کد خبر: ۱۰۶۴۳
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
دولت هيچ كاري براي همكاري در زمينه ميزباني جام جهاني قطر نكرده بود.تعامل بين بخش‌هاي مختلف حكمراني كشور و دولت با بخش ورزشي ضعيف است.در كشور ما به علم و دانش و تجربيات ديگران خيلي اهميت داده نمي‌شود. همه دوست دارند چرخ را از اول خودشان اختراع كنند.


 
دولت هيچ كاري براي همكاري در زمينه ميزباني جام جهاني قطر نكرده بود. تعامل بين بخش‌هاي مختلف حكمراني كشور و دولت با بخش ورزشي ضعيف است.
در كشور ما به علم و دانش و تجربيات ديگران خيلي اهميت داده نمي‌شود. همه دوست دارند چرخ را از اول خودشان اختراع كنند.
وزارت خارجه مسووليت داشت كه با كشور قطر در بحث هايا كارت (hayya card) ارتباط برقرار كند ولي متاسفانه تا دقيقه 90 اين اتفاق نيفتاد.
در زمان جام جهاني اتفاقاتي كه در 6 ماه دوم سال گذشته رخ داد واقعا باعث شد هر گردشگري بترسد كه وارد كشور شود. 
در بحث جام جهاني من فكر مي‌كنم ما و كشور برد كرديم. يعني زيرساخت‌ها را فراهم كرديم. اين زيرساخت‌ها هست ديگر.
تخریب چهره‌های ملی نظیر آقاي دايي کار بد و اشتباهي است.
ما سرمايه‌گذارهاي زيادي داريم. پول هم دست مردم زياد است. خيلي از مردم نمي‌دانند پول‌شان را كجا سرمايه‌گذاري كنند براي همين هم مدام پول‌شان را مي‌برند در بازارهاي كاذب و روي سكه و ارز و طلا سرمايه‌گذاري مي‌كنند. 
سال گذشته جام جهاني در همسايگي ايران برگزار شد و كشور ما نتوانست از اين فرصت استثنايي بهره ببرد؛ نه ورزشي و نه اقتصادي. اين در حالي است كه كشورهاي همسايه قطر يعني عربستان و امارات با پذيرش گردشگران خارجي هم به لحاظ برندينگ سود بردند و هم به لحاظ اقتصادي بهره‌مند شدند. عدم انتفاع ايران از برگزاري جام جهاني در كشور قطر با وجود تمام وعده‌هاي مقامات دو دولت روحاني و رييسي رقم خورد. دقيقا از زماني كه اعلام شد قطر به عنوان ميزبان جام جهاني 2022 خواهد بود، بسياري از مقامات سياسي و ورزشي از همكاري با ميزبان در برگزاري بزرگ‌ترين فستيوال ورزشي دنيا خبر دادند. اين ادعاها از برگزاري چند بازي جام جهاني كه بسيار بعيد به نظر مي‌رسيد، شروع شد و به اردو زدن چند تيم خارجي در كيش و قشم كاهش پيدا كرد و در نهايت به اجاره دادن پاركينگ فرودگاه‌هاي كيش و قشم ختم شد. اما در عمل نه تنها هيچ كدام از اين اتفاقات رخ نداد كه حتي گردشگران داخلي كه راهي قطر شدند، كيش و قشم را به عنوان محل اقامت خود در نظر نگرفتند. اينكه چرا ايران نتوانست از چنين فرصت بزرگي بهره‌منده شود، سوال مهمي است كه هم ذهن اهالي ورزش را به خود مشغول كرده و هم فعالان اقتصادي و براي پاسخ دادن به اين سوال چه كسي بهتر از سردار دكتر سعيد محمد كه از مهر 1400 تا مهر 1401 يعني تقريبا دو ماه پيش از شروع جام جهاني دبير مناطق آزاد بود. 
دكتر محمد در اين گفت‌وگو توضيح مي‌دهد كه زمان قبول سمت در مناطق آزاد وضعيت زيرساخت‌هاي ورزشي و گردشگري با وجود وعده‌هاي دولت‌ قبل مبني بر همكاري با قطر در برگزاري جام جهاني به چه صورت بود و در يك‌سال دوران مسووليت ايشان به چه شكلي درآمد و در نهايت به اين سوال پاسخ مي‌دهد كه چرا ايران از مشاركت در برگزاري جام جهاني «حذف» شد. بخشي از مصاحبه هم با توجه به اينكه اين نخستين مصاحبه ورزشي سردار محمد است به سوال‌هاي اصطلاحا فان در مورد فوتبال و هواداري و اين‌جور مسائل گذشت. در اين بين هر چه تلاش كرديم كه بفهميم ايشان استقلالي است يا پرسپوليسي موفق نشديم. هر چند در همين سوال‌ها نيز مباحث مهمي مثل امكان درآمدزا بودن فوتبال ايران و اينكه مي‌توان با سرمايه‌گذاري‌هاي هدفمند در اين حوزه كاري كرد كه دولت مجبور نباشد پول مردم يا همان بيت‌المال را بريزد در فوتبال آن هم بدون هيچ‌گونه بازگشت سرمايه مطرح شد.
   هنگامي كه به عنوان دبير شوراي‌ عالي مناطق آزاد تجاري منصوب شديد، وضعيت زيرساخت‌هاي ورزشي آن مناطق چطور بود؟
مناطق آزاد ظرفيت بالايي براي ورزش كشور دارد. من هميشه خودم از آن با نام ديپلماسي ورزشي ياد مي‌كردم. اين خودش با توجه به همجواري مناطق آزاد با كشورهاي همسايه مي‌تواند خيلي براي ورزش كشور مفيد باشد. همين طور براي توريسم ورزشي. در هر دو حوزه مناطق آزاد موقعيت استراتژيكي دارد. ما هشت منطقه از قبل داشتيم و هفت تا هم بعدا اضافه شد. آنهايي كه اضافه شدند هنوز فعال نشدند اما آن 8 منطقه فعال ما به لحاظ موقعيت استقرار بسيار مناسب هستند. مخصوصا اينهايي كه در حاشيه جنوبي خليج فارس هستند. اين مناطق مي‌توانند در ارتقاي ورزش كشور و ايجاد شادابي در جوانان خيلي نقش‌آفرين باشند. اما در پاسخ به سوال شما در واقع وقتي من بررسي كردم، فهميدم اصلا زيرساخت مناسبي نيست. مثلا در اروند، مردم مظلوم خرمشهر و آبادان هيچ چيزي نداشتند. آنجا ورزشگاه هست ولي زيرساخت‌هاي مناسبي براي ورزش كشور نيست. اين در حالي است كه خود آنجا مي‌تواند قطب جنوب غرب ورزش كشور باشد و كشورهاي عراق و كويت و... بيايند و استفاده كنند. شما ببينيد كشور قطر مي‌آيد يك اسپاير مي‌زند و از محل آن كلي درآمدزايي مي‌كند. همه تيم‌هاي اروپايي در آنجا اردو مي‌زنند. اين هم براي آنها درآمدزايي دارد و هم آن كشورها با اين كمپ در بحث برندينگ سود مي‌كنند. توريسم مي‌آيد و گردش مالي اتفاق مي‌افتد. اينها همه به هم وابسته هستند. ما همه وجهي بايد به موضوعات نگاه كنيم و دستاوردهايي كه مي‌تواند براي ما داشته باشد را بررسي كنيم. ما نه در اروند زيرساخت داشتيم، نه در كيش. كيش گل گردشگري ماست ولي در اين جزيره ما يك زمين فوتبال مناسب نداشتيم. 
  ما از چهار سال قبل از آمدن شما مي‌دانستيم قرار است جام جهاني در قطر برگزار شود و مقامات سابق وعده‌هاي زيادي براي همكاري با قطري‌ها مي‌دادند. يعني زمان ورود شما هيچ زيرساختي آماده نشده بود؟ 
نه اصلا! هيچ برنامه‌ريزي براي همكاري در جام جهاني انجام نشده بود. با وجود اينكه زمان زيادي هم گذشته بود. ما يك زمان بسيار كوتاه داشتيم ولي نه زيرساخت مناسب در كيش داشتيم، نه زيرساخت مناسب در قشم و نه در چابهار. اصلا بحث جام جهاني به كنار، خود اين مناطق از نظر امكانات و زيرساخت ورزشي ضعيف بودند. بهترين ما كيش بود كه يك زمين مناسب فوتبال نداشت. به همين خاطر من سعي كردم نه صرفا به خاطر جام جهاني كه براي رونق توريسم ورزشي و همين طور ديپلماسي ورزشي وقت ويژه بگذارم. از همان ابتدا هم يك ارتباط خوب با فدراسيون‌ها برقرار كرديم. خصوصا با فدراسيون فوتبال و آقاي عزيزي‌خادم. انصافا ايشان هم آدم توسعه محوري بود. من هم چون خودم نگاهم توسعه محور است خيلي زود با ايشان هماهنگ شديم. در همان مقطع اگر تاريخ‌ها و آمارها را نگاه كنيد چندين برنامه تيم‌هاي ملي در كيش برگزار شد. تيم‌هاي زنان در سطوح مختلف به هزينه منطقه آزاد كيش در منطقه اردو زدند. يعني حمايت كرديم كه اين كار انجام شود. نه فقط در فوتبال، در حوزه اسكواش مثلا سالن‌هاي جديد احداث كرديم. سالن‌هايي كه براي بينندگانش يك قواره استاندارد داشته باشد؛ هم براي برگزاري مسابقات و هم براي جذب گردشگر. من حتي دنبال چوگان رفتم، چون حضرت آقا نسبت به چوگان ديد خاصي دارند و چند بار هم تاكيد كردند. طرح چوگان در كيش را آماده كرديم و جزو اولويت‌هاي ما بود كه ديگر وصال نداد بمانيم. ولي يكي از ظرفيت‌هاي كيش سواركاري و چوگان است و قطعا با استقبال خوبي مواجه خواهد شد. 
  و زماني كه متوجه شديد قبلا كاري انجام نشده چه اقداماتي انجام داديد؟
من برج هفت 1400 رفتم آنجا و يك‌سال بعد قرار بود جام جهاني برگزار شود. زمان خيلي كوتاه بود. شروع كرديم به آماده كردن زيرساخت‌هاي مورد نياز. خيلي هم تاكيدم روي جام جهاني نبود. بحثم اين بود كه يك چيزي درست كنيم. يك چيز فورس ماژور و با اولويت جام جهاني ولي بماند براي مردم كه تا سال‌ها استفاده كنند. اقداماتي هم در مورد جام جهاني شد ولي در زمان مورد نظر ديگر آنجا نبودم. يعني در اوج زماني كه قرار بود براي همكاري در جام جهاني برنامه‌ريزي كنيم من آمدم بيرون. آن بحث مشكلات و مسائل سياسي هم كه در كشور اتفاق افتاد، باعث شد هيچ گردشگري اصلا سمت ايران نيايد. 6 ماه دوم سال گذشته براي اقتصاد و ورزش و ديپلماسي كشور خوب نبود. عملا هيچ جذب گردشگري اتفاق نيفتاد و برنامه‌ريزي‌ها ابتر ماند. ولي ما استفاده‌مان را كرديم. زيرساخت‌هاي كيش آماده شد. با وجود زمان كم توانستيم ترمينال فرودگاه را تكميل كنيم. پروژه‌اي بود كه 15 سال مانده بود و با 70 درصد پيشرفت قفل شده بود. ما ظرف 7 ماه 30 درصد الباقي را جلو برديم و الان اين فرودگاه در حال مسافرگيري است. ظرفيت اين فرودگاه 6.5 ميليون مسافر در سال شده. ظرفيت قبلي 1.5 ميليون بود. بحث حمل و نقل دريايي را تسهيل كرديم. اسكله‌اي كه از قبل موجود بود، سالن مسافرگيري خوبي نداشت. خيلي كثيف بود. آنجا را براي ورود و خروج گردشگران خيلي شكيل و تميز كرديم. الان هم تحت بهره‌برداري است. در بحث ترانزيت و حمل و نقل اين اتفاقات افتاد. در زيرساخت‌هاي خود كيش هم نياز بود اقداماتي انجام شود. يعني شما فرض كنيد اگر جمعيت خيلي زيادي وارد كيش مي‌شد جزيره دچار مشكل مي‌شد. كيش مشكل گاز داشت. اين را بعد از مدت‌ها پيگيري كرديم و با همكاري شركت ملي گاز وصل شد. بحث تصفيه‌‌خانه‌ها مشكل داشت. تصفيه‌خانه آب و فاضلاب احداث شد. قبلا پساب‌ها براي آبياري استفاده مي‌شد و زمين‌ها را تبديل به شوره‌زار مي‌كرد. تمام فضاي سبز منطقه آهسته داشت زرد مي‌شد و شما مي‌دانيد اگر اين زمين‌ها خراب شود درست كردنش سخت است. با احداث آن تصفيه‌خانه‌ها وضعيت كيش بهتر شده. اينها كارهاي زيرساختي است كه شايد ديده نشود ولي اگر فرضا يك حجم زياد تماشاچي مسابقات ورزشي سرازير شوند به كيش زيرساخت‌هاي اوليه نياز است. بحث هتل‌ها هم خيلي مهم بود. تعداد تخت‌ها مهم بود. وقتي ما رفتيم بخش خصوصي ورود كرده بود، اما چون حمايت نمي‌شدند تقريبا كارها تق و لق بود. حمايت جدي از آنها كرديم و تعداد زيادي تخت آمد و در مدار قرار گرفت. اين كار مخصوصا در هتل‌هاي 5 ستاره انجام شد، چون فضا بايد فضاي 5 ستاره باشد. 
