کد خبر: ۶۹۷۹
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
این روزها جامعه شاهد تکاپوهای آخر انتخابات ریاست جمهوری است. انتخاباتی که بی‌شک یکی از مهم‌ترین رویدادهای چهار دهه اخیر محسوب می‌شود.




این انتخابات یکی از مهم‌ترین رویدادها است چون محتمل است نتیجه آن یکپارچه‌سازی کل ساختار حاکمیت به سود یک جریان در کشور باشد. جریانی که البته بدون تردید در آینده بسیار نزدیک پس از رسیدن نماینده‌اش به پاستور دچار فروپاشی درونی شده و بسیاری از ائتلاف‌های موجود را از دست بدهد. جریانی که اکنون نیز ائتلافی متزلزل را شکل داده و بیش از هر موضوعی دلخوش به قهر مردم از صندوق‌های رای است.
وجه دیگر اهمیت این انتخابات را می‌توان در مخاطره کوتاه‌سازی دست مردم از تعیین سرنوشت‌شان دانست. جملات قصار برخی از کاندیداها و چهره‌های منصوب به ایشان طی همین دوره و نیز از ادوار گذشته به خوبی نشان می‌دهد که آن‌ها تمایل چندانی به حضور و دخالت مردم در عرصه قدرت ندارند. صد البته که در این زمینه نیز حق با آن‌ها است. این جریان همواره از حضور مردم در صحنه انتخابات ـ به عنوان تنها امکان کنش‌گری سیاسی در جمهوری اسلامی ـ ضربه خورده‌اند. آن‌ها همواره در منازعه‌ای که از خرداد 76 آغاز شد، با حضور گسترده مردم در انتخابات یک بازنده مطلق بوده‌اند. پیروزی آن‌ها همواره و همیشه هنگامی رقم خورده که آحاد جامعه به دلایلی به صندوق‌های رای پشت کرده‌اند و فرصت را فراروی آن‌ها قرار داده‌اند.
جریان راست و به ویژه جناح تندرو این جریان ـ که مدت‌ها است علیه شخصیت‌های کلیدی عصیان کرده ـ همانگونه خودشان نیز اذعان کرده‌اند باور و اعتقادی به حضور حداکثری مردم در صحنه انتخابات ندارند.
نگاه قیم‌مآبانه این گروه، تصویر ناصوابی که از حقیقت دارند، تلاش ایجاد رویکرد تقلیل‌گرایانه در مفاهیم مدرن نزد آنان و بسیار نمونه دیگر، اجازه نمی‌دهد که آن‌ها به رای و اراده مردم احترام بگذارند یا به آن تمکین کنند. نتیجه آن می‌شود که پس از هر بار شکست اتاق‌های فکر! آن‌ها شروع می‌کنند به تدوین دستورالعمل‌هایی با هدف ضربه زدن به منتخبان ملت؛ این آش به اندازه‌ای شور شده که اخیرا با سینه‌ای ستبر و گردنی افراشته مبنای مشروعیت را رای مردم نمی‌دانند یا به صورت علنی اعلام می‌کنند چون رای مرحوم آیت‌الله هاشمی در سال 92 بالا بود تصمیم گرفتیم که وی را رد صلاحیت کنیم.

حال باید پرسید این پروژه از کجا و چرا دنبال می‌شود؟ مقابله همه‌جانبه با منتخبان حداکثری ـ و نه حداقلی ـ مردم در ریاست جمهوری و مجلس، برای چه کسانی می‌تواند سودآور باشد؟ و اساس این پروژه چه ره‌آوردی دارد؟ به نظر می‌رسد بدون تعارف باید این پروژه را در راستای منافع ملی و حاکمیت تعریف نکرد. چه اینکه همه دلسوزان ملک و میهن و حکومت و همه آن‌ها که دل در گرو آبادانی کشور دارند، مطلع‌اند که رخ به رخ جمهور ایستادن دستاوردی جز نارضایتی، آنارشیسم، کنش امنیتی، فروپاشی ساختارهای اجتماعی و هدررفت سرمایه‌های ملی در پی ندارد. اکنون و در موسم انتخابات، این پروژه به حساس‌ترین نقطه رسیده است. نقطه‌ای که ذره‌ای غفلت از سوی آحاد جامعه می‌تواند فاجعه‌ای بزرگ را رقم بزند. عبور به سلامت طراحان و دست‌اندرکاران این پروژه از پیچ حیاتی انتخابات ریاست جمهوری 1400 آن‌ها را تا حد زیادی به نقطه مطلوب نزدیک کرده و جریان باورمند به مردم‌سالاری را به شدت در موضع ضعف قرار می‌دهد. اگر آن‌ها به پیروزی برسند شاید تا مدت‌ها مردم دیگر به لحاظ قانونی نتوانند رئیس دولت‌شان را به طور مستقیم انتخاب کنند. احتمالی که در شرایط فعلی و با توجه به ضعف مفرط جامعه ایران در شکل‌دهی نهادهای مدنی و احزاب سیاسی می‌تواند نهال دموکراسی‌خواهی در کشور را بخشکاند. ره‌آورد عدم مشارکت عمومی در تعیین سرنوشت سیاسی نیز جز تباهی و از میان رفتن ثروت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور نخواهد بود. لذا در این هنگامه خطرخیز جامعه لابد و ناگزیر است که انتخابی هوشمندانه داشته باشد و صیانت از صندوق رای را به عنوان مهم‌ترین دستاورد آزادی‌خواهان ایرانی طی بیش از یک‌صد سال گذشته، در دستور کار قرار دهد.
مدعای این حضور الزاما پیروزی در عرصه انتخابات محسوب نمی‌شود، اما این حضور می‌تواند بسیاری از تئوری‌های برنامه‌ریزان صحنه‌گردانان انتخابات به طور کلی درهم ریخته و زمینه را به منظور تغییر سودمند برای ملک و میهن و نظام، در بستری آرام، دموکراتیک و مبتنی بر رای گسترده عمومی فراهم آورد.
نام:
ایمیل:
* نظر: