نادر قاضیپور در دوره هشتم، نهم و دهم مجلس شورای اسلامی، نمایندگی مردم ارومیه را در مجلس شورای اسلامی بر عهده داشت. وی عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی بود. وی اکنون کاندیدای انتخابات میاندورهای از تهران است. از همین رو آفتاب یزد با وی گفتگویی داشته است:
آقای قاضی پور شما در انتخابات پیشین مجلس از ارومیه کاندیدا شده بودید که صلاحیت شما تایید نشد. فکر میکنید بر چه اساسی قرار است در انتخابات میان دوره در حوزه تهران صلاحیت شما تایید شود؟
باید عرض کنم من را رد صلاحیت کردند اما هیچکس از آقایانی که من را رد صلاحیت کردند جرئت نداشتند که ما را صدا کنند و بگویند این ایرادات تان است. آقایان خلاف قانون عمل کردند. من باید دیداری با حقوقدانان شورای نگهبان میداشتم زیرا سه دوره نماینده بودم. اما من را دعوت نکردند. بعدا توسط جناب آقای دهقان رفتیم اما هیچ مدرک و مستندی برای رد صلاحیت من نبود و تنها میگویند من رفتار درستی برای نمایندگی ندارم. آیا تشخیص رفتار نمایندگی با آنها است یا ملت؟ آیا من که 12 سال شب و روز در مجلس بودم و یک ساعت غیبت نداشتم صلاحیت ندارم؟ به من گفتند که شما شان و منزلت نمایندگی را حفظ نمیکنید، من هم پرسیدم که این شان و منزلت در کجای قانون آمده است یا کت و شلوارش کجا است تا من تهیه کنم و واجد شرایط شوم؟
شما به صورت مصداقی از موارد رد صلاحیت خود سوال نکردید؟
اخیرا رفتم و مواردی که گفتند هیچ کدام صحت نداشت و تماما کذب بود. دو سه موردش را پذیرفتم.
عملکرد مجلس فعلی تا به اینجا از نظر شما چگونه است؟
قضاوت کردن درباره این مجلس هنوز زود است چون تازه تشکیل شده است. من هنوز ارزیابیای از عملکرد آنها ندارم. بعضی از نمایندگان دنبال پیگیری حقوق مردم هستند اما تعدادی هنوز ناشی و در حال کسب تجربه هستند.
مردم خیلی از عملکرد مجلس قبلی راضی نبودند، دلیل آن چه بود؟
وقتی که ما اصولگرایان به همراه اصلاحطلبان، قرار شد یک وزیر را استیضاح کنیم به ما گفتند حکم آماده است و دخالت نکنید، معلوم است که مردم نباید از عملکرد چنین مجلس بیاختیاری رضایت داشته باشند. وقتی که چند ماه مجلس را معطل کردند تا یک خانم در اصفهان نماینده مجلس شود یا یک فرد زرتشتی در یزد
به شورای شهر راه پیدا کند یا مجلس را به بهانههای مختلف نگه میداشتند، مردم حق دارند رضایت نداشته باشند. مجلس شورای اسلامی برای کشور میلیاردها تومان هزینه برمیدارد. وقتی که یک موضوع را چندین بار در مجلس مطرح میکنند به نظر من این سفسطه و افراطیگری است و باید از این کارها پرهیز کنیم. تفسیر قانون عادی به عهده مجلس و تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است که باید 9 نفر رای بدهند. عدم رضایت مردم به این دلیل است که صحن علنی مجلس به جای پرداختن به مشکلات معیشتی مردم به مکانی برای مطرح شدن مسائل سیاسی تبدیل شد. 14 میلیارد دلار منابع برای تامین کالاهای اساسی به دولت دادیم اما نفهمیدیم کجا هزینه شد! مردم دیدند که ما نتوانستیم در مجلس کاری انجام دهیم. الان خیلی از مردم در روستاها نتوانستهاند کالای یارانهای تهیه کنند، پس این کالاها در کل ایران توزیع نشده است.
خود شما در این 4 سالی که فعالیت کردید چه بحث کلانی را مطرح کردید و به سرانجام رساندید؟
ما طرفدار سرسخت کارگران و کشاورزان و پیگیر امورات این عزیزان هستیم. شما در جریان هستید که دولت میلیاردها تومان حق تامین اجتماعی را پرداخت نکرده است. بدهکاری اصلی دولت به تامین اجتماعی است. ما قانون مینوشتیم و پیگیری میکردیم که از طلبهای تامین اجتماعی کاسته شود. آقای آخوندی ریلهای کهنه هندیها که در ترکیه مصرف نمیشد را وارد میکردند؛ من در این مورد اظهار نظر کردم. یکی از کارهای بسیار کلانی که حقیر انجام دادم در رابطه با وزارت بهداشت و درمان است. ما برای حمایت از تولید داخل وزیر را به صحن آوردیم. بنده تا به حال رای ممتنع در مجلس ندادهام و طرح و لایحهای نبود که حقیر درباره آن صحبت نکنم. من مطالعه میکردم و از کارشناسان و افراد مطلع میپرسیدم. اولین نفری که در مجلس علیه جریان انحرافی صحبت کرد بنده بودم با اینکه تازه یک ماه بود که نماینده شده بودم.
شما در مورد عملکرد خودروسازها چه کاری انجام دادهاید؟
شما اگر مناظره حقیر را به یاد داشته باشید در آنجا گفتم که قیمت واقعی پراید 5 میلیون تومان است. یکی از همکاران ما در مجلس دهم که از حزب شما است یک طرحی آورده و همه هم امضا کردهاند و آن کسی که طرح را نوشته بود به عنوان واردکننده خودرو به زندان افتاده بود. ما دیدیم که شاه بیت این طرح تعطیلی خودروسازی داخلی و واردات بیرویه است؛ به این صورت که به شما خودرو میدهند اما قطعات نمیدهند. من به کمک دو سه نفر دیگر در صحن مجلس قیام کردیم و طرح را با هزاران مصیبت و مخالفت جناح اصلاحطلب، اصلاح کردیم و آن را به سمت حمایت از صنعت خودروسازی داخل آوردیم وگرنه اگر آن طرح تصویب میشد الان سایپا و ایران خودرو که هرکدام نزدیک به 40 هزار نفر نیرو دارند تعطیل شده بودند.
در حال حاضر نیز در صنعت خودروسازی کشور مافیا شکل گرفته است، نظر شما در این باره چیست؟
مشکل این است که به بنگاههای اقتصادی، سیاسی نگاه میشود و این است که فلجکننده است. من در شورای رقابت برای خودروسازی چندین خدمت انجام دادهام. اولین کار این است که تصویب کردم هیچ شرکت خودروسازی نمیتواند در هیچ شرکت خودروسازی سهامدار شود. بعد یکبندی را هم تصویب کردم مبنی بر اینکه یک نفر فقط میتواند در یکی از شرکتهای خودروسازی سهام مدیریتی بگیرد. هرکدام از این دو شرکت خودروسازی بزرگ فعلی نزدیک به بیش از 100 تا شرکت داشتند که نزدیک به 90 شرکت آنها زیانده هستند. اما آخر سال با ارزیابیهای غیرواقعی سودده نشان داده میشوند. ما فشارهای زیادی وارد کردیم تا برخی از این شرکتهای زیانده منحل یا ادغام شوند. قیمت خودرو را وزیر دفاع و وزیر تعاون افزایش دادند برای اینکه 60 درصد مواد اولیه خودروسازی در حال حاضر پلیمرها هستند و به یکباره پتروشیمیهای زیر نظر این دو وزارتخانه قیمتها را 21 برابر کردند. سوالات بنده حقیر باعث شد که هم مدیر عامل ذوب آهن و هم مدیر عامل فولاد مبارکه عوض شوند. میشود خودروها را به یک سوم قیمت فعلی به مردم داد. ما دیدهایم یقه سفیدان زیادی مثلا در سمت مشاور در صنعت خودروسازی ایران پولهای هنگفتی میگیرند اما کاری انجام نمیدهند و تاکنون دربهای ایران خودرو و سایپا را ندیدهاند! تا زمانی که نگرش به این دو شرکت خودروسازی سیاسی باشد زیانده هستند.
بسیاری از اقتصاددانها معتقد به شکلگیری رقابت و بر این اساس موافق بحث واردات هستند. نظر شما دراین باره چیست؟
ما نمیگوییم واردات بسته شود اما رقابت کردن شرایط دارد و نباید به شرکتهایی مانند شرکتهای فرانسوی که با شنیدن کلمه تحریم از ایران خارج شدهاند و پول و سرمایه زیادی را خارج کردند اجازه فعالیت بدهیم. به کشوری باید این امتیاز را بدهیم که شرکتهای خودروسازی آن برای واردات به ایران، این 4 شرط را بپذیرند: ارائه خدمات پس از فروش، ارائه قطعات خودروها، در صورت معیوب بودن خودرو آن را عوض کنند و بتوانند نیاز مصرفی کشور را تامین کنند. ما در حال حاضر سالانه به 3 میلیون خودرو نیاز داریم که خودرو سازهای ما تنها یک میلیون از آن را تولید میکنند. ما باید اتومبیلهای فرسوده را از کلانشهرها خارج کنیم زیرا اثرات زیانباری برای جامعه دارند. سیستم بانک مرکزی موظف است برای ناوگان شهری ما به شهرداریها وام بدهد تا سرویسهای خدماتی ما به روز شوند. در مورد مترو استاندارد این است که هر 2 دقیقه و 35 ثانیه قطار جدید وارد ایستگاه شود و به این منظور باید واگن و لکوموتیو جدید خریداری شود. زمانی که آقای احمدینژاد 2 هزار میلیارد دلار شهرداری برای مترو را نداد و شهردار تهران را از هیئت دولت حذف کرد تنها کسی که در مجلس اعتراض کرد من بودم. من هزاران ثبت معادن به فامیل و دوست و اقوام را ملغی کردم. من تمام امورات مربوط به مردم را پیگیری میکنم حتی بعد از دوران نمایندگی مسئولیت من بیشتر شد. مشکل این است که مسئولین بعد از اتمام دوران مسئولیتشان در قبال امور دیگر وظیفهای را بر گردن نمیگیرند.
وقتی نماینده نیستید چگونه پیگیری میکنید؟
الان که نماینده نیستم بر مبنای احترام، بیشتر به حرفهای من گوش میدهند.
مشکل دولت آقای روحانی از نظر شما چیست؟
دولت آقای روحانی از دیدگاه من چند ظلم در حق ملت کرده است. اولا وزرای سیر و پیر و خسته را پای کار آورد چون هیچ کدام برای کار کردن انرژی نداشتند و هر کدام شرکتها و درآمد خودشان را داشتند. دومین ظلم آن بود که اشرافیگری را حاکم کرد و فاصله طبقاتی را زیاد کرد. سومین ظلمی که وارد کرد آن است که تا قبل از دولت آقای روحانی ما 8 درصد زیر خط فقر داشتیم اما آقای روحانی تمام کارمندان حقوق بگیر را به زیر خط فقر کشاند. بانک مرکزی بارها خط فقر را برای یک خانواده 4 نفره نزدیک به 10 میلیون تومان اعلام کرده است اما بسیاری از کارمندان امروز زیر خط فقر قرار دارند. همچنین در این دولت با وجود فساد زیاد هیچ وزیری عزل نشد. یکی از کارهای بسیار نادرست این دولت چاپ بسیار زیاد اوراق بود. من در صحن علنی گفتهام اینجا هم میگویم که با چاپ اوراق، مملکت را اوراق کردند. اینها هزینهها را در بودجههای سنواتی قطعی کردند و درآمدها را واهی کردند، این کار با چاپ اوراق انجام شده است. بدهیهای این دولت آنقدر زیاد است که اگر 4 سال خاک به طلا تبدیل شود امکان پرداخت آن وجود ندارد. بر ایجاد وزارت بازرگانی اصرار میکردند تا واردات ارز را به دست اطرافیان خود بسپارند.
در حال حاضر فضای سیاسی کشور در مورد مشارکت مردم بسیار سرد است. به نظر شما باید چه کار کرد؟
ما چند ماه است که در تهران کار میکنیم تا مشارکت را بالا ببریم. مردم از صندوقهای رای قهر کردهاند ولی نزدیک انتخابات، افراد متعهد و انقلابی به خاطر نیاز مملکت پای صندوق میآیند. ما باید آمار مشارکت را در انتخابات بالا ببریم. در کشوری مانند آمریکا که اوضاع سیاسی آشفته بود، میزان مشارکت مردم بسیار بالا بود و رکورد شکستند. ما باید انتخابات بسیار بازی را برگزار کنیم تا مردم به پای صندوقها بیایند. در بعضی از استانها 4 انتخابات در یک روز برگزار خواهد شد. اولا نمایندگان مجلس باید آنقدر باز عمل کنند تا مردم بتوانند رای بدهند. باید بخشدارها افراد را به ثبت نام وادار میکردند تا به واسطه انتخابات شوراها مردم به ریاست جمهوری هم رای بدهند. ایراد اساسی از مجلس است چرا که باید ساز و کاری اندیشیده میشد تا از یکسال قبل، کاندیداها را ثبت نام میکردند و نمایندگان، یک سال کابینه خود را تبلیغ میکردند تا مردم به کابینهها رای بدهند. اگر یک سال قبل، ثبت نام افراد تمام میشد و کاندیدها مشخص میشدند در طول یکسال میتوانستند در تمام استانها سفر کنند و با مشکلات مردم آشنا شوند و مردم با شناخت هدفهای آنها در انتخابات رای میدادند.