نسخه چاپی
روزنامه واشنگتن پست در تحلیلی درباره نقش محبوبیت مردمی در تقویت جایگاه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه مینویسد: «مجریان برگزاری یک کنفرانس برای مخالفان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در سال ۲۰۱۸ در نیویورک موسوم به PutinCon در بیانیهای نوشتند: قدرت پوتین به عنوان رهبر روسیه بر مبنای ترس، اسرارآمیز بودن و پروپاگاندا است. ولادیمیر پوتین و نزدیکانش در عین حال از کنترل تقریبا تمام عیارشان بر شبکههای تلویزیونی، احزاب سیاسی و بانکهای بزرگ و همچنین بزرگترین شرکتها استفاده میکنند تا اطمینان حاصل کنند انتقاد از آنها به ندرت مطرح شود.
با این حال در نهایت پوتین نمیتواند کاری کند که هیچ معترضی به خیابان نیاید. دور جدیدی از اعتراضات هفتگی در تاریخ ۲۷ ژوئیه در روسیه به منظور مطالبه یک انتخابات محلی عادلانه کلید زده شد؛ اعتراضاتی که ابتدا در شهر مسکو آغاز و در ادامه به شهر سن پترزبورگ نیز کشیده شد و در طی آن دهها هزار تن تظاهرات کرده و با برخورد نیروهای پلیس روبرو شدند. در ادامه برپایی این اعتراضات به نظر رسید که کرملین در صدد کم کردن از تنشها در فضا است و در دور جدید تظاهرات در تاریخ ۱۷ اوت تعداد خیلی کمی از معترضان در روسیه دستگیر شدند.
واقعیت پیچیدهتر از این است که پوتین را یک قدرتمدار شرور با مشت آهنین تلقی کنیم. به رغم همه قدرت ظاهری که او دارد اما در عین حال جایگاه قدرت او به شکلی شگفت آور وابسته به حفظ حمایت عامه مردم از وی نیز هست. این که بگوییم که محبوبیت عمومی پوتین برای قابلیت حکمرانی او مهم است به این معنی نیست که بگویم روسیه دموکراتیک شده است اما این حقیقت که قدرت او تا حد زیادی متکی به مشارکت سیاسی شهروندان عادی روسیه است میتواند مایه امیدواری حامیان اصلاحات در روسیه باشد از آن رو که این محبوبیت میتواند تضعیف شود به این ترتیب تسلط پوتین بر قدرت متزلزلتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. چنانچه پوتین در کمپین مداومش برای حفظ حمایت عمومی از خود به مشکل بربخورد در آن صورت کنترل پوتین در درجه اول بر نخبگان و کلیت ساختار قدرت ممکن است فروبپاشد.
در مجموع، آراء عمومی روسها نقشی قدر دانسته نشده در عرصه سیاست روسیه ایفا میکند. در حقیقت تلاشهای کرملین برای کنار گذاشتن منتقدان و مخالفانش از عرصه رقابت انتخابات اخیر شورای شهر در مسکو سبب شد تابستان امسال مردم معترض به خیابانها بیایند. اما اکثر اوقات کرملین تلاش زیادی داشته تا با اقناع سازی، آراء مردم عادی روسیه را جلب کند. زمانی که پوتین خودش نامزد انتخابات باشد چنانچه سهم آراء او در یک منطقه با میزان مشارکت ایدهآل ۷۰ درصد به زیر ۷۰ درصد برسد مقامهای آنجا شغلشان را از دست میدهند. شاید برای کاندیداهای دیگر مورد حمایت او در یک انتخابات کمتر باشد اما همان الگوی از دست دادن شغل در صورت پایین بودن نتیجه در قبال آنها نیز پیاده میشود.
این اتکا به محبوبیت باعث آسیب پذیر شدن پوتین میشود. زیادی سخت گرفتن علیه معترضان می تواند به آسانی در کاهش محبوبیت عمومی بازخورد یابد. اما در عین حال زیادی ملایم بودن پوتین نسبت به آنها نیز می تواند منجر به تشویق تظاهرکنندگان به اعتراض بیشتر علیه فساد و سوءمدیریت در سراسر روسیه شود. در نتیجه این رویکرد کرملین معمولا سخت برخورد کرده و بعد عقب نشینی میکند.
قدرت پوتین از قابلیت او بر تحمیل کرن ارادهاش بر یک مردم سرکوب شده بر نیامده است. بلکه تحقیقات ما نشان میدهند که این قدرت در ایجاد پیوند با دهها میلیون نفر از شهروندان عادی روسیه به دست آمده است. قابل اعتماد ترین نظر سنجیهای مستقل نشان میدهند از زمانی که پوتین در سال ۱۹۹۹ برای نخستین بار قدرت را در روسیه به دست آورد تا کنون میزان محبوبیت او هرگز به زیر ۶۰ درصد نرسیده و گاها تا سطح ۸۹ درصد نیز بالا آمده است. حتی با وجود این که میزان محبوبیت او در نظرسنجیها شروع به پایین آمدن کرده بود اما او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۸ روسیه توانست با ۷۷ درصد آرا پیروز شود. البته قطعا بخشی از آرای داده شده به نفع پوتین چه در نظرسنجیها و چه در صندوقهای رای در نتیجه ترس و فشار داده شدهاند اما یک تحقیقات از سوی تیموتی فرای و مولفان دیگر در دانشگاه کلمبیا نشان داد که شاید تنها شش تا ۹ درصد از آرای عمومی در روسیه از روی نگرانی برای آشکار کردن نظر واقعی ارائه شده باشند.