  زمين فوتبال هم احداث شد؟
بله از آن طرف بحث احداث زمين‌هاي فوتبال را در دستور كار قرار داديم. 4 تا زمين فوتبال در همين فاصله احداث شد. يكي از اين زمين‌هاي فوتبال هم هيبريدي بود. ما زمين فوتبال هيبريدي در كشور نداشتيم و همه هم مي‌ترسيدند، چون مي‌گفتند تكنولوژي‌اش نيست و خراب مي‌شود. ما اتفاقا گفتيم هرقدر چيزي مبهم‌تر است اول بايد آن را انجام داد. ما نبايد از دنيا عقب بيفتيم. كيفيت زمين‌هاي فوتبال در ايران عموما پايين است. براي همين زمين هيبريدي را در دستور كار قرار داديم و الحمدلله امروز يك زمين هيبريدي بسيار ايده‌آل در خدمت جامعه ورزشي كشور است. تكنولوژي‌اش را هم گرفتيم. با استخدام يكسري مشاور كه از خارج كشور آورديم بچه‌هاي خودمان ياد گرفتند زمين هيبريدي به چه صورت بايد احداث و نگهداري شود. اين زمين‌ها زمين‌هاي باثباتي هستند. ماندگاري‌شان خيلي بيشتر است. 
  به بهره‌برداري هم رسيد قبل از رفتن شما؟
بله، اواخر دوره من به بهره‌برداري رسيد و الان هم مورد استفاده قرار مي‌گيرد. چند تا از بزرگان فوتبال كشور رفتند، بازديد كردند. اسم نمي‌آورم اما همه به من پيام دادند و تشكر كردند از اينكه چنين اتفاق خوبي آنجا افتاده. زمين‌هاي فوتبال كه احداث شد كنارش ما نياز به امكانات جنبي هم داشتيم. هزار متر ربع سالن فقط براي ساپورت تجهيزات احداث كرديم. تجهيزات بدنسازي و رختكن‌ها و... در نهايت مجموعه خوبي شد. اما تا اينكه ما بتوانيم آنجا را تبديل به يك اسپاير كنيم فاصله زياد است. ما هم از پرسپوليس و هم از استقلال دعوت كرديم بيايند آنجا. به آنها گفتيم ما به شما زمين مي‌دهيم. به آنها گفتيم شما نياز به يك كمپ دايم داريد. به جاي اينكه هر بار كلي پول خرج مي‌كنيد، مي‌رويد تركيه و امارات و قطر، بياييد اينجا يك‌بار هزينه كنيد. باشگاه استقلال از اين موضوع استقبال كرد. آمدند در قشم از ما زمين گرفتند. 
  زمان آقاي آجرلو؟ 
بله، زمان آقاي آجرلو. توافق كرديم زمين را منطقه آزاد بدهد و آنها سرمايه‌گذار بياورند. ما عين همين را به پرسپوليس پيشنهاد داديم. اما تا زماني كه من بودم ولي كار خاصي نشد. 
  يعني خود استقلال كمپ بسازد؟
بله، ما زمين بدهيم استقلال بسازد. سرمايه‌گذاراني كه هواداران استقلال بودند، آمدند و گفتند زمين از منطقه آزاد، ساخت از ما. بعد قرار شد اين كمپ به صورت درازمدت در اختيار باشگاه استقلال باشد. درآمدي هم اگر دارد تقسيم شود، چون منطقه آزاد به خاطر زمين رايگان سهامدار مي‌شود يك سهمي از درآمد سهم منطقه آزاد مي‌شد و بخش ديگر به باشگاه مي‌رسيد، چون آنجا قطعا درآمدزايي اتفاق مي‌افتد. ولي پولي بابت زمين گرفته نمي‌شود. به خاطر اينكه سرمايه‌گذار پولش را ببرد در ساخت. اين مدل خوبي بود. ما هم تا جايي كه ممكن بود كوتاه آمديم تا قيمت زمين را پايين بياوريم، چون ما دنبال كاسبي نبوديم و مي‌خواستيم كار ورزشي رونق بگيرد. الان نمي‌دانم در چه وضعيتي است. اميدوارم كه فعال باشد. باقي باشگاه‌هاي كشور هم به نظرم خوب است كه چنين كاري كنند. يعني يك‌بار سرمايه‌گذاري كنند و براي هميشه استفاده ببرند. حتي مي‌توانند به ساير باشگاه‌ها اجاره بدهند. ما سعي كرديم اين فضا ايجاد شود. تعامل بين بخش‌هاي مختلف حكمراني كشور و دولت با بخش ورزشي ضعيف است. يعني ظرفيت‌ها هست ولي كسي سراغش نمي‌آيد. اگر هم‌افزايي ايجاد شود و هم بخش‌هاي دولتي نيازهاي بخش ورزش را بدانند و هم بخش ورزش ظرفيت‌هاي دولت را بداند، همپوشاني ايجاد مي‌شود و از ظرفيت‌هاي هم استفاده مي‌كنند. ما سعي كرديم بخشي از اين را شكوفا كنيم و در كنار بخش ورزش قرار بگيريم. الحمدلله بد هم نبود ولي خب دوره كوتاه بود، چون دوره يك‌سال بود خيلي نتوانستيم ولي خدا را شكر نتيجه گرفتيم.
  كلا اين مشكل كوتاه بودن دوره‌ها خيلي روي روند توسعه كشور مخصوصا در فوتبال تاثير مي‌گذارد. مديران عامل باشگاه‌ها يكساله هستند، رييس فدراسيون آقاي عزيزي‌خادم بعد از يك‌سال با آن شكل عزل شد و شما هم يك‌سال بوديد. 
بله ديگر، تا همديگر را پيدا كرديم دوره تمام شد. حالا تا مديران بعدي يكديگر را پيدا كنند و ظرفيت‌ها را بشناسند، سخت مي‌شود. الان من مي‌بينم باشگاه‌ها تحت فشار هستند و عمده گيرشان همين تامين منابع مالي است. بعضي از تيم‌ها به يكسري جاهاي خاص وصلند. مثلا فولادها وضع‌شان خوب است. پتروشيمي‌ها وضع‌شان خوب است. معادن وضع‌شان خوب است. ولي همه اين شكلي نيستند. برخي تيم‌ها براي كوچك‌ترين هزينه‌كردشان گير هستند. حالا چنين تيمي بخواهد هر سال كلي هزينه كمپ و اردو بكند، سخت است. هواداران هم هستند. معمولا هر تيمي هوادار خاص خودش را دارد. اگر فكر توسعه محور باشد مخصوصا در حوزه فوتبال مي‌شود كار كرد. حالا رشته‌هاي ديگر هوادار و درآمد و اينها ندارد.
  شما در كيش زمين هيبريد ساختيد و مي‌گوييد الان هم باكيفيت در حال سرويس‌دهي است. پس چرا ما در ساير نقاط كشور نمي‌توانيم يك زمين چمن خوب بسازيم؟ آن هم با كلي هزينه. مثلا در قائمشهر بعد از سال‌ها يك زمين چمن طبيعي ساختند بعد از سه تا بازي خراب شد. 
