جهانیان امروز را روز جهانی دموکراسی میخوانند. گرچه از نامگذاری این روز توسط سازمان ملل کمی بیش از یک دهه گذشته است، اما تلاشها برای دستیابی به دموکراسی و استقرار حکومتهایی مبتنی بر آراء عمومی عمر درازی میگذرد.
علیرضا صدقی
جهانیان امروز را روز
جهانی دموکراسی میخوانند. گرچه از نامگذاری این روز توسط سازمان ملل کمی
بیش از یک دهه گذشته است، اما تلاشها برای دستیابی به دموکراسی و استقرار
حکومتهایی مبتنی بر آراء عمومی عمر درازی میگذرد. چند قرن است که مردم در
گوشهگوشه زمین در پی این دستاورد کمنظیر بشری میگردند.
در ایران نیز
تلاش برای رسیدن به دموکراسی سابقهای بیش از یک سده دارد. از آغازین
روزهای شکلگیری جنبش مشروطه در ایران، همواره گروهی از روشنفکران و نخبگان
اجتماعی و حتی برخی از منادیان دینداری تلاش کردهاند تا زمینهها و
بسترهای دستیابی به دموکراسی و مردمسالاری را مهیا و فراهم کنند.
این
تلاشها طی ادوار مختلف تاریخ ایران فراز و فرودهایی فراوان و گاه غریب را
پشت سر گذاشتهاند. از مخالفتهای برخی از چهرههای ذینفوذ با مشروطه در
ابتدای شکلگیری آن که منجر به دوره استبداد صغیر شد تا استقرار جمهوری
رضاخانی و استبداد حاصل از آن، همهوهمه بر فرآیند دموکراسیخواهی در ایران
تاثیراتی شگرف داشتهاند.
اما پس از پیروزی انقلاب در سال 1357
امیدواریهای بسیاری جهت نیل به این هدف تاریخی نزد مردم ایران به وجود
آمد. در نخستین سالها و روزهای پیروزی انقلاب هم از قضا، فضا به سمت و
سویی پیش میرفت که این امیدواریها بیشتر میشد. هنوز هم جمهوری اسلامی به
لحاظ آماری، برگزاری انتخابات و مراجعه به آرای عمومی از منظر کمی،
کارنامه موفقی داشته است.
هرچند میان آنچه در دیگر نقاط دنیا به عنوان
دموکراسی و مردمسالاری مطرح میشود، با آنچه طی این سالها در ایران به
وقوع پیوسته تفاوتهای آشکاری وجود دارد. بررسی اجمالی رویکرد مسئولان
عالیرتبه جمهوری اسلامی نشان میدهد که همه این مسئولان حداقل یک قید جدی
بر پدیده مردمسالاری داشتهاند. در حقیقت تصمیمگیران و تصمیمسازان
جمهوری اسلامی دستکم به نوع خاصی از مردمسالاری پایبند هستند. اضافه
کردن قید «دینی» به مسئله «مردمسالاری» را میتوان کلیدواژه اصلی
دموکراسیخواهی در ایران پس از انقلاب دانست.
به بیان دیگر، جریانهای
درون نظام جمهوری اسلامی با هر میزان اثربخشی و توانی که در عرصه و صحنه
قدرت دارند، حداکثر به «مردمسالاری دینی» باور دارند. این نوع از
مردمسالاری که تا پیش از جمهوری اسلامی در هیچ نقطه دیگری از دنیا نمونه و
سابقهای نداشته است، اقتضائات و مختصاتی منحصربهفرد را به خود اختصاص
میدهد. این همه یعنی، جریانهای دموکراسیخواه درون نظام جمهوری اسلامی،
در حال برساختن مفهومی تازه در سپهر سیاست این کشور هستند.
مفهومی که در
تلاش است تا پیوندی جدی میان آموزهها و انگارههای دینی ـ بهعنوان
مهمترین مولفه دوره سنت ـ با پدیده به نسبت نوظهور دموکراسی و
مردمسالاری برقرار کنند. بررسی اجمالی جریانهای سیاسی درون جمهوری اسلامی
نشان میدهد که هیچ جریان و جناحی مانند «اصلاحطلبی» در پی درانداختن این
طرح نیست.
جالب آنکه این جریان نوپا و تازهمتولدشده نیز با انواع
موانع و مشکلات دستوپنجه نرم میکند. نخستین مسئله این جریان را باید در
درون آن جستوجو کرد. به نظر میرسد اصلاحطلبی به دلایل متعدد، از جمله
فقر بنمایههای تئوریک، ضعف در تصمیمگیری، فقدان استراتژی مدون، بیتوجهی
به نهادسازی، عدم برقراری پیوند با گروههای مختلف اجتماعی، تمایل بیش از
حد به نزدیکی با نهاد قدرت و... هنوز نتوانسته است از حمایت موثر بدنه
اجتماعی حامیانش بهره لازم را برده و گامی اثرگذار به پیش بردارد. هر چند
در آغاز شکلگیری و حتی در تداوم آن ـ تاکنون ـ توان بسیج نیروهای حامی خود
را داشته است.
مسئله بعدی را باید در بیاعتنایی، بیتوجهی، عدم اعتماد
و اطمینان و کملطفی نهاد قدرت به آنها ردیابی و شناسایی کرد. تاریخچه
فعالیت اصلاحطلبان از بدو شکلگیری در ایران پساانقلاب نشان میدهد که
نهاد قدرت هرگز گوشه چشمی جدی به آنها نداشته است. در بسیاری از موارد
آنها را طرد کرده و از خود رانده است. بسیاریشان به انواع محدودیتها
دچار شدهاند. این نمونهها نشاندهنده فاصلهگذاری نهاد قدرت با جریان
اصلاحطلبی در درون نظام است.
بحران دیگری که اصلاحطلبان این روزها با
آن دست به گریبان شدهاند، حمله شدید، همهجانبه، غیرمنصفانه و سنگین
جریانهای مخالف نظام با آنها است. جالب است که در بسیاری موارد موضع
نیروهای تندرو و رادیکال درون حاکمیت با مواضع اپوزیسیون برانداز خارجنشین
در حمله به اصلاحطلبان یکسان شده و چون دو لبه قیچی این جریان را نشانه
میگیرند.
مجموعه این عوامل نشان میدهد که جریان اصلاحطلبی ـ به عنوان
موثرترین نیروی دموکراسیخواه درون نظام ـ این روزها بیش از هر زمان دیگری
مورد حمله و هجوم قرار گرفته و شرایط سختی را تجربه میکند. اما نباید
فراموش کرد که کمهزینهترین راه دستیابی به مردمسالاری و مردمسالاری
دینی؛ اصلاحطلبی و اصلاحات به مفهوم عمیق و اصلی آن است.