کد خبر: ۹۰۳۱
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۱:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
احتمالا برای همه ما پیش آمده که دوست داشته باشیم تصویری واقعی از شخصیت‌های تاریخی را ببینیم و بدانیم چقدر با آنچه فکر می‌کرده‌ایم، قرابت دارند؛ بویژه که این آدم‌ها قدیس باشند و محل اثر در طول تاریخ. بارها با خود گفته‌ایم

سمیرا جلیلی: احتمالا برای همه ما پیش آمده که دوست داشته باشیم تصویری واقعی از شخصیت‌های تاریخی را ببینیم و بدانیم چقدر با آنچه فکر می‌کرده‌ایم، قرابت دارند؛ بویژه که این آدم‌ها قدیس باشند و محل اثر در طول تاریخ. بارها با خود گفته‌ایم چون حوادث تکرار می‌شوند پس فلان آدم مورد نظر ما را می‌شود در عصرهای دیگری دید که دوربین و لوازم ثبت چهره و اتفاق وجود دارد؛ مثلا حضرت امام خمینی را شبیه آن مرد گوشه شهر افتاده سوره یاسین دیدیم که به‌سرعت به میان مردم آمد و گفت:‌ «ای مردم! اتبعوا المرسلین...». و یا بارها برای مسلمانان نخستین صدر اسلام مثالی در عصر خود پیدا کرده‌ایم؛ برای مالک اشتر نخعی، ابوذر غفاری، مسلم بن عوسجه و حتی شخصیت‌های منفور تاریخ.  می‌دانی چیست؟! من فکر می‌کنم ما دل‌مان برای آن آدم‌ها تنگ می‌شود که دوست داریم در انعکاس آینه دیگری، آنها را ببینیم.  مثلا من بارها به حضرت حمزه بن عبدالمطلب علیه‌السلام فکر کرده‌ام؛ به وجود مبارکش، به قدرتش و به مهرش به برادرزاده آسمانی‌اش؛ به هر آنچه از او می‌شناسم و می‌دانم. کسی که چون در میدان جنگ مانند شیر می‌غرید، ملائکه برایش تسبیح می‌گفتند و آسمان و زمین به خلقتش مباهات می‌کردند و منظور خدا را از اینکه فرمود من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید را درک می‌کردند.  رحمت خدا بر او که رسول خدا را تصدیق کرد؛ در عصری که او را تکذیب می‌کردند و با توانش شانه‌ای شد برای خستگی‌های حضرت محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله.  می‌دانید؟! کلمات حیات دارند اما مجسم نیستند و آدم دلش می‌خواهد حمزه سیدالشهدا را روبه‌روی خود ببیند. وقتی کوچک بودم همیشه ۲۷ رجب، سینمایی «الرساله» (که در ایران به سینمایی «محمد رسول‌الله» مشهور شد) را پخش می‌کردند و من با اشتیاق سکانس به سکانس آن را می‌دیدم؛ بلکه می‌بلعیدم و هر بار گویی بار اول است و باز همان میل و همان زیبایی... . در دنیای کودکی‌ام فکر می‌کردم شخصیت‌های فیلم، همان آدم‌های واقعی عصر پیامبر اعظم هستند؛ برای همین حضرت حمزه را دوست داشتم، آنقدر که نمی‌توانستم آنتونی کوئین شهیر را در فیلمی دیگر ببینم و حتی تصور کنم. وقتی بزرگ شدم و فهمیدم ماجرا از چه قرار است، آن دیالوگ حمزه را پس از مواجهه با حضرت رسول‌الله اعظم در کعبه که عرض کرد: «یا رسول‌الله! وقتی به صحرا می‌روم، ایمان دارم خدا را در پستوی خانه‌ام جا نگذاشته‌ام» همیشه به یاد می‌آورم.  خدا رحمت کند «مصطفی عقاد» و «آنتونی کوئین» را که برای همیشه در قلب من حک کردند حمزه سید‌الشهدا چگونه بود که حتی پس از رحلت پیامبر، فاطمه زهرا با حسنین بر مزارش می‌گریستند و او را‌ طلب می‌کردند.  ایام شهادت اوست؛ شنیده‌ام آنقدر پیامبر از شهادت ایشان غمگین بودند که با وجود توبه قاتلش، به او فرمودند از آن شهر برود که او را نبیند.  یقین دارم حمزه در عصر رجعت، بازخواهد آمد.
نام:
ایمیل:
* نظر: