کد خبر: ۱۰۶۰۰
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
دو تن از کارشناسان ارشد مسائل بین‌الملل اخیرا در مقاله‌ای در مجله" فارن افرز Foreign Affairs "پیشنهاد کردند" که یک طرح توافق منطقه‌ای در خاورمیانه، جایگزین توافق برجام شود. اما به نظرم طرح پیشنهادی چند ایراد اساسی دارد.


رضا نصری
کارشناس ارشد مسائل بین‌الملل

دو تن از کارشناسان ارشد مسائل بین‌الملل اخیرا در مقاله‌ای در مجله" فارن افرز Foreign Affairs "پیشنهاد کردند" که یک طرح توافق منطقه‌ای در خاورمیانه، جایگزین توافق برجام شود. اما به نظرم طرح پیشنهادی چند ایراد اساسی دارد. اول اینکه کُلیت طرح و استدلالات آن مبتنی بر این فرضیه است که احیای برجام - به دلیل اعتراضات چند ماه گذشته در ایران و اتهام مشارکت ایران در جنگ اوکراین - عملاً غیرممکن شده و برای دولت‌ آمریکا و دولت‌های غربی حاوی هزینه سیاسی شده است. به عبارت دیگر، می‌گویند «فضای سیاست داخلی» در آمریکا و اروپا دیگر اجازه مبادرت این دولت‌ها به احیای برجام را نمی‌دهد! این فرضیه مطلق و بی‌چون‌وچرایی نیست! چرا که «هزینه سیاسی» غالباً بخش ذاتی و لاینفکی از «سیاست خارجی» در همه کشورهای جهان است و اصولاً نمی‌شود آن را توجیهی برای ترک میز مذاکره - آن هم در موضوعی به اهمیتِ موضوعِ «عدم اشاعه» - تلقی کرد. مذاکره‌گنندگاه ایران نیز در طول تمام مراحل مذاکره و انعقاد برجام - و حتی پس از آن - با چالش‌ها، کارشکنی‌ها و موانع بی شماری در داخل کشور روبرو شدند، اما تلاش کردند فضای سیاسی را - ولو به هزینه شخصی - مدیریت کنند. دولت بایدن و دولت‌های اروپایی نیز اگر می‌خواهند موضوع هسته‌ای را حل‌وفصل کنند، باید شجاعت به خرج دهند و میان مصالح کلان کشورشان و ملاحظات انتخاباتی کوتاه‌مدت خود، اولی را انتخاب کنند. دوم اینکه، همان طور که به صراحت در متن برجام آمده، یکی از اهداف اصلی ایران در مذاکرات هسته‌ای «لغو تحریم‌های شورای امنیت، ‌تحریم‌های چندجانبه و تحریم‌های ملی» به منظور «عادی‌سازی روابط اقتصادی و تجاری» خود با جهان بوده است. اینکه از ایران توقع داشته باشند از این خواسته بنیادی خود بگذرد و - با پذیرش محدودیت‌های دائمی و برگشت‌ناپذیر در حوزه هسته‌ای - و ضمن پذیرش باقی ماندن دائمی تحت رژیم‌های متعدد تحریمی، صرفاً به تجارت با شش کشور همسایه از میان ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل اکتفا کند، به نظر واقع‌بینانه نمی‌آید. به ویژه اینکه ایران با این کشورها - که عمدتاً مانند ایران صادرکننده نفت هستند - در هر صورت تبادل «تجاری» ویژه‌ای نخواهد داشت و مستثنی کردن «توافق تجارت آزاد» آن‌ها از تحریم، امتیاز چندانی تلقی نمی‌شود. حتی اگر بخواهیم با منطق این طرح پیش برویم، باید در نظر داشت عمده شرکای تجاری ایران کشورهای چین و روسیه هستند که هیچ‌گونه معافیتی برای تجارت با آن‌ها در این پیشنهاد در نظر گرفته نشده است.سوم اینکه، یکی از اهداف مهم دیگر ایران در برجام، بحث «امنیتی‌زدایی» (De-securization) از برنامه هسته‌ای و ایجاد یک «تغییر بنیادی» در روابطش با شورای امنیت بود. امری که می‌توانست در میان‌مدت راه‌ را برای همکاری‌های متعاقب و عادی‌سازی روابط میان ایران و غرب نیز هموار سازد. اما طرح مذکور به موضوع «امنیتی‌زدایی» و خروج ایران از زیر سایه سنگین شورای امنیت نیز نمی‌پردازد و گویی انتظار می‌رود ایران بپذیرد - در ازای تجارت با شش کشور منطقه - تا ابد زیر "شمشیر داموکلس" این نهاد امنیتی باقی بماند! یعنی در این طرح، نه تنها قرار نیست در مورد «روابط اقتصادی و تجارت بین‌المللی» ایران هیچ‌گونه عادی‌سازی معناداری صورت بگیرد، بلکه در حوزه سیاسی و امنیتی نیز بنا نیست هرگز وضعیت ایران عادی شود! سوم اینکه، بحث «تضمینی » که در این طرح عنوان شده نیز حاوی اشکالات جدی است. در واقع، نویسندگان این طرح عمدتاً به دو «تضمین» در مقاله خود اشاره می‌کنند: یکی اینکه شورای امنیت توافق میان ایران و GCC را به عنوان جانشین برجام تأیید کند و پیامدهایی تنبیهی برای موارد نقض تعیین کند. 

 

نام:
ایمیل:
* نظر: