روحانی و حامیان وی معتقد هستند که اگر ترامپ پیروز نمیشد و هیلاری کلینتون سکاندار کاخ سفید میشد شرایط بسیارفرق میکرد.
یعنی برجام برقرار میماند و از نظر اقتصادی کشور حال و روزاش چنین نبود و سفره مردم نیز اینقدر کوچک نمیشد.بهرحال کارشناسان بسیاری در مورد این گزاره اظهارنظر کرده اند.عدهای حق میدهند به دولت و عدهای خیر.لیکن در مجموع همه دولتها در دنیا تحولات بینالملل در شرایط و وضعیت شان موثر است و هنر این دولتهاست که بتوانند از تهدیدها فرصت بسازند و از فرصتها بیشترین سود را ببرند.اما یک نکته را هم باید در مورد دولتهای مختلف در ایران مدنظر قرار داد و آن اینکه ساختار قدرت اینجا به شکلی است که تمام قدرت در قبضه رئیس دولت نیست و محدودیتهایی وجود دارد.در عین حال این نکته را نیز نباید از ذهن دور نگه داشت که تمام روسای جمهور از کره مریخ نیامده و کاندیدا شدهاند بلکه در همین سیستم سیاسی رشد پیدا کردهاند و میدانند و میفهمند معذوریت و محدودیتها را.فلذا برای مردم و ناظران سخت است پذیرفتن این جمله که:«می خواستیم اما نگذاشتند.»
این مقدمه عنوان شد تا بگویم برخی امور نیز تمام و کمال در ید رئیس جمهور و کابینه است اما باز هم خروجی به شکلی است که وجاهت دولت را زیر سوال میبرد.فی المثل جا به جایی اخیر در دولت و بردن شریعتی از استانداری خوزستان به سازمان استاندارد دیگر زیر فشار شخص یا نهادی نبوده که جان بر کفان حسن روحانی بگویند: نمیگذارند رئیس جمهور کار خود را بکند!مثل روز روشن است که این جا به جایی و میدان دادن به استانداری که نامطلوب است غلط بوده.اما مشخص نیست چرا رئیس جمهور محترم تن به چنین جا به جایی داده و رئیس دفتر وی نیز اینگونه در مقابل خبرنگاران توجیهات مشمئزکننده میآورد.واعظی روز گذشته گفت:« این حق یک استاندار نیست که اگر در موارد بسیاری عملکرد مناسب داشته به خاطر یک مورد خاص کنار گذاشته شود. کما اینکه به ما نامههایی از استان خوزستان رسید که از ما میخواستند او را از استانداری برنداریم.»
معمولا در ایران روسای جمهور پس از پایان مسئولیت خود دل از سیاست و قدرت جدا نمیکنند وپس از چند سال درپی قدرت هستند.حتما حسن روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیست.بنابراینای کاش ایشان و دوستان اعتدال و توسعهای سعی کنند در این ماههای آخر وجهه خود را با چنین انتصابهایی تخریب نکنند.بر فرض که بپذیریم در سیاست خارجی و در برخی سیاستهای داخلی دست رئیس دولت بسته است و نمیتواند آنچه که باب میل او است جاری وساری شود ولی حداقل در چنین اموری میتواند که با مردم لجبازی نکرده و کسانی که ثابت شده عملکردشان منفی است از دولت اخراج کند.
بهرحال روزی روزگاری ممکن است حسن روحانی مجددا به رای و نظر مردم نیاز پیدا کند و آن زمان چگونه میخواهد چنین تصمیمها و انتصابهایی را توجیه کند؟دیگر نمیتواند بگوید: «خبر نداشتم»!