برخی این روزها با طعنه به منتقدان سنتی برجام میگویند چه شد که برای بازگشت امریکا به برجام شرط و شروط میگذارید و چرا ناگهان برجام عزیز شد؟!
اما به نظر میرسد آنچه اکنون در جریان است، درست برعکس این ادعاست و ما برخی حرفهای منتقدان را از زبان مذاکرهکنندگان میشنویم و میبینیم که مقابل دشمن از استعدادها و تضمینهایی که منتقدان ایجاد کردند، بهره میبرند.
نکته اینجاست که دوستان نمیدانند الساعه مانند سه، چهار سال گذشته برجام موضوعیتی ندارد و مطالبه ایران، ایجاد موازنهای است که در آن مشتریان نفت و کالاهای ایرانی بدون اعمال ممنوعیت امریکا بتوانند آن را خریداری و پولش را واریز کنند و اسم این هرچه هست، بهتر است اصلاً برجام نباشد؛ معاهدهای که از همان روز اول اوباما در آن دبه کرد و اروپا اجرا نکرد و بعد هم به آن سرنوشت رقتبار گرفتار آمد.
همین حالا نیز غرب میتواند حرفی از برجام نزند و رویه کنونی را ادامه دهد، اما اگر هر روز پیام میدهند و نطق میکنند، پس آنها هستند که مطالبهای دارند و باید بهای آن را بپردازند.
ارکان سیاست ما محکم و برهان ما روشن است. امروز حرف دولت و مذاکرهکنندگان ایرانی به حرف منتقدان نزدیک شده و با آنکه پس از مصوبه راهبردی مجلس برای لغو تحریمها، روحانی عجولانه گفت که این «به ضرر کشور است» و معاون اول او ناشیانه از مجلس خواست در کار اجرایی دخالت نکند، امروز همانها مقابل امریکا و اروپا، آن استعدادی را که مجلس ایجاد کرد، به رخ میکشند و غرب نیز از این هماهنگی خوب در ایران متضرر شده و هر روز یک گام به عقب برمیدارد و این یعنی گامهای ما به درستی روبهجلو و محکم بوده است. از طرفی آن برجامی که ظاهراً حرف بر سر آن است، حتی در میان مذاکرهکنندگان ایرانی نیز دیگر آن قدر عزیز نیست، چنانکه آقای عراقچی میگوید: «برجام برای رفع تحریمها کافی نیست» و آقای ظریف نیز توئیت میزند «مسیر بازگشت ساده است:تعهد-اقدام- جلسه» و این درست نقطه مقابل برجام است که عبارت بود از «جلسه-تعهد-عدم اقدام»!
به نظر میرسد امروز همه طرفهای برجام از آن عبور کردهاند. آنچه باقی مانده است صرفاً یک نام برای پرکردن جای خالی در جملاتی است که از یک بیتعهدی و بیوفایی جبهه غرب یاد میکند. غرب هیچگاه صادق نبوده است، پس وفا هم نمیکند که «ان الوفاء توأم الصدق». ما دنبال ارزیابی صدق و کذب غرب نیستیم و نباید باشیم که چیزی به داشتهها و دانستههای ما اضافه نمیکند. این برای ما روشن است، پس نباید دوباره وارد دام «مذاکره (جلسه) -تعهد- اقدام» شویم.
اینکه مانند رسانههای غرب حرکت بایدن در بازپسگیری «درخواست فعالسازی مکانیسم ماشه» را «غیرمنتظره» و نشانه تغییر سیاست برجامی امریکا بدانیم و درخواست اروپا برای ورود امریکا به مذاکره و پذیرش آن از سوی بلینکن را یک گام روبهجلو ارزیابی کنیم، با این تصور که «حرف ایران در گفتوگوی رودررو بهتر شنیده میشود»، همان سناریویی است که غرب، آغاز و برنامه سفر فرسایشی آقایان ظریف و رفقا به سواحل رودخانههای برن و ژنو را برای جلسات بیسرانجام و بیاقدام برنامهریزی کرده است.
ایران باید بر سیاست قطعی اعلامی خود بایستد و هیچ اقدام تشویقی نباید ما را در برنامه خروج از پروتکل الحاقی سست کند.
وحدت رویه داخلی و باقی ماندن بر «حرف قطعی» لغو همه تحریمها و راستیآزمایی آن، اگرچه تنها راه است،، اما اگر تنها راه هم نبود، امتحان کردن آن بعد از برجام کذایی کاملاً منطقی است و به انجام دادنش میارزد.