کد خبر: ۶۳۲۸
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
چرا رژیم صهیونیستی عصبانی است؟
به نظر می‌رسد که اسرائیل خود را همچون کودکی دردسرساز نشان می‌دهد که اعلام می‌کند به هیچ توافقی که با ایران حاصل شود، گردن نخواهد گذاشت و تلاش می‌کند با بکارگیری زور، بر گفت‌وگوهای وین تاثیر گذارد.





بن کاسپیت در المانیتور نوشت: آنچه در خاموشی کامل و به دور از چشم رادارها در دریا آغاز شده بود، اکنون به سرعت به درگیری‌ای خشن و خطرناک تبدیل می‌شود که به طور گسترده توسط رسانه‌ها بازتاب می‌یابد. اسرائیل و ایران، پرده از منازعه نظامی خود بر می‌دارند و به نظر می‌رسد که کسی هم از این بابت، نگرانی ندارد.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: رخدادهای پرسرعت اخیر دست کمی از یک نمایش دراماتیک نداشت. ساعاتی پس از حمله به کشتی ساویز، رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، وارد وین شد تا گفتگوهای غیرمستقیم با میانجیگری اروپا با ایران برای احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ را آغاز کند. در همان روز، سفیر امارات در اسرائیل، محمد الخوجا، کارش را در تل آویو آغاز کرد. غروب همان روز نتانیاهو، آمریکا که مهمترین متحد اسرائیل است را آگاه کرد که تا جایی که به او مربوط می‌شود، گفتگوهای وین بی ربط است و اسرائیل بنا ندارد به هر توافقی هم که حاصل شود، گردن گذارد.
تحلیلگران اسرائیلی، تازه ترین رخدادهای جنگ سایه میان ایران و اسرائیل را افزایش کنترل شده تنش می‌دانند یعنی هر دو طرف به آن دامن می زنند اما حواسشان هست که کنترل از دست نرود و به یک جنگ تمام عیار نکشد. یک منبع ارشد دیپلماتیک اسرائیل به المانیتور گفت مشکل این است که توانایی کنترل اوضاع، محدود است و دو طرف هر لحظه ممکن است خود را درگیر جنگی عمیق ببینید بی‌آنکه قصد ورود به آن را داشته باشند.

بحران کابینه در اسرائیل، یک آشفتگی بی سابقه سیاسی را پدید آورده و اوضاع را پیچیده‌تر کرده است. دولت چندان کارآیی ای ندارد و بنی گانتز وزیر دفاع، به ندرت با نتانیاهو حرف می‌زند و همزمان هم نتانیاهو گرفتار یک دادگاه است که به شدت در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد. کابینه امنیتی اسرائیل کمتر نشستی برگزار می‌کند و تصمیم‌ها در شرایطی عجیب و غریب و نامناسب گرفته می‌شود. بسیاری از اسرائیلی‌ها نگرانند که کشور می‌تواند در هر لحظه خود را درگیر جنگی ببیند که خواهان آن نیست.
مقام‌های اطلاعاتی می‌گویند که کشتی ساویز، یک سکوی ردیابی الکترونیک و پشتیبانی عملیاتی برای نیروهای مسلح ایران در دریای سرخ است که قایق‌های تندرو حامل واحدهای کماندویی را در اختیار دارد و به نیروهای حوثی برای انجام حملات علیه اهداف سعودی یاری می‌رساند.
با این حال، دو طرف به روشنی تلاش دارند تا تلفاتی بر طرف مقابل وارد نشود یا کشتی‌های همدیگر را غرق نکنند تا به عملیات تلافی جویی منجر نشود. دو حمله‌ای که ایران به تانکرهای اسرائیلی در هفته‌های اخیر انجام داده نیز همین شرایط را داشت و به خسارت‌های سبکی انجامید.
به نظر می‌رسد که اسرائیل، خود را همچون کودکی دردسرساز نشان می‌دهد که اعلام می‌کند به هیچ توافقی که با ایران حاصل شود، گردن نخواهد گذاشت و تلاش می‌کند با بکارگیری زور، بر گفت‌وگوهای وین تاثیر گذارد.
آمریکا و اسرائیل، پیش از این بر سر یک سیاست «غافلگیری صفر» توافق کرده‌اند: آمریکایی‌ها چیزی را بدون اطلاع قبلی به اسرائیل، امضا نمی‌کنند و اسرائیلی‌ها هم عملیات نامعمولی را بدون هماهنگی قبلی با واشنگتن به اجرا نمی‌گذارند.
رخدادهای تازه، نمی‌تواند ریزش دردناک راهبرد نتانیاهو در برابر ایران در همه جبهه‌ها را کمرنگ کند. هنگامی که او ترامپ را ترغیب/متقاعد کرد که آمریکا را از برجام بیرون بکشد، بر روی سه سناریوی ممکن حساب می‌کرد: نخست اینکه حکومت ایران زیر بار تحریم‌های شدیدتر، سرنگون می‌شود. دوم اینکه ایرانی‌ها کوتاه می‌آیند و به دوازده خواسته مایک پمپئو تن می‌دهند یا سومین سناریو هم اینکه ترامپ دستور حمله به زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران را می دهد.
هیچ یک از این سناریوها، به نتیجه نرسید. رئیس‌جمهور بایدن به کاخ سفید آمد و اکنون نتانیاهو می‌بیند که همه طرح‌ها و امیدواری‌هایش یکجا در شرف نابودی است. او در ناچاری، فشار نظامی اسرائیل را تشدید می‌کند و تلاش دارد همان نفوذی را که بر گفتگوهای ۲۰۱۵ داشت، از گذر تهدید روند بین المللی که در وین شکل گرفته، به دست آورد.
این سیاست او از سیاست‌های پیشین‌اش در برابر ایران هم، خطرناک‌تر است. اسرائیل بهت‌زده است که چگونه راهبرد فشار حداکثری ترامپ، یک شبه به فشار حداکثری ایران بر آمریکا تبدیل شد. رویکرد نسبتا سختی که جو بایدن در هفته‌های نخست ورود به کاخ سفید در برابر ایران داشت، رنگ باخت و اکنون آمریکایی‌ها در حال جستجوی راهی برای بازگشت به توافق هستند و می‌دانند که قادر به کسب امتیازات مهمی از ایران نیستند.
این وضعیت به نوبه خود می‌تواند اسرائیل را به همان گوشه‌ای براند که پیشتر ایران در آن گیر افتاده بود. انتخاب یک رییس جمهوری محافظه کار تندرو به جای حسن روحانی در انتخابات ژوئن ایران، می‌تواند تصمیم ایران به تلافی هرگونه تحریک از طرف اسرائیل را با خود به بار بیاورد و آن کنترلی را که اسرائیل گمان می‌کند بر تشدید تنش دارد، به خطر اندازد. آمریکایی‌ها نیز به خوبی از حساسیت اوضاع خبر دارند و انتظار می‌رود این نگرش را در گفتگوهای آینده نزدیک با مقام‌های ارشد اسرائیلی که در واشنگتن انجام خواهد شد، بطور برجسته‌ای مطرح کنند.
هدف اسرائیل، جلوگیری از هر گونه توافقی بین ایران و آمریکاست
الخلیج آنلاین در مطلبی به قلم اشرف کمال نوشت: در حالی که دولت‌های غربی تلاش می‌کنند توافق هسته‌ای را احیا کنند، اسرائیل حمله‌ای را به تاسیسات هسته‌ای نطنز ایران ترتیب داد که تحلیلگران آن را اقدامی یک جانبه برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران می‌دانند.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: برق نیروگاه نطنز، که مهمترین نیروگاه هسته‌ای ایران محسوب می‌شود، روز یکشنبه ۱۱ آوریل، قطع شد؛ تهران این اقدام را تروریسم هسته‌ای خوانده است که طبق قانون بین المللی حق پاسخ دادن به آن را دارد.
