کد خبر: ۱۱۵۲۲
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
پیش بینی بورس در حال حاضر بحثی است که به راحتی نمی‌توان اتفاقات تاثیرگذار بر آن را از قبل، حدس زد. بورس وابستگی زیادی به دلار و دیگر بازارها دارد. در حال حاضر سیاست‌گذار اقتصادی و در راس آن بانک مرکزی، به صراحت می‌گویند بازارها باید کنترل شوند.نهاد‌های سیاست‌گذار از لحاظ تورم، دغدغه‌های خود را دارند.

برزو حق‌شناس

کارشناس بازار سرمایه

پیش بینی بورس در حال حاضر بحثی است که به راحتی نمی‌توان اتفاقات تاثیرگذار بر آن را از قبل، حدس زد. بورس وابستگی زیادی به دلار و دیگر بازارها دارد. در حال حاضر سیاست‌گذار اقتصادی و در راس آن بانک مرکزی، به صراحت می‌گویند بازارها باید کنترل شوند.نهاد‌های سیاست‌گذار از لحاظ تورم، دغدغه‌های خود را دارند. آن‌ها می‌گویند قیمت‌ها که خروجی تورم است باید کنترل شود. آقای فرزین نیز در مصاحبه هفته گذشته خود، به صراحت گفت با ثبات‌بخشی و کنترل بازارها از اردیبهشت‌ماه، ما توانسته‌ایم در کنترل تورم موفق باشیم. در این زمینه دست سیاست‌گذار فعلا باز است. یعنی تا زمانی که اتفاقاتی مثل تبادل زندانیان و نزدیک بودن مواضع کشورها بر فضای دیپلماتیک حاکم است، دست سیاست‌گذار باز است. حال در نیمه دوم سال، مسائل کلان اقتصادی کشور برخلاف گفته آقای فرزین، گویای این است که اقتصاد به سمت فشردگی فنر بازارها، در حال حرکت است. اگر کوچکترین مسئله‌ای در حوزه سیاست خارجی برخلاف روند مثبت فعلی پیش آید، دلار و بقیه بازارها از جمله بازار سرمایه، به تبع آن حرکت می‌کنند. اینکه قیمت را کنترل کنیم، مهار تورم نیست. ریشه عمده تورم، سیاست‌های پولی است و این سیاست‌ها همچنان ادامه دارد. با وجود اینکه مسئولان بیان می‌کنند، شتاب رشد نقدینگی کاهش یافته است، اما موضوع افزایش بدهکاری دولت‌ها به بانک‌ها، حرف دیگری می‌زند. در حالی که آمار اجزای پولی منتشر نمی‌شود و درحالی که در مهرماه به سر می‌بریم، به تازگی آمار و ارقام فروردین‌ماه منتشر شده است، نشان می‌دهد، ناگفته‌هایی در این میان وجود دارد. بنابراین شرایط بازار وابسته به این موضوع است. حال اگر من به عنوان تحلیلگر در عین حال که سیاست‌گذار پولی معتقد به مهار قیمت‌ها است، با قطعیت بگویم با توجه به شرایط کلان اقتصادی، بازارها باید رشد کنند، موضوعیت ندارد. این دیدگاه مختص آقای فرزین نیست و متاسفانه در 50 سال گذشته که ریشه تورم ما، عمدتا سیاست‌های پولی بوده است، سیاست‌گذار همیشه به دلیل مسائل پوپولیستی سیاست کنترل قیمت‌ها که در انتهای مسیر تورم قرار دارند را مدنظر قرار داده است. به این معنی که سیاست‌گذار فکر می‌کند با راکد کردن بازارها، تورم کنترل می‌شود. خیر؛ مشکل جای دیگر است و تورم ریشه در اِلِمان‌های دیگر دارد. دولت همیشه با فشرده کردن بازار پیش رفته است. با این حال اما یک جا این فنر از دست رفته است و قیمت‌ها به شکل جهشی رشد کرده‌ا‌ند.
تاکنون بازارها با خبردرمانی متوقف شده‌اند. این موضوع که تنش‌ها میان طرفین تشدید نمی‌شود، باعث شده است راکد شدن بازارها، طبق سیاست نهادهای مرتبط پیش رود. اما از این پس، نیاز به اقدامات جدی‌تری وجود دارد. اگر این اقدامات در نیمه دوم سال رخ ندهد، همه بازارها حرکتی رو به بالا در پیش خواهند داشت. در این حالت، هرچه از سوی سیاست‌گذار، اراده‌ای مبنی بر کنترل بازارها وجود داشته باشد، بازارها راه خود را خواهند رفت. تحقق این سناریو منوط به این است که خبر جدی به طور مثال یک اتفاق خاص در فضای دیپلماتیک کشور نیفتد. اما بازار