در كشور ما به علم و دانش و تجربيات ديگران خيلي اهميت داده نمي‌شود. همه دوست دارند چرخ را از اول خودشان اختراع كنند. الان اين تجربه در كيش هست. يعني اين علم در تيم فني كيش و معاونت فني منطقه آزاد كيش نهادينه شده است. تجربيات و سوابقش هم هست. قبل از شروع كلي سرچ كرديم ببينيم چه خبر است و بعد هم يك كارشناس دعوت كرديم و گفتيم ما داريم اين كار را اينجا انجام مي‌دهيم و شما بيا كمك كن. با حداقل هزينه كار انجام شد. اين دانش هست. هر بخشي بخواهد اين كار را انجام دهد خيلي ساده مي‌تواند تيم فني كيش را صدا كند و ديتا را بگيرد. كاش خود فدراسيون فوتبال اين كار را بكند. نمي‌دانم اصلا فدراسيون بخش فني دارد يا نه ولي مي‌تواند ارتباط را بگيرد و با يك مهندس كه مي‌شود مشاور دايم فدراسيون كار انجام شود. نمي‌شود انتظار داشت هر باشگاهي برود از صفر شروع كند. به هر حال اين يك‌بار اتفاق افتاده و مي‌تواند براي كشور مورد استفاده قرار بگيرد. ولي آن دوستان در كيش علاقه دارند اين علم را در اختيار ديگران بگذارند. 
  اشاره كرديد كه سرمايه‌گذاري شما خيلي ارتباطي با جام جهاني نداشت و...
خير، اصلاح مي‌كنم. دو منظوره بود. يعني ديديم جام جهاني فورس خوبي است. ما از اين فورس استفاده كرديم ولي با خودمان مي‌گفتيم چه جام جهاني باشد  چه نباشد چه گردشگر بيايد چه نه ما بايد زيرساخت‌ها را تكميل كنيم. البته گام ما بزرگ‌تر بود. ما مي‌خواستيم قشم و اروند را هم درگير كنيم. منتها تا حد زيادي كيش درگير شد و بخش كوچكي از قشم. ولي ديگر نشد ادامه پيدا كند. دوره‌ها كوتاه بود و نشد. حتي بوشهر ما هم اين ظرفيت را داشت. 
  متوجه شدم. منظورم اين است كه به هر حال شما مي‌گوييد اين ديد را داشتيد كه از ظرفيت جام جهاني استفاده كنيد. ولي همكاري كردن در پروژه‌اي مثل جام جهاني قطعا از طريق صرفا مناطق آزاد امكان‌پذير نبود و بسياري از بخش‌هاي دولتي بايد همكاري مي‌كردند. آيا اين عزم را در بقيه اركان دولت براي مشاركت در جام جهاني مي‌ديديد يا صرفا همه‌ چيز نمايشي بود؟
مجموعه‌هاي زيادي درگير بودند. به همين خاطر ستادي تشكيل شد با رياست معاون اول رييس‌جمهور آقاي مخبر. وزارتخانه‌هاي مختلف هم آنجا عضو بودند. مثلا وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري، وزارت ورزش و جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت راه و شهرسازي. وزارتخانه‌هاي زيادي عضو بودند. ما هم يك عضو بوديم. آنجا تقسيم كار شد و هر كدام از بخش‌ها يك حيطه را برعهده گرفتند. آنچه به عهده كيش گذاشته شد، تامين زيرساخت‌ها بود. ما هم در اين زمينه با وجود دوره كوتاه موفق بوديم. شما مي‌دانيد كارهاي عمراني و زيرساختي سخت است و دوره خاص خودش را مي‌طلبد ولي ما سعي كرديم با يك مديريت خوب و كنترل زمان و به كارگيري تيم‌هاي اجرايي قوي كار را انجام دهيم كه انجام هم شد. منتها وزارت خارجه مسووليت داشت كه با كشور قطر در بحث هايا كارت (hayya card) ارتباط برقرار كند. اين كارتي بود كه به وسيله آن گردشگران قبل از آمدن به مسابقات همه‌ چيزشان را مشخص مي‌كردند. وزارت خارجه مسوول بود برود مراكز اقامت ايران را در آنجا تعريف كند كه گردشگران ببينند و اگر خواستند محل اقامت انتخاب كنند و قدرت انتخاب داشته باشند. متاسفانه تا دقيقه 90 اين اتفاق نيفتاد.
  يعني تا شما بوديد، نشد؟
خير، متاسفانه در هايا كارت ورود نكرد. وزارت گردشگري هم داشت روي اين حوزه كار مي‌كرد. وزارت راه و شهرسازي در حوزه تردد دريايي و هوايي فعاليت مي‌كرد. 
  شما اشاره كرديد به تجهيز فرودگاه كيش و حتي در روزهاي آخر بحث پرواز يا استفاده از فرودگاه كيش به عنوان پاركينگ شركت‌هاي هواپيمايي قطر هم مطرح شد ولي عملا اتفاقي نيفتاد. چرا؟
ما زيرساخت را آماده كرديم. وظيفه مناطق آزاد هم زيرساخت بود. بقيه دستگاه‌ها هم دلايلي داشتند كه چرا نشد. در آن مقطع اتفاقاتي كه در 6 ماه دوم سال گذشته رخ داد واقعا باعث شد هر گردشگري بترسد كه وارد كشور شود. طرف با خودش مي‌گفت آنجا الان به هم ريخته و آشوب است. با خودش مي‌گفت دارند آتش مي‌زنند. بالاخره آنها هم تلويزيون و رسانه‌ها را مي‌بينند. رسانه‌ها هم خيلي بزرگنمايي مي‌كردند و آنها ترسيدند. وگرنه كيش فضاي آرامي داشت و اصلا خبري نبود. ولي خب يكسري ترفندهاي رسانه‌اي و تبليغاتي در كل دنيا بود و فضاي بين‌الملل خيلي روي اين پرداخت و عملا هيچ گردشگري نيامد. نمي‌شد توقع هم داشت. اينكه بگوييم وزارتخانه‌ها بد عمل كردند هم نبود. بالاخره نواقصي بود و اصل موضوع هايا كارت بود كه تا روز آخر قطري‌ها همكاري نكردند و اتفاق نيفتاد. البته قطري‌ها مدام مي‌گفتند ما در خدمت‌تان هستيم و مي‌خواهيم اين اتفاق بيفتد ولي نهايتا نشد. حتي گردشگران خودمان يعني كساني كه مي‌خواستند بروند بازي‌ها را ببينند، كم نبودند. فضا بود كه آنها اينجا اقامت كنند و با پرواز بروند بازي را ببينند و برگردند و آنجا اقامت نكنند. اين فضا هم حتي فراهم بود ولي در اجرا مختل شد. پرواز‌ها و تردد شناورهاي كروز توسط وزارت راه و شهرسازي كه آقاي مرحوم رستم قاسمي بود، فراهم شده بود. يك جلسه هم حتي از بخش حمل و نقل قطر دعوت كردند كه آمدند به كيش و ما هم بوديم در جلسات ولي چون نقشي براي هر وزارتخانه‌اي تعريف شده بود عملا نشد و مزيد بر همه اينها بحث اغتشاشات و اينها بود كه نگذاشت اين اتفاق بيفتد. 
  به هر ترتيب آنچه در افكار عمومي شكل گرفت، اين بود كه ما نتوانستيم از فرصت جام جهاني بهره ببريم. موافق هستيد؟
من فكر مي‌كنم ما و كشور برد كرديم. يعني زيرساخت‌ها را فراهم كرديم. اين زيرساخت‌ها هست ديگر. بايد از اينها بهره‌برداري شود براي تيم‌هاي ملي و تيم‌هاي باشگاهي كه بيايند استفاده كنند و آنجا بشود پايگاه ورزش كشور و يواش يواش توسعه پيدا كند. تيم‌هايي مثل كاراته و بوكس و ووشو و... اگر مي‌آمدند من كمك‌شان مي‌كردم. مي‌گفتم بياييد اينجا اردو برگزار كنيد. ووشوي بانوان و خواهران منصوريان آمدند آنجا و اردو برگزار مي‌كردند. حالا مخصوصا جوان‌ترها و حوزه بانوان مي‌توانند استفاده كنند. ان‌شاءالله اين ديد بين عزيزان ما كه الان دارند خدمت مي‌كنند در مناطق آزاد باشد كه بتوانند خدمت كنند. 
  يكي از مسائل مهم در عدم همكاري ايران و قطر در بحث جام جهاني اين بود كه قطري‌ها مي‌گفتند، آن‌طور كه در رسانه‌هاي‌شان خوانديم، همه توافقات اسكان و حمل و نقل‌شان را از چند سال پيش انجام داده بودند. براي همين خيلي‌ها انتقاد مي‌كردند كه جلسات بين ايراني‌ها و قطري‌ها در فاصله چند ماه تا جام جهاني كمي نمايشي است. 
در جلسه‌اي كه من خودم بودم و وزير حمل و نقل قطر هم حضور داشت او گفت شما ظرفيت ايجاد كنيد، چون تعداد جمعيتي كه مي‌خواست وارد قطر شود، كشور قطر اين ظرفيت را نداشت و بخشي از اين بايد در كشورهاي همجوار سرريز مي‌شد. خودشان هم اضطرار داشتند كه ايران بيايد كمك كند. حتي پيش‌بيني اوليه كردند ما نياز داريم 400 پرواز در هفته اتفاق بيفتد بين ايران و قطر كه عمده‌اش هم در كيش باشد
  در يك ماه جام جهاني؟
بله، در ايام مسابقات. من اعداد را حضور ذهن ندارم ولي طبق پيش‌بيني‌هايي كه قطري‌ها انجام دادند 40 درصد بيشتر از انتظار خودشان قرار بود جمعيت بيايد. يكسري گفتند بروند امارات و يكسري عربستان. ايران هم جزو مقاصدشان بود. بازديدي كه كردند براي همين بود كه ببينند زيرساخت چطور است. راضي هم بودند. ولي تا دقيقه آخر هم در هايا كارت عملا كارشكني كردند و آن امكان را فراهم نكردند، چون گردشگر از همان مبدا وقتي مي‌خواهد بليتش را خريداري كند و آغاز سفر را مهيا كند اولين اقدامش پيدا كردن فضاي اقامتي و قيمت‌هاست. وقتي هيچ چيزي از ايران نمي‌بيند ديگر كاري نمي‌شود كرد. وقتي با وجود پيگيري‌هاي زياد آن كمك را نكردند از همان زمان مي‌شد حدس زد كه عملا ايران حذف شد. بيشتر اميد ما اين بود كه گردشگران ايراني اينجا را انتخاب كنند و اين از دو، سه ماه قبل از جام جهاني شروع شود كه من از همان موقع آمدم بيرون. مي‌شد از همان موقع پيش‌بيني كرد با اين كارشكني ايران جا بماند. ولي ما به واسطه كاري كه انجام داديم حس مي‌كنم برديم. اينكه در يك فورس زماني تا حد معقولي زيرساخـت‌هاي كيش را آماده كرديم. ولي خب در قشم هنوز بايد كلي كار انجام شود. اروند همين‌طور. بوشهر و چابهار به همين شكل. مناطقي مثل ارس و ماكو و انزلي هم به نظرم ظرفيت‌هاي خوبي دارند. مناطق آزاد مشوقاتي هم دارند. تردد در آنها راحت است. تيم‌هاي خارجي بخواهند بيايند و بروند ويزا نمي‌خواهد. به لحاظ اقتصادي مشوقات مالياتي دارند. حتي اگر خريدي يا هزينه‌اي بخواهند بكنند براي ما خوب است و خلاصه از همه نظر محيط مهياست. البته سرزمين اصلي هم مي‌تواند در اين موضوع باشد. ظرفيت‌هاي خوبي هست. جزيره هندورابي را داريم كه بكر بكر است. فرودگاه هم دارد. شايد 20 خانوار آنجا زندگي مي‌كنند. هر برنامه‌اي بخواهد آنجا پياده شود منطقه مستعد است. يك زمان قرار بود آنجا مقصد گردشگري شود و حيوانات را به صورت آزاد رها بكنند تا يك حيات وحش طبيعي ايجاد شود يا كل هندورابي يك فضاي گردشگري هندورابي. البته هندورابي مثال است. از اين مناطق در خليج فارس ما زياد است. فقط مناطق آزاد نيست و مي‌شود از ظرفيت‌ها بهره برد. الحمدلله خدا نعمات زيادي به ما داده فقط استفاده نمي‌كنيم.
  يكي از انتقاداتي كه از شما شد بحث سمت دادن به آقاي خداداد عزيزي بود. اينكه ايشان اساسا قرار است چه كار كند يا چرا خداداد عزيزي و بقيه نه؟
البته فضا را خيلي باز كرده بوديم. فقط بحث خداداد عزيزي نبود. علاقه‌مند بوديم بزرگان فوتبال كشور مثل آقاي دايي و باقري و عزيزي و كساني كه محبوبيت دارند و مردم دوست‌شان دارند و ارتباطات بين‌المللي دارند بيايند به برگزاري بهتر اين رويداد كمك كنند.
  سوال منتقدين اين بود كه خداداد عزيزي چه كمكي قرار است بكند؟
آن موقع محدود به آقاي خداداد نبود. بحث اين بود كساني كه مي‌توانند افراد سرشناس فوتبالي خارجي را دعوت كنند به ايران و مثلا بازي دوستانه تدارك ببينند، بيايند كمك كنند. يعني يكسري ايونت‌هايي فراهم كنند. اين ايونت‌ها بايد برگزار مي‌شد تا مخاطب جذب شود.