این حمله همزمان شد با حضور وزیر دفاع آمریکا در اسرائیل، سفری که در نوع خود اولین سفر رسمی یک مسئول آمریکایی بلندپایه از زمان ورود بایدن به کاخ سفید بود.
علاوه بر اینکه حمله به نطنز همزمان با تلاش‌های غربی برای احیای توافق هسته‌ای صورت گرفت. در همین ‌رابطه، اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای در ۱۲ اپریل تاکید کرد که مخالف تمام تلاش‌هایی است که برای تعطیلی مذاکرات جاری در خصوص احیای توافق هسته‌ای با ایران صورت می‌گیرد.
این حمله همچنین یک هفته پس از هدف گرفتن کشتی ساویز ایران، صورت گرفت.
تهدید ایران و تاکید بر ادامه مذاکرات
در این میان، ایران اعلام کرده که هویت شخصی که در اجرای حمله به نطنز دست داشته را مشخص کرده. محمد جواد ظریف نیز اسرائیل را متهم این اقدام خرابکارانه دانست که هدف از آن، ایجاد تشویش در مذاکرات وین است.
به گفته ظریف، این حمله نتوانست ظرفیت‌های هسته‌ای ایران را به عقب بازگرداند و تهران به مذاکرات فعلی در خصوص توافق هسته‌ای ادامه می‌دهد، اما وی تاکید کرد که در زمان و مکان مناسب پاسخ حمله اسرائیل داده می‌شود.
وزارت خارجه ایران همچنین در بیانیه‌ای گفت که هدف از حمله به نطنز، که در فاصله ۴۰۰ کیلومتری جنوب تهران قرار دارد، به عقب بازگرداندن صنایع هسته‌ای ایران بوده، اما این حمله موفق نبوده است.
در حالی که گزارش‌های اسرائیلی از وارد آمدن ضرر زیادی به نطنز خبر می‌دهند، ایران این حمله را تروریستی دانست که به غنی سازی اورانیوم در نطنز آسیبی نرسانده و به زودی سانتریفیوژ‌های پیشرفته جایگزین سانتریفیوژ‌های قدیمی و آسیب دیده می‌شوند.
اهداف حمله
به عقیده تحلیلگران، هدف اول این حمله، منتفی کردن هرگونه توافقی بین ایران و ایالات متحده است، در حالی که رسانه‌های عبری تصریح می‌کنند نتانیاهو سعی دارد ایران به یک مقابله نظامی بکشاند تا هرگونه توافقی منتفی شود.
محجوب الزویری، تحلیلگر مسائل ایران در گفت‌وگو با الخلیج آنلاین گفت: دولت اشغالگر می‌داند که مسیر گفت‌وگو، باعث توقف برنامه‌های هسته‌ای ایران نمی‌شود، به همین دلیل است که از سال ۲۰۱۰ گزینه حمله نظامی را انتخاب کرده است.
به گفته الزویری، اسرائیل حدود ۳۰ حمله نظامی علنی به طرح هسته‌ای ایران کرده، که ترور دانشمندان هسته‌ای و عملیات خرابکاری سایبری یا حملات مادی در ضمن آن جای می‌گیرد و ظاهرا تل آویو قصد دارد این استراتژی را ادامه دهد.
الزویری معتقد است که اسرائیل احساس می‌کند در معرض هیچ محکومیت بین‌المللی آشکاری به دلیل این اقدامات خود قرار نمی‌گیرد، گذشته از اینکه از حمایت آمریکا نیز برخوردار است و تمام تلاش خود را می‌کند تا ایران را در یک شرایط سیاسی بد قرار دهد.
الزویری صحبت‌هایش را اینگونه خلاصه کرد که اسرائیل برای تعطیل کردن برنامه‌های هسته‌ای ایران روی مذاکره حساب نمی‌کند و به همین دلیل چشم روی مذاکرات جاری وین بسته و به تنهایی نقشه خود برای تعطیلی برنامه‌های ایران را عملی می‌کند.
نام:
ایمیل:
* نظر: