با گذشت نزدیک به یک هفته از سخنان عجیب و پرحاشیه ای که کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران درباره فوت آیت الله مصباح زد، جدیدترین اعتراضات به این سخنان، بیش از اینکه مربوط به صدیقی باشد، صداو سیما را نشانه رفته است که زمینه و امکان بیان و گسترش چنین سخنانی را برای امثال صدیقی باز گذاشته است.
مسیح مهاجری در نوشته ای پخش سخنان صدیقی را «خطاى راهبردى صدا و سيما» دانست و تصریح کرد: «آنچه یکی از خطبای شناخته شده درباره کرامات مرحوم آیتالله مصباح یزدی درباره پیشگوئی زمان رحلت خود و طلب مغفرت برای دیگران با باز کردن چشم خود در حین غسل داده شدن گفته، ربطی به معارف اسلامی ندارد. اینکه فردی مثل این خطیب چنین مطالبی را در جمعهای کوچک بگوید در عین حال که خلاف است و بدآموزی دارد، از اهمیت چندانی برخوردار نیست ولی هنگامی که همین مطالب از شبکه قرآن سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود، به حساب دین و نظام اسلامی گذاشته میشود و یک خطای راهبردی به حساب میآید و عوارض منفی سنگینی برای این نظام و اسلام به همراه دارد.
مسئولیت این خطای راهبردی برعهده مسئولین رسانه ملی است. آنها باید حداقل سه اقدام جدی و قاطع برای جلوگیری از تکرار این قبیل ضایعات به عمل آورند. اول اینکه از کارشناسان مطمئن و مسلط بر معارف اسلامی استفاده کنند.
دوم اینکه مجریانی را مسئول اجرای چنین برنامههائی کنند که با مبانی دینی آشنا باشند و به جای بکار بردن کلماتی که نشاندهنده تأیید خطاهاست، کارشناس خاطی را مورد سؤال قرار دهند.
و سوم اینکه رسانه ملی از پخش زنده برنامههای حساسی که با اعتقادات مردم سروکار دارند خودداری کند و به برنامههای ضبط شده پس از بازبینی توسط صاحبنظران واقعی اجازه پخش شدن بدهد.
مهمتر اینکه به نظر میرسد مشکل اصلی در خود مدیران رسانه ملی است. بنابراین، قبل از هر چیز باید در صلاحیت آنان تجدیدنظر شود و افرادی با صلاحیتهای لازم به جای آنها گمارده شوند.»
این موضوعی بود که به نوعی دیگر از سوی ابوالقاسم علیدوست مدرس حوزه علمیه قم نیز مطرح شد و وی خواستار تدوین شیوهنامه نقل کرامات و روایت در صداوسیما شد تا دیگر زمینه برای امثال صدیقی فراهم نباشد. این مدرس حوزه در یادداشتی توصیه هایی در این زمینه به صداو سیما کرد و نوشت: «تا وقتی تبلیغ دین خداوند به دست عالمان بوده است، عموما سعی شده به دور از خرافهگویی، شریعتزدایی، نقل خواب و حکایات غیرثابت، غلو و آسیبهایی از این قبیل باشد... به نظر میرسد این محدودیت امروزه برای برخی مبلغان، مداحان، مسؤولان مربوطه و … پدیده مهمی نیست. لذا ثابت بودن، راست بودن و بهانه به دست بدخواهان ندادن در اولویت ایشان قرار ندارد و نتیجهی آن، این شده که برخی از نامهربانان به حوزه، روحانیت و تراث شیعه به همه آنچه ما حفظش را لازم میدانیم، حمله میکنند و عمده استشهاد خود را نیز قطعههایی از گفتهها و رفتارهای غیر قابل دفاع بخشی از همین واعظان و مداحان قرار دادهاند... مناسب است علیالحساب به حضراتی که در مراکز عام چون صدا و سیما و حرمهای متبرک، به مداحی یا تبلیغ میپردازند تذکر جدی داده شود که از نقل هرگونه خواب، قصه غیرمستند، نقل کرامات برای افراد و نقل روایت ضعیف و مستعد برای سوءاستفاده، بپرهیزند. در اینباره میتوان شیوهنامهای متین و محکم تهیه کرد.»
نکته جالب در نوشته علیدوست این بود که نویسنده خود در ابتدای مطلبش نوشت که این توصیه ای است که قاعدتا شنیده نخواهد شد؛ و به این ترتیب نشان داد که به صداو سیما برای اصلاح رویه خود اصلا امیدی وجود ندارد!
عباس عبدی، روزنامهنگار، پژوهشگر و فعال سیاسی نیز در توئیتی در واکنش به اظهارات کاظم صدیقی ، این سخنان را دارای 5 وجه دانست که دو وجه آن مربوط به صدا و سیما است . عبدی نوشت: سخنان آقای صدیقی 5 وجه دارد: 1- او که این ها را گفت 2- مجری که در تایید سر تکان می دهد 3- رسانه ای که پخش کرد 4- عده ای که باور دارند 5- مجموعه ای که می داند دروغ است و برخوردی نمی کند. پنجمی زیان بار تر از همه است زیرا بقای خود را در ترویج دروغ و خرافه دیدن است.
روزنامه جمهوری اسلامی هم در مطلبی دیگر صدا و سيما را عامل تمسخر مذهبى ها دانست و تاثیرسوء مدیریت و رفتار سوء این سازمان عریض و طویل نوشت: «مسخرهمان میکنند. میگویند شما مذهبیها معلوم نیست با خودتان چند - چند هستید. دیدید فلان امام جمعه موقتِ تهرانتان چه گفت؟ شنیدید از چشم گشودن و نشستنِ لبخند بر صورت مرحوم حین غسل داده شدن، داد سخن داد. شنیدید گفت ایشان از زمان دقیق مرگشان خبر داشت و خبر داد. اگر اینطور است- شما که اهل غلو نیستید انشاءالله- پس چرا به بیمارستان میروید و این همه مردم را به زحمت میاندازید که