تا جایی با اخبار تکراری چون واسطه‌گری عمان، ژاپن و یا قطر و این دست خبردرمانی‌ها منتظر می‌ماند. همچنان که سال گذشته تا شهریور این اتفاق رخ داد. در سال گذشته خبرها مبنی بر احتمال امضای توافق تا شهریور بازارها را منتظر نگه داشت اما در نیمه دوم سال به واسطه اینکه چیزی در عمل اتفاق نیفتاد، بازارها حرکت خود را آغاز کردند. در حال حاضر نیز همین اتفاق در حال تکرار است و این ادعاها که نرخ رشد نقدینگی و تورم کاهش یافته است، خیلی صادق نیست. به طور مثال چند مورد وجود داشته که با عوض کردن سال پایه، آمار تغییر پیدا کرده است. در واقع با یک بازی با آمار، متغیرها به سادگی در جهت دلخواه تغییر خواهند کرد. اگر رشد نقدینگی کاهش یافته است، چرا 145 درصد بدهی دولت به بانک‌ها افزایش یافته است؟ اتفاقی که در حال رخ دادن است، مانند این است که شما نمی‌خواهید امروز یک اتفاق رخ دهد و صرفا آن را به سال آینده در مقیاس بزرگتر به تعویق می‌اندازید. به طور خلاصه، شرایط کلان اقتصادی ما به نفع کنترل تورم نیست. از سوی دیگر کاری که سیاست‌گذار می‌کند مطابق یافته‌های علم اقتصاد نیست! یعنی اینکه ما تمام تورم را در مهار قیمت‌ها ببینیم، گویا علت را رها کرده‌ایم و بر سر معلول می‌کوبیم. حال یک زمانی، فنر بازارها باز می‌شود، نمی‌توان زمان آن را با قاطعیت گفت اما نهایتا یک سال دیگر، دولت توانایی راکد نگه داشتن بازار را دارد. وضعیت گزارش‎‌های شرکت‌ها (آنچه تاکنون منتشر شده است) آنچنان چنگی به دل نمی‌زند. نه به این معنی که فوق‌العاده بد است، بلکه چنگی به دل نمی‌زند و نمی‌تواند محرک مهمی برای رشد بازار به شمار آید. در نتیجه در نیمه دوم سال محرک بازار، اسکناس آمریکایی است؛ اگر رشدی در بازار میدان فردوسی اتفاق افتد، بازار سهام نیز به تبع آن رشد خواهد کرد. از سویی با توجه به شرایط کلان اقتصای، احتمال رشد دلار نیز زیاد است.
احتمال دیگر برای سناریوهای محتمل بازار در 6 ماهه دوم سال 1402 این است که یک بازی بر روی تجدید ارزیابی‌ها در سهم‌های بزرگی چون ذوب و گروه بانکی‌ها رخ بدهد، که می‌تواند درایور دیگری برای رشد بازار به حساب آید. احتمال این موضوع نیز وجود دارد چرا که مدت پنج ساله این شرکت‌ها پر شده است. رشد بازار در قالب یکی از این دو حالت یا رخ دادن همزمان آن دو اتفاق می‌افتد و در غیر این صورت باید منتظر ادامه شرایط راکد بازارها بود. متاسفانه آنچه امروز سیاست‌گذار به آن افتخار می‌کند (حاکم شدن فضای رکودی در بازار) غلط است و عواقب آن در ادامه دامن دولت را خواهد گرفت. صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را، نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی! اشتباه تکراری دولت در 50 سال گذشته، با رویکرد سیاست‌گذاران فعلی، در حال تکرار است. آخرین باری که این سیاست اجرا شد سال 93 تا 96 بود که پس از آن دیدیم که سال 96 تا 1400 و حتی تا 1402 رشد اقتصادی نداشتیم. آنچه دولت آقای روحانی به آن افتخار می‌کرد نیز به دلیل فروش نفت اتفاق افتاده بود. یک توافق جامع اگر میان ایران و طرفین خارجی رخ دهد، خیلی به نفع بازار است. البته در بازه کوتاه‌مدت، شاید شوکی به همه بازارها بدهد اما حتی در میان‌مدت، به طور مثال بازه‌ای 6 ماهه پس از توافق، آثار خوب آن در گزارش‌های مالی شرکت‌ها ظاهر می‌شود. اما توافق جامعی که در مورد آن صحبت می‌کنیم، بیشتر شبیه یک آرزو است. به این معنی که بر اساس آنچه در سال‌های اخیر تجربه شده است، میان ایران و طرف غربی شکل گرفتن چنین توافقی جزو محالات است.

نام:
ایمیل:
* نظر: