اگر بحث تخصصی و مدیریتی کنیم مشخص میشود که کارهای آنها نه تنها افتخار نبوده بلکه خطا بوده است. «بیژن زنگنه» افزود: پیروزی هزار پدر دارد و شکست، یتیم است. تصمیمات ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس از سال ۸۲ آغاز شد و دولتهای بعدی نیز در حد توان و مدیریت خود آن را پیش بردند و ما نیز به همان میزان قدردان زحمات آنها هستیم.
> ژنرال دولت روحانی و نکتههایی مهم!
طی سالهایی که زنگنه را میشناسیم، از این وزیر کهنه کار این شناخت را به دست آوردهایم که؛ تهییج نمیشود، عصبانی نمیشود، در راستای عمل به وظایف سازمانی خود گام بر میدارد و گاهی برای این که طرف مقابل دچار توهم نشود، دست روی مسائلی میگذارد که هیچ پاسخی جز سکوت برای آنها وجود ندارد. شخصیتی در حوزهی زنگنه که تمام سالهای پس از انقلاب، دستی بر آتش وزارت و عمارت داشته، قطعاً آن چه بهتر از بقیه میشناسد، فضای انتخاباتی است. او در مراسم بهرهبرداری از سه خط لوله انتقال فرآوردههای نفتی و طرحهای ذخیرهسازی دست میگذارد بر یک پروژه، پروژهای بزرگ، پرچالش و به قول بیژن نامدار زنگنه؛ مناسب برای تدریس «مدیریت پروژه»! زنگنه میگوید:
= «در پالایشگاه ستاره خلیج فارس واحدهای فرآیندی در نیمه سال۹۲ حدود ۴۰ درصد پیشرفت داشتند.»
= «من همواره معتقد بودم یکی از طرحهایی که باید در مدیریت پروژه درس داد طرح نیروگاه شهید رجایی بود که به واسطه بینظمی مدیریتی برای اتمام کار، تصمیم گرفتیم شرکتهای پیمانکار عمومی راهاندازی شود، اما وقتی پالایشگاه ستاره خلیج فارس را دیدم، نیروگاه شهید رجایی در برابرش هیچ بود. در زمینه اغتشاش مدیریتی بدتر از پالایشگاه ستاره خلیج فارس در ابتدای دولت تدبیر و امید طرحی ندیدم.»
= «این پروژه ابتدا با روش خوبی شروع شده بود اما در دو مرحله قراردادها و انتقال قراردادها به سمتی رفته بود که باید در دانشگاهها برای پرهیز از این اقدامات تدریس کنیم. این اغتشاش مدیریت آنچنان زیاد بود که سردار عبداللهی که فرمانده قرارگاه بود تعریف میکرد که در جریان بازدید یکی از سرداران سپاه پرسیده بود که آیا اینجا داعش حمله کرده است؟»
= زنگنه با اشاره به اینکه از این واحد بهم ریخته با مدیریت درست به سمتی رفتیم که بنزین تولید شد، گفت: «در این پالایشگاه همه نوع کار شده بود اما «واحد فرآیندی» ساخته نشده بود. در این دولت مسئولان پالایش و پخش هر هفته سفر کردند و رفتند البته منتی نداشتیم چون وظیفه ما بوده است اما باید تاکید کنم آنچه که به ما رسید نه تنها پیشرفت کم بلکه یک پروژه مغشوش بود. »
> حرف نمیزنیم چون وقت نداریم اما بیزبان نیستیم!
وزیر نفت لا به لای حرفهای فنی و عمرانی به یک ماجرای خیلی عجیب اشاره میکند، ماجرایی که این روزها، اگرچه نه کاملاً مشابه اما به شدت در حوالی همین ماجرا، تکراری و قابل مشاهده است!
زنگنه گفت: در ایام انتخابات ریاست جمهوری در گرگان یک قصابی کاندیدا شده بود و وضعش هم به خاطر کاندیداتوری در انتخابات خوب شده بود، زیرا هر کسی به او مراجعه میکرد نیم کیلو گوشت به او میفروخت. از او پرسیدند شما که رئیسجمهور نمیشوید پس چرا برای انتخابات ثبتنام کردید؟ قصاب گفت درست است که من رئیسجمهور نمیشوم ولی حداقل با این کارها میتوانم رئیس صنف قصابها در گرگان شوم که این موضوع حکایت این روزهاست. عدهای بیکارند و به وزارت نفت فحش میدهند؛ باید سوال کرد افتخارات شما کدام است که حالا در حال ساختن افتخار برای خود هستید؟ این پروژههایی که از آنها دم میزنید افتخار نیست و ما اگر حرف نمیزنیم دلیلش این نیست که زبان نداریم بلکه وقت نداریم. » اشارهی وزیر نفت اگرچه ساده و عوامانه ذکر میشود اما بر واقعیتی تلخ تاکید دارد و آن این که؛ در ایام انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، عدهای برای رئیس جمهور شدن نمیجنگند بلکه صرفاً میآیند تا دیده شوند و نکتهی تلخ ماجرا این که؛ هزینهی این دیده شدن، گاه از رئیس جمهور شدن عدهای میتواند بیشتر باشد به تعبیری ساده تر، اگر بپذیریم فردی با تمامی نداشتنها از شرایط و توانمندی و حسن سابقه و... رئیس جمهور شود به معنای واقعی کلمه هزینهی کمتری نسبت به دیده شدن و رئیس جمهور نشدن او باید پرداخت شود.
> قصابان گرگانی و یک چرخهی همیشگی!
انتخابات که فقط انتخابات ریاست جمهوری نیست؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز دو انتخاباتی است که شرایطی کم و بیش شبیه آن چه که وزیر نفت میگوید دارند. جستارهای میدانی و بررسیهای پراکنده نشان دهندهی آن است که بسیاری از کسانی که در انتخابات مجلس یا شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت کرده اما یا رای نیاوردند یا از بیخ و بن تایید صلاحیت نشدهاند میدان را نه تنها خالی نکردهاند که سهم خواهی و فرصتطلبیهای آنان تازه شروع میشود.
در همین انتخابات شوراهای ۹۶، لیستی از افراد وجود دارد که اگرچه در انتخابات شوراهای منطقهی خود حائز اقلیت آراء نیز نشدهاند اما به دلیل ساماندهیهای سیاسی و بهره وری از رابطه بازی ها، کل یک لیست چه آنانی که رای آوردهاند و چه آنانی که رای نیاوردهاند - علیالسویه- پستی، میزی، جایی را به دست آوردهاند که تا پیش از نامنویسی حتی تصور آن نیز برای آن هراسآور بوده است!
> زنگنه میداند و میگوید!
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که هنوز حتی به نامنویسی نیز نرسیده، مجلس را، دولت را، رسانهها را، دستگاههای تاثیرگذار را و در معنای واقعی کلمه، تمامی امور و شئون حاکمیت را به نوعی درگیر کرده است، یک روز بحث بر سر آمدن نظامیها است، روز دیگر بحث بر سر نیامدن نظامی ها، یک روز فلان حزب فلان شخصیت را تهدید میکند، روزی دیگر فلان شخصیت به فلان حزب برچسب میزند، یک روز آن آقا به آن یکی آقا هشدار میدهد، روز دیگر آن یکی به این یکی پاسخ میدهد و... در این میانه یکی از جایگاه شورای نگهبان خرج میکند، دیگری از ارزش و اعتبار مجلس و نمایندگی مردم و همین طور، تا چشم کار میکند؛ «قصاب گرگانی» است که از در و دیوار میروید.
خودِ «کاندیدای ریاست جمهوری» بودن، اعم از تایید وعدم تایید یا حتی فارغ از آمدن و نیامدن؛ داستانی است پر آب چشم زیرا رسانههای عمدتاً آن سوی آب که به دنبال اهداف و برنامه هاو پروتکلهای تعریف شدهی خود هستند، برای ایجاد حاشیه با تیتر درشت میزنند: فلانی که شاید برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود چنین گفت و در نتیجه میتوان فهمید که فقر و تفرقه در ایران بیداد میکند.
بد نیست اگر حاکمیت در مرحلهی نخست، رسانه در کنار حاکمیت و شخصیتهای استخوان خورد کرده و سرد و گرم چشیده در کنار این دو، مراقب باشند در چاه ویل «قصابان گرگانی» نیافتند که در این حکایت کوتاه و نغز، واقعیتهایی تلخ نهفته است!