بسا مردم که دوران انقلاب اسلامی و دهههای پس از آن را به خاطر سپردهاند، احتمالاً با نگارنده این سطور همداستان باشند که زندهیاد دکتر عباس شیبانی، کارگزار خدوم، حقطلب، مسئولیتشناس، شجاع، بیادعا، زاهد و در یک کلام تراز نظام اسلامی بود.
بسا مردم که
دوران انقلاب اسلامی و دهههای پس از آن را به خاطر سپردهاند، احتمالاً با
نگارنده این سطور همداستان باشند که زندهیاد دکتر عباس شیبانی، کارگزار
خدوم، حقطلب، مسئولیتشناس، شجاع، بیادعا، زاهد و در یک کلام تراز نظام
اسلامی بود. سابقه مبارزاتی او اما، بس درخور خوانش و توجه مینماید. او در
دوران دانشجویی، در عداد آن طیف از جوانان مذهبی بود، که به جد در مواجهه
با استعمار انگلستان میکوشیدند و در عین حال، با چپها در چالش بودند. فصل
شاخصی از حیات سیاسی او، در فضای پراختناق پس از ۲۸ مرداد شکل گرفت، که
بخش مهمی از بار سیاسی و تدارکاتی نهضت مقاومت ملی را به دوش میکشید. او
به دلیل علایق مذهبی خویش، در انشعاب از جبهه ملی و تأسیس نهضت آزادی نیز
نقشی مهم ایفا کرد، تلاشهایی که میراثداران نهضت در دهههای بعد، کمتر از
آن سخن میگفتند و متأثر از شرایط زمانه، آن را عیان نمیساختند! وی در
نهضت، بیشتر به آیتالله سید محمود طالقانی گرایش داشت و بخشی از دوران
طولانی زندان خویش را نیز، با آن بزرگ سپری ساخت. او پیشتر نیز در
دادگاههای نظامی اعضای نهضت، تهور و بیباکی ذاتی خویش را، بارها به رُخ
هیئترئیسه آن دادگاه کشیده بود. شیبانی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی
و با دقت نظر ذاتی خویش، شرایط گروههای مدعی مبارزه را میسنجید و بسا
دوستان را از درغلتیدن به دام تغییر ایدئولوژی و گرایش به چپ، مصون داشت.
اندیشه مستقیم دینی وی موجب گشت که در فردای انقلاب اسلامی، همکاری سیاسی
با ملیگرایان را ترک گوید و با حزب جمهوری اسلامی و سپس جامعه روحانیت
مبارز تهران به تعامل بپردازد. او در این دوره، به انتقاد از مواضع سیاسی
مهندس مهدی بازرگان نیز پرداخت و به او نامهای انتقادی نگاشت. شیبانی در
شورای انقلاب نیز، مدتی صورتجلسات آن را مینوشت و از سوی همین شورا و در
پسِ کنار رفتن دولت موقت، وزارت کشاورزی را بر عهده داشت. خب در مصاحبههای
معدودِ خویش، هماره به این میبالید که: «من وزیر کشاورزی امام بودم....»
وجه مشترک خدمت طولانی وی در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر تهران،
حقطلبی، انتقادات اصلاحی (که گاهی لحنی قاطع و جدی نیز مییافت)، پشت کردن
به مواهب این سمتها و خودداری از دریافت حقوق یا اختصاص آن به امور
عامالمنفعه بود. بسا مردم در مسیر متروی تهران به سمت میدان امام خمینی
–که او برای حضور در جلسات شورای شهر از آن استفاده میکرد- وی را ملاقات و
مشکلات خویش را با برگزیدهشان مطرح میساختند. شیبانی در سه دهه پایانی
حیات، علاوه بر دخالت مؤثر در ساخت و تجهیز چند بیمارستان شاخص و
عامالمنفعه، در تأسیس بنیاد فرهنگی امام مهدی (عج) و جمعیت وفاداران
انقلاب اسلامی نیز، نقشی مؤثر ایفا نمود. او تا پایان حیات از طریق مستقیم
حقجویی، خدمتگزاری و نیز سلامت نفس خویش فاصله نگرفت و برای آنان که در
حال و آینده جامه مسئولیت به بر میکنند، الگویی ماندگار بر جای نهاد. یادش
گرامی باد.