کد خبر: ۱۳۲۹
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
سخنان رئيس دفتر محترم رئيس‌جمهور هرچند متضمن ابعاد مثبت درخصوص تعاون قضائي، اداري، انتظامي در زمينه مبارزه با موادمخدر بين کشورهاي منطقه و ممالک هدف بود، و از اين جنبه مي‌تواند جنبه راهبردي و تاثيرگذاري داشته باشد، اما متاسفانه شايد به علت عدم عنايت کافي به برآيند پيام اظهارات خود، موضوعي را مطرح کرده‌اند که درخور تأمل و نگراني است.

سخنان رئيس دفتر محترم رئيس‌جمهور هرچند متضمن ابعاد مثبت درخصوص تعاون قضائي، اداري، انتظامي در زمينه مبارزه با موادمخدر بين کشورهاي منطقه و ممالک هدف بود، و از اين جنبه مي‌تواند جنبه راهبردي و تاثيرگذاري داشته باشد، اما متاسفانه شايد به علت عدم عنايت کافي به برآيند پيام اظهارات خود، موضوعي را مطرح کرده‌اند که درخور تأمل و نگراني است. شايد جناب ايشان تسامحا از جنبه‌هاي مثبت رسانه‌ها به‌ويژه فضاي مجازي در ترويج آموزه‌هاي مثبت دانش، علم و گردش و چرخش اطلاعات غفلت نموده و از ذکر اين اوصاف و تبعات خودداري نموده‌اند. آنچه مسلم است، فضاي مجازي مانند تمام رسانه‌هاي شنيداري، گفتاري و نوشتاري حامل پيام‌هاي مثبت و منفي فراواني است. تعجب اين است که با بزرگنمايي يک بخش از آموزه‌هاي فضاي مجازي، علت گرايش جوانان به رفتارهاي غيرمتعارف و استفاده از موادمخدر از توجه به علت اصلي اقبال جوانان به اين بخش از آموزه‌هاي منفي غفلت فرموده‌اند. واقعيت اين است که فضاي مجازي مي‌تواند به صورت يکسان با توجه به نوع مخاطب در اختيار همگان قرار داشته باشد و اطلاع از پيام‌هاي اين فضا، براي همگان از پير و جوان ممکن و ميسور است. اين واقعيت نه تنها در کشور ما بلکه در تمام اقصي نقاط دنيا کاملا محرز و مسلم است. اما چرا نوجوان و جوانان اين سرزمين از لحاظ ميزان آلودگي به موادمخدر يا ساير انحرافات مربوط به فضاي مجازي از لحاظ آماري در صدر بسياري از کشورهاي جهان قرار دارند؟ قطعا جناب ايشان با يک آسيب‌شناسي و با استفاده از امکانات دولت مي‌توانست به علت اصلي اين بحران اعتياد نائل گردد. براي معتاد شدن بايد توجه داشته باشيم که نوجوان و جوان اگر در شرايطي قرار گيرد که اهداف تعيين شده در جامعه به عنوان اهداف مثبت و مطلوب مديران جامعه تعريف شده باشد، اما ابزار مشروع براي حصول به آن در اختيار نوجوان و جوان قرار نداشته باشد، فضاي آموزشي، فضاي ورزشي، مايحتاج اقتصادي، تغذيه فرهنگي، الگوهاي مثبت مديريتي، اگر در اختيار نوجوان و جوان قرار نگيرد، نوعي احساس محروميت در او ايجاد مي‌شود و اين حرمان در کنار التهاب سياسي، اقتصادي، اجتماعي، مديريتي، موجب فترت و جدايي نوجوان و جوان از خانواده و نسل بزرگسال مي‌گردد و در نتيجه خلأ به‌وجود آمده ناشي از اين عدم تفاهم، پايين آمدن آستانه مقاومت، درگيري‌هاي ذهني، عاطفي، کلامي، از يک طرف فشارهاي ناشي از هجمه فرهنگي و القائات رسانه‌ها اعم از حقيقي يا مجازي به عنوان الگوهاي جايگزين و بسترساز آنها جوان را در يک خلأ و بي‌هويتي شخصيتي قرار داده و او را داراي حالت دوقطبي مي‌کند. لذا بجا بود که آقاي واعظي با تکيه بر چنين اطلاعات علمي در اجراي اصل يکصد و سيزده قانون اساسي از ارتباط و انتقال در مورد چرخش اطلاعات و گردش آن در فضاي مجازي دفاع مي‌کردند و در ضمن همانگونه که در فرازي از اظهاراتشان بود به جاي پيشگيري انتظامي و قضايي و اداري و ملي و فراملي از نوعي پيشگيري رشدمدار، فردمدار، اجتماعي و فرهنگي استفاده مي‌نمودند و نهادهاي عمومي کشور را براي تقويت بنيه و ساختار شخصيتي، رواني و روحي جوانان با تامين نيازها و احتياجات مادي و معنوي آنها بستري را فراهم مي‌نمودند که نوجوان و جوان براساس توانمندي ايجاد شده، ضمن چرخش در فضاي مجازي و مطالعه تمام اطلاعات و داده‌ها، قدرت نه گفتن و اجتناب و امساک از پذيرش آموزه‌هاي منفي برخوردار مي‌گرديد. به عبارت ديگر جوانان کشور ما در فضاي ملتهب موجود ناشي از محروميت‌ها، سوءمديريت، تورم، برخوردهاي سليقه‌اي با نيازهاي نوجوان و جوان، به حدي آسيب‌پذير و آماده پذيرش القائات جايگزين قرار دارد، امکان مقاومت در مقابل برخي هنجارها، رفتارها و حتي به طور موقت زمينه فرار از واقعيت‌هاي موجود، خوشي لحظه‌اي و به نوعي ورود در يک حالات روحي و رواني که او را از واقعيت‌هاي ايذايي دور کند، استفاده خواهد نمود. طبيعتا همگي تصريح خواهيم نمود که نوجوانان و جوانان کشور ما با توجه به شرايط اجتماعي و فرهنگي در يک چهارراه چه‌کنم چه‌کنم، و در يک سرگرداني خاصي گرفتارند که بي‌توجهي مديران بخش‌هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي از يک طرف، کمرنگ شدن روابط والدين با فرزندان از طرف ديگر و همزمان با آن وجود آموزه‌هاي تعقيب کننده و جايگزين از جهت ديگر، شرايطي را فراهم نموده که متاسفانه علايق بخش عمده‌اي از نوجوانان و جوانان با فرهنگ، آموزه‌هاي سنتي و اخلاقي جامعه ما اگر نگوييم کاملا، بايد گفت به حد خطرناکي کمرنگ شده است. توصيه اکيد اين است مقامات به جاي توجه به علت‌ها کمتر به معلول توجه کنند و به عنوان مواضع مسئولان درخصوص مشکلات با تکيه بر مطالعات بيروني، عيني ارائه طريق نموده و از ذهنيت‌گرايي به شدت پرهيز نمايند.
نام:
ایمیل:
* نظر: