آنچه تهران را در پذیرش پیشنهادهای «امانوئل ماکرون» رئیسجمهوری فرانسه و تعلیق گام سوم برای کاهش تعهدات برجامیاش دچار تردید میکند، تعلل اروپاییان در بیش از 14 ماه گذشته است که به رغم وعدههای روزمره، اقدام موثری در جبران خسارتهای ایران پس از خروج آمریکا از برجام انجام ندادند.
جلال خوشچهره
آنچه تهران را در پذیرش
پیشنهادهای «امانوئل ماکرون» رئیسجمهوری فرانسه و تعلیق گام سوم برای کاهش
تعهدات برجامیاش دچار تردید میکند، تعلل اروپاییان در بیش از 14 ماه
گذشته است که به رغم وعدههای روزمره، اقدام موثری در جبران خسارتهای
ایران پس از خروج آمریکا از برجام انجام ندادند. اکنون گره اصلی در
چانهزنیهای جاری میان تهران و پاریس همان تردید در باور ارادهای است که
به زعم مذاکرهکنندگان ایرانی، هنوز پایه محکم نیافته است.
تعلل
اروپاییان در تامین خواستهای تهران در پی خروج آمریکا از برجام میتواند
به دلایل مختلفی مربوط باشد. نخست اینکه اتحادیه اروپا در وضعی غافلگیرانه
در برابر سیاست «اراده مبتنی بر قدرت» واشنگتن قرار گرفته و به زودی
دریافتند که فاقد ابزارهای لازم و موثر برای مقابله با رویکردهای
یکجانبهگرای دولت «دونالدترامپ» نهتنها در باره پرونده برجام، بلکه دیگر
اقدامهای این دولت در خروج از پیمانها و توافقات بینالمللی هستند.
سیاست «فشار حداکثری» و تهدید کمپانیهای اروپایی در هرگونه تعامل با
ایران در چارچوب اعمال تحریمها، دولتهای اروپایی را به چالشی بیبدیل با
واشنگتن واداشته است. اگر در نگاه تهران، تنها همین علت سبب تعلل و کمکاری
اروپاییان در جبران خسارتهای ایران در 14ماه گذشته باشد، پذیرش
پیشنهادهای آنان آسانتر خواهد بود. اما به نظر میرسد اتحادیه اروپا و
بهویژه دولتهای محور در آن یعنی فرانسه، آلمان و بریتانیا به رغم قبول
آنچه در بالا اشاره شد، دو رویکرد زیرکانه را با موقعیت ایجاد شده در بالا
گرفتن تنش روابط ایران و آمریکا دنبال کردهاند. نخست؛ اجرای سیاست فشار
حداکثری این فرصت را ایجاد میکرد تا تهران وادار به عقبنشینی از
سیاستهای اصولی خود در نهتنها منطقه تحت نفوذش بلکه قبول شرایط تازه
پسابرجامی شود. دوم؛ ایجاد یخبندان در وضع کنونی و حفظ ایران و آمریکا در
مواضع مستقر خود تا آینده نامعلوم. اروپاییان در یکسال و اندی گذشته با
وجود مخالفت در خروج آمریکا از برجام، در بسیاری از مواضع دولت این کشور
علیه سیاستهای تهران همسویی نشان داده و در شمار خواستهایشان قرار
دادهاند. تعلل اروپاییان در اجرای سیاستهای عملی برای جبران خسارتهای
ایران، میتواند به عنوان راهکاری برای ارزیابی تاثیر سیاست فشار حداکثری و
نتایج فرساینده آن بر بنیه سیاسی و اقتصادی این کشور تلقی شده و از همین
رو تردید تهران را در تعهد اروپاییان به اجرای وعدههایشان تشویق کند.
خروج
گام به گام از تعهدات برجامی و تحولات منطقهای که هیچیک نشانی از
فرسودگی نفوذ منطقهای ایران در سوریه، یمن، عراق و لبنان نداشت، همچنین
مقاومت اقتصادی و تطبیق سیاستها با شرایط تحریمی، این واقعیت را پیشروی
نهتنها اروپاییان بلکه دولت ترامپ قرار داد که لازم است پیش از اجرایی شدن
گام سوم تهران در کاهش تعهداتش، تعدیلهایی را در رویکردهای خود ایجاد
کرده و در این باره وارد عمل شوند.
تردید تهران به آنچه «امانوئل
ماکرون» رئیسجمهوری فرانسه به نمایندگی از اتحادیه اروپا و هماهنگی با
دولت ترامپ ارائه کرده است، شامل تجربهای است که در ماههای گذشته کسب
کرده و این باور را نزد مخاطبان اروپایی ـ آمریکایی خود قرار داده است که
برخلاف تصور آنان، تهران در مصاف با سیاست فشار حداکثری دستبسته نیست.
مهمتر اینکه چگونگی اجرای مکانیسم تهاتری صندوق اینستکس اکنون دغدغه تهران
در اصلاح نسبی تردیدها در قبال تلاش دیپلماتیک پاریس است. خواستهای
تهران لغو تحریمها، بازگشت به بازار فروش نفت و عبور از موانع بانکی است.
از اینرو، تهران خواستار تامین صندوق تهاتری اینستکس با درآمدهای حاصل از
فروش نفت است.
تهدید تهران در برداشتن گام سوم کاهش تعهدات برجامی
خود، از یکسو به تردیدهایی مربوط است که رفتار اروپاییان در چهارده ماه
گذشته از خود بروز دادهاند. از سوی دیگر، چگونگی اجرای مکانیسم معاملات
تهاتری در صندوق اینستکس است که لازم است اعتبار آن محدود به صادرات
غیرنفتی ایران نباشد. بازتاب نتایج مذاکرات پیچیده و طولانی مقامهای
ایرانی و فرانسوی در اینباره به زودی بازتاب خود را در این باره نشان
خواهد داد.