  مثل همان جشني كه در كيش برگزار شد؟
بله مثلا آن يك نمونه‌اش بود. ما 22 ايونت طراحي كرده بوديم كه مخاطبين مختلف داشت براي اينكه فضا گرم شود. در بخش فوتبالي از بچه‌هاي فوتبالي كمك گرفتيم. ما كه خودمان با مثلا لوتار ماتئوس و ايكس و ايگرگ ارتباط نداشتيم. به اين دوستان گفتيم شما با اينها ارتباط داريد بياييد كمك كنيد. آقاي خداداد عزيزي اعلام آمادگي كرد و خيلي سريع آمد و كمك كرد و مچ شد و استارت كارش را هم زد و برنامه ريخت. نفرات هم مشخص كرد ولي انحصاري نبود. هر كدام از دوستان كه علاقه‌مند بودند اين فضا را در اختيارشان قرار مي‌داديم كه بيايند كمك كنند. بحث فوتبال يك جوري است كه نبايد انحصاري و محدود شود. بالاخره اين چهره‌ها بزرگان فوتبال كشور هستند و مردم دوست‌شان دارند. تا 50 سال آينده هر كس گل خداداد به استراليا را ببيند به وجد مي‌آيد. گل‌هاي آقاي دايي را كسي ببيند به وجد مي‌آيد. حالا متاسفانه برخي خلقيات بد هست كه مي‌آييم اين اسطوره‌هاي فوتبال و چهره‌هاي شاخص‌مان را كه در دنيا شناخته شده‌اند و زحمت كشيدند و در جهان قبول‌شان دارند، تخريب مي‌كنيم. اين كار بد و اشتباهي است يا بعضا حسادت‌هايي نسبت به هم وجود دارد و اين بد است. اينكه ما يك نفر را جدا و بقيه را رها كنيم هم اشتباه است. به نظرم بايد فضايي باشد كه همه به يك چشم ديده شوند و از همه ظرفيت‌ها استفاده شود. فضا باز است. آنقدر ما كم داريم كه اگر همه اينها هم بيايند كمك كنند باز شما مي‌بينيد فرصت هست. بايد خوب تقسيم كار صورت بگيرد. همه به كار گرفته شوند و كسي حس نكند فضا انحصاري است يا مثلا كسي فكر نكند با يك ديدگاه خاصي انتخاب‌ها صورت مي‌گيرد. ما سعي كرديم فضا را در زمان خودمان باز كنيم ولي خب دو ماه مانده به مسابقات جام جهاني ما ديگر نبوديم. داشتيم يواش يواش آماده مي‌كرديم كه ديگر نشد. من خيلي دوست داشتم افراد شاخصي مثل آقاي دايي و باقري بيايند و ورود كنند. اينها براي مردم كشور ما و بچه‌هايي كه مثلا جام جهاني 98 به دنيا نيامده بودند هم شناخته شده‌اند. همه به روز و ماه و سال حفظ هستند كه چه افتخاراتي توسط اينها ثبت شده است. اينها ظرفيت ملي هستند. بحث انسجام ملي است. نبايد با بدسليقگي هي بياييم اينها را از هم تفكيك كنيم. 
  در ايران اين ذهنيت وجود دارد كه بروكراسي خيلي قوي است و براي هر كار كوچكي بايد انواع و اقسام مجوزها گرفته شود و ارگان‌هاي مختلف نظر بدهند. با چنين شرايطي آيا فكر مي‌كنيد ما بتوانيم مثلا يك روز كمپي شبيه به اسپاير بسازيم؟ 
ما سرمايه‌گذارهاي زيادي داريم. پول هم دست مردم زياد است. خيلي از مردم نمي‌دانند پول‌شان را كجا سرمايه‌گذاري كنند براي همين هم مدام پول‌شان را مي‌برند در بازارهاي كاذب و روي سكه و ارز و طلا سرمايه‌گذاري مي‌كنند كه سود كنند. ولي چيزي شبيه به اسپاير اصلا بحث ظرفيت بين‌المللي و درآمد ارزي دارد. طرف دنبال يك جاي مناسب و ارزان‌قيمت مي‌گردد كه بيايد تيمش را مستقر كند. خب چه بهتر كه ايران را انتخاب كند. ما هزينه‌هاي‌مان خيلي پايين‌تر است. هزينه نيروي انساني و غذا و امكانات رفاهي در ايران خيلي ارزان‌تر است. همين الان قيمت هتل‌هاي ما را قياس كنيد با كشورهاي همسايه. قيمت‌ها خيلي ارزان‌تر است. به نظرم اين مزيت رقابتي است. به نظرم اگر كسي اهل دودوتا چهارتا باشد و بيايد حساب كتاب كند، مي‌بيند كه مي‌صرفد اين كار انجام شود. آن موقع هم ما از بخش خصوصي دعوت كرديم كه بيايد سرمايه‌گذاري كند. منتها اين كار زمانبر است. ايجاد چيزي شبيه به اسپاير اگر پول باشد و امكانات دو سال زمان مي‌برد. ولي كاري است آينده‌دار. اگر سرمايه‌گذاراني باشند كه علاقه داشته باشند در وهله اول درآمدزايي خوبي براي خودشان اتفاق بيفتد و بعد هم كمك كنند به توسعه ورزش، اينجا جاي خوبي است. حتي اف‌اس يا همان Feasibility Study و توجيه اقتصادي‌اش را كاملا دارد. من مطمئنم نرخ بازگشت سرمايه و IRR آن زير 40 درصد نيست. الان مثلا يك پاويون كه به صورت ارزي پول مي‌گيرد تمامش سود است. چنين فضاهايي به ارزآوري كشور كمك مي‌كند. تيم‌هاي خارجي بيايند در ايران پول خرج كنند. يك تيم خارجي بيايد در كيش هم براي هتل پول خرج مي‌كند هم مي‌رود خريد از بازارها و سنترهاي آنجا و باز هزينه مي‌كند. بحث پول بليت پرواز هم هست كه براي شركت‌هاي هواپيمايي ما آورده دارد. خلاصه همه جوره به چرخه مالي براي كشور تبديل مي‌شود. واقعيت اين است كه اقتصاد ورزش كمك مي‌كند به اقتصاد كشور. اين شكلي نيست كه سربار باشد. متاسفانه به دليل باورهاي اشتباه ورزش شده سربار. دولت مدام بايد پول بريزد در يكسري باشگاه‌ها. مدام از جيب مردم و بيت‌المال بردارد و بريزد در باشگاه‌ها. در صورتي كه اگر درست فكر شود خود اينها مي‌توانند درآمدزا باشند و به اقتصاد كشور كمك كنند، چون مديريت‌ها صحيح نيست و ديدگاه درست نيست مسير برعكس شده. به نظرم اين مي‌تواند اتفاق بيفتد. پتانسيل هست. پول هم هست. پول دست سرمايه‌دارها و سرمايه‌گذارها بسيار زياد است. عدد خيلي وحشتناكي اعلام مي‌كنند در مورد نقدينگي آزادي كه در كشور مي‌چرخد. همين اگر هدايت شود به بخش ورزش و مخصوصا فوتبال هم مي‌تواند به ورزش كمك كند و هم سرمايه‌گذار به ‌شدت بهره ببرد. 
