقاداتی و تهاجمی علیه مجلس و علیه دولت کرده است؛ این حرکت به خوبی ثابت
میکند که بعد از انشقاق و تفرقه در جبهه اصولگرایان در جبهه پایداری نیز
برخی مرزبندیها در حال تغییر است!
با ایمان به کاستیهای این جبهه و با
دقت در حرکت اخیر کیهان، بیشتر و عمیق تر به این مسئله میاندیشیم که جبهه
پایداری نیز در حال دو دسته شدن است؛ بخشی میخواهند همچنان با آیتالله
مصباح یزدی بمانند و به او وفادار باشند و بخشی میکوشند تا از او عبور
کرده و به افرادی همچون پناهیان و فراکسیون ولایی روی خوش نشان دهند!