پوتین برای کسب این میزان از حمایت به سختی تلاش میکند. او در دهه ۲۰۰۰ و طبق استانداردهای روسیه ابتدا یک حامی اقتصاد لیبرال و غربگرا تلقی میشد. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ او نخستین رهبری بود که برای عرض تسلیت با جورج دبلیو بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا تماس گرفت و دور اول ریاست جمهوری خود را صرف ایجاد شراکتی با اتحادیه اروپا کرد. اما هنگامی که در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ با اعتراضات گسترده علیه خودش روبرو شد، خودش را به شکل دیگری تعریف کرد و تبدیل به مدافع ارزشهای محافظهکارانه و محافظ روسیه در برابر غربیهای حامی جهانیسازی شد. او بعد از انقلاب سال ۲۰۱۴ اوکراین این انقلاب را یک تصرف فاشیستی قدرت و تهدیدی علیه اقلیت روسی در اوکراین توصیف کرد. اگرچه این توصیفات ایدئولوژیکی پوتین شدیدا در رسانهها منعکس میشوند اما میلیونها روس حامی او نیز در مدارس، کلیساها و محلهای کار، پوتین را یک رهبر غیرقابل چشمپوشی و اجتنابناپذیر تلقی میکنند. این راهبردهای پوتین هم برای اغنا و هم اعمال فشار خیلی موثرتر از این است که به زور ۱۴۰ میلیون نفر را تهدید به فکر کردن و عمل کردن مطابق میل او کند.
مسلما تعداد قابل توجهی از روسها نه با فریب خوردن بلکه به خاطر پاسداری از ارزشهایی که او از آنها حمایت میکند از کمپین پوتین حمایت میکنند. در نظرسنجیهای ما حدود ۷۰ نفر شهرنشینهای تحصیلکرده گفتند بودن به عنوان بخشی از دولت روسیه برای هویت شخصی آنها مهم است و اکثریت آنها از قوانین ضد همجنسگرایی و مواضع مخالف مهاجران حمایت کردند. تعداد زیادی از روسها قبل از آنکه پوتین به قدرت برسد ملیگرای محافظه کار بودند اما تعداد دیگری از آنها نیز از پوتین و سیاستهایش حمایت میکنند تا با دوستان، همکاران و همسایگانشان به مشکل برنخورند. در حقیقت ما فهمیدیم که بزرگترین حامیان دستور کار پوتین روسهای محافظهکار نیستند بلکه اکثرا افراد عادی هستند که به دنبال حفظ تعاملاتشان با دیگران و عدم ایجاد تنش و اختلاف بودهاند.
محبوبیت پوتین برای نخبگان روسیه بسیار ارزشمند است. آنها از او وجههاش حمایت میکنند نه به خاطر اینکه نگران او بوده یا حامی ایدئولوژیاش هستند بلکه تا زمانی که پوتین محبوب بماند آنها میتوانند جایگاه ممتاز خود را داشته باشند و به رغم وجود نابرابریها از اعتراضات مردم مصون بمانند. در سال ۲۰۱۵ طبقه یک درصدی نخبگان روسیه برخوردار از ۴۳ درصد ثروت این کشور بودند. تا زمانی که پوتین محبوب مردم عادی روسیه باشد او بهترین مدافع این امتیاز و ثروت این طبقه است. اما حکومتی که بر مبنای محبوبیت تک نفره باشد یک حکومت حاوی ضعف درونی نیز هست. کنترل رسانهها یک چیز است و متقاعد کردن مردم نسبت به بهتر بودن اوضاع در مقایسه با تجربه روزانه آنها یک چیز دیگر که میتواند در درازمدت تبدیل به یک امر دشوار شود. تقویت جایگاهی که پوتین بعد از انضمام شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ به خاک روسیه تجربه کرد در حال فرسوده شدن است. همان طور که یک دهه درجا زدن اقتصادی و پنج سال روند تضعیف درآمدها در روسیه حمایت از پوتین را تضعیف میکند. بر طبق نظرسنجی شرکت مستقل لوادا سنتر میزان محبوبیت پوتین اکنون در میانه ۶۰ تا ۷۰ است. در زمانهایی مثل الان است که ما میفهمیم پوتین نیز انسانی مثل بقیه است. مشاوران او دوست دارند جهان فکر کند که به روشهای غیرعادی میتوانند واقعیت را چه در روسیه، چه در اوکراین و یا حتی آمریکا شکل دهند اما کرملین اغلب در تلاش برای کنترل روایتها متزلزل بوده است."