  در اين زمينه فدراسيون فوتبال چه كمكي مي‌تواند بكند؟ در زمان شما به نظر همكاري خوبي با فدراسيون وقت و آقاي عزيزي‌خادم داشتيد.
پيگيري‌هاي آقاي عزيزي‌خادم خيلي موثر بود. ايشان آنقدر علاقه‌مند بود كه مدام مي‌رفت و مي‌آمد و پيگيري مي‌كرد. آنقدر كه آدم رويش نمي‌شد همكاري نكند. وقتي مي‌ديد ايشان اينقدر با انگيزه و پشتكار موضوعات را پيگيري مي‌كرد آدم به وجد مي‌آمد كه كمك كند. فكر كنم پيگيري‌هايي كه فدراسيون مي‌تواند بكند خيلي موثر است. دوستان باشگاه‌ها همين‌طور. بايد از آن طرف مطالبه باشد و اين طرف هم افرادي باشند كه ذوقش را داشته باشند كمك كنند تا آنها به در بسته نخورند. الان نمي‌دانم مديران جديد همديگر را پيدا كردند يا نكردند ولي آن موقع تيم خوب مچ شده بود. حتي وزارت ورزش را هم ما درگير كرديم و آورديم پاي كار و گفتيم بخشي از هزينه‌هاي ساخت را شما بدهيد تا ما بتوانيم بيشتر توسعه بدهيم. قولش را دادند ولي پول را ندادند. (باخنده) 
  با توجه به اينكه اين اولين مصاحبه ورزشي شماست من چند تا سوال حاشيه‌اي هم بپرسم. استقلالي هستيد يا پرسپوليسي؟
نه والله! هر دوشان را دوست داريم. الان پرسپوليس برنده شد اگر آدم استقلالي باشد حالش گرفته مي‌شود يا برعكس. دنبال اينكه از يك تيم هواداري كنم، نيستم. بالاخره كلا فوتبال كشور است. من فقط يك‌بار قبل از بازي صنعت نفت آبادان رفتم سر تمرين‌شان كه صحبت كنيم و روحيه بدهم. به خاطر اينكه تيم صنعت نفت آبادان به هر حال يك جورهايي با مناطق آزاد ارتباط داشت اصلا هم نمي‌دانستم با كدام تيم بازي دارد. بعدا فهميدم صنعت نفت با پرسپوليس بازي داشته است. فردايش ديدم همه جا تيتر زدند سعيد محمد استقلالي است (با خنده) . در حالي كه به خدا من اصلا نمي‌دانستم صنعت نفت با كدام تيم بازي دارد. فقط رفتيم كه تا حد توان كمكي كرده باشيم. 
  طرفدار تيم ملي هستيد؟
بله، طرفدار تيم ملي هستم.
  ورزش مي‌كنيد؟
دروغ چرا الان در حال حاضر فقط ورزشم پياده‌روي است. وقت اجازه دهد كوهنوردي هم مي‌روم. اين كوهنوردي براي تيپ ماها خيلي خوب است. ورزش حرفه‌اي ولي نه. اينكه بخواهم فوتبالي بازي كنم يا ورزش ديگري نه. فقط همان‌طور كه قبل از شروع مصاحبه گفتم در منچ قهارم. (باخنده) 
  اگر به شما مديرعاملي باشگاه پيشنهاد شود، قبول مي‌كنيد؟
تخصصش را ندارم. الان يكي از گيرهاي ما اين است كه به افراد هر جا پيشنهاد بشود، مي‌روند. به قول معروف هرجا بار بخورد طرف مي‌رود. ولي قبل از هر چيزي آدم بايد ببيند تخصص آن كار را دارد يا نه. در حوزه مديرعاملي باشگاه كه اصلا ولي در حوزه اقتصادي نه به عنوان مسوول ولي آمادگي داريم هر كس خواست بيايد همفكري كنيم. يعني به صورت رايگان مشورت بدهيم.
  به عنوان كسي كه خارج از فوتبال است فكر مي‌كنيد مشكل اقتصادي باشگاه‌هاي ايران چطور حل مي‌شود؟
اگر به من باشد خودم راه مي‌افتم دنبال اين كار. يك اف‌اس آماده مي‌كنم و مي‌گذارم روي طرحم. نه اينكه عددسازي كنم. اين مقوله آنقدر خودش جاذبه دارد كه اتومات درآمدزاست. مي‌روم مسائلش را حل مي‌كنم و مجوزهايش را مي‌گيرم و مي‌گذارم روي ميز. مي‌گويم هر سرمايه‌گذاري مي‌خواهد بسم‌الله. شما دنبال پول هستيد؟ پول‌تان را بياوريد اينجا. هم به جوانان كشور خدمت مي‌كنيد، هم به ورزش كشور و هم اينكه درآمدزايي داريد. به نظرم ايراني‌هاي مقيم خارج از كشور دوست دارند بيايند سرمايه‌گذاري كنند. دلار هم دارند آماده هم هستند. منتها بايد اطمينان ايجاد شود. اين اطمينان را ما بايد ايجاد كنيم. ما كه مي‌گويم منظورم خودم نيست، چون الان من كاره‌اي نيستم. منظورم مثلا فدراسيون است. بايد لقمه را آماده كنيم. نه اينكه به طرف بگوييم بيا برو دنبال مجوز و اين‌جور چيزها. طرف بايد يك كفش آهني بپوشد و بيفتد دنبال اين مسائل و آخرش هم خسته مي‌شود و مي‌رود. لقمه بايد آماده شود و آن زماني كه طرح رسيد به جايي كه بايد سوت بزني سرمايه‌گذار بيايد، آن موقع با يك توجيه اقتصادي مرتب و حرفه‌اي طرح را تحويل بدهي و مثلا بگويي بعد از 3 سال پولت كه برمي‌گردد هيچ، تازه از آن موقع سود هم مي‌كني. 
  يعني قويا اعتقاد داريد فوتبال ايران مي‌تواند درآمدزا باشد؟
بله حتما، در فوتبال از يك پيراهن مي‌شود پول درآورد. ولي حوزه‌ها را تفكيك كنيم. در حوزه زيرساخت‌ها مي‌گويم خيلي ظرفيت هست. مخصوصا چيزي شبيه اسپاير كه مي‌تواند درآمد ارزي درست كند.
  چند ماه پيش برخي شايعات شنيده شد كه بنياد مستضعفين قصد تيم‌داري دارد يا مي‌خواهد سهام سرخابي‌ها را بخرد. آيا اين شايعه صحت داشت؟
نه، وظايف بنياد از طرف مقام معظم رهبري مشخص است. مسووليت بنياد صرفا بحث محروميت‌زدايي و بحث مستضعفان است. هر درآمدي هم كه از محل شركت‌هاي اقتصادي به دست مي‌آيد خرج محرومين و زيرساخت‌ها مي‌شود. الان در حوزه فوتبال بنياد زمين فوتبال‌هاي زيادي را براي روستاهاي محروم و كم بضاعت احداث كرد يا فضاهاي ورزشي در مناطق كم و بي‌بضاعت ساخته است. بنياد وظيفه‌اش همين است. يك بخشي دارد كه درآمدزايي ايجاد مي‌كند و يك بخش بنياد علوي دارد كه مي‌رود در مناطق محروم هزينه مي‌كند. الحمدلله عملكرد خوبي هم داشته است. 
   قطري‌ها با وجود اينكه از ما درخواست كمك كردند در زمينه صدور هايا كارت كارشكني كردند و عملا ايران از مشاركت در برگزاري جام جهاني حذف شد.
   گل‌هاي آقاي دايي را هر كسي ببيند به وجد مي‌آيد. حالا متاسفانه برخي خلقيات بد هست كه مي‌آييم اين اسطوره‌هاي فوتبال و چهره‌هاي شاخص‌مان را كه در دنيا شناخته شده‌اند و زحمت كشيدند و در جهان قبول‌شان دارند، تخريب مي‌كنيم. اين كار بد و اشتباهي است.
   من مي‌خواستم همه به كار گرفته شوند و كسي حس نكند فضا انحصاري است يا مثلا كسي فكر نكند با يك ديدگاه خاصي انتخاب‌ها صورت مي‌گيرد. ما سعي كرديم فضا را در زمان خودمان باز كنيم ولي خب دو ماه مانده به مسابقات جام جهاني ما ديگر نبوديم. داشتيم يواش يواش آماده مي‌كرديم كه ديگر نشد. من خيلي دوست داشتم افراد شاخصي مثل آقاي دايي و باقري بيايند و ورود كنند.
   ما سرمايه‌گذارهاي زيادي داريم. پول هم دست مردم زياد است. خيلي از مردم نمي‌دانند پول‌شان را كجا سرمايه‌گذاري كنند براي همين هم مدام پول‌شان را مي‌برند در بازارهاي كاذب و روي سكه و ارز و طلا سرمايه‌گذاري مي‌كنند.
   واقعيت اين است كه اقتصاد ورزش كمك مي‌كند به اقتصاد كشور. اين شكلي نيست كه سربار باشد. متاسفانه به دليل باورهاي اشتباه ورزش شده سربار. دولت مدام بايد پول بريزد در يكسري باشگاه‌ها. مدام از جيب مردم و بيت‌المال بردارد و بريزد در باشگاه‌ها. در صورتي كه اگر درست فكر شود خود اينها مي‌توانند درآمدزا باشند و به اقتصاد كشور كمك كنند.
   عزيزي‌خادم آنقدر علاقه‌مند بود كه مدام مي‌رفت و مي‌آمد و پيگيري مي‌كرد. آنقدر كه آدم رويش نمي‌شد همكاري نكند. وقتي مي‌ديد ايشان اينقدر با انگيزه و پشتكار موضوعات را پيگيري مي‌كرد آدم به وجد مي‌آمد كه كمك كند.
   يك‌بار بدون اينكه بدانم صنعت نفت با پرسپوليس بازي دارد، رفتم سر تمرين اين تيم و فردايش همه تيتر زدند سعيد محمد استقلالي است!
   ورزش حرفه‌اي نمي‌كنم و فقط در منچ قهار هستم.
   حاضر نيستم مديرعامل استقلال و پرسپوليس بشوم.
  فوتبال ايران مي‌تواند بسيار درآمدزا باشد. هر كس خواست حاضرم در اين زمينه رايگان به او مشورت بدهم.
   زماني كه به عنوان دبير مناطق آزاد مسووليت گرفتم زيرساخت‌هاي ورزشي بسيار ضعيف بود.
   دولت قبل هيچ كاري براي همكاري در زمينه ميزباني جام جهاني قطر نكرده بود. 
   كيش يك زمين فوتبال هم نداشت!
   با همكاري فدراسيون در زمان آقاي عزيزي‌خادم در كيش زمين هيبريدي ساختيم. همه مي‌گفتند نمي‌شود ولي انجام داديم. 
   از پرسپوليس و هم از استقلال دعوت كرديم بيايند در قشم. به آنها گفتيم ما به شما زمين مي‌دهيم. به آنها گفتيم شما نياز به يك كمپ دايم داريد. به جاي اينكه هر بار كلي پول خرج مي‌كنيد، مي‌رويد تركيه و امارات و قطر، بياييد اينجا يك‌بار هزينه كنيد و كمپ بسازيد. باشگاه استقلال از اين موضوع استقبال كرد.
   تعامل بين بخش‌هاي مختلف حكمراني كشور و دولت با بخش ورزشي ضعيف است.
   باشگاه‌ها تحت فشار هستند و عمده گيرشان همين تامين منابع مالي است. بعضي از تيم‌ها به يكسري جاهاي خاص وصلند. مثلا فولادها وضع‌شان خوب است. پتروشيمي‌ها وضع‌شان خوب است. معادن وضع‌شان خوب است. ولي همه اين شكلي نيستند. برخي تيم‌ها براي كوچك‌ترين هزينه‌كردشان گير هستند.
   در كشور ما به علم و دانش و تجربيات ديگران خيلي اهميت داده نمي‌شود. همه دوست دارند چرخ را از اول خودشان اختراع كنند.
   براي همكاري در جام جهاني ستادي تشكيل شد با رياست معاون اول رييس‌جمهور آقاي مخبر. وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري، وزارت ورزش و جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت راه و شهرسازي و وزارتخانه‌هاي زيادي عضو بودند. ما هم يك عضو بوديم. آنجا تقسيم كار شد و هر كدام از بخش‌ها يك حيطه را برعهده گرفتند. وزارت خارجه مسووليت داشت كه با كشور قطر در بحث هايا كارت (hayya card) ارتباط برقرار كند ولي متاسفانه تا دقيقه 90 اين اتفاق نيفتاد.
   در زمان جام جهاني اتفاقاتي كه در 6 ماه دوم سال گذشته رخ داد واقعا باعث شد هر گردشگري بترسد كه وارد كشور شود. طرف با خودش مي‌گفت آنجا الان به هم ريخته و آشوب است. با خودش مي‌گفت دارند آتش مي‌زنند.
   در بحث جام جهاني من فكر مي‌كنم ما و كشور برد كرديم. يعني زيرساخت‌ها را فراهم كرديم. اين زيرساخت‌ها هست ديگر.
نام:
ایمیل:
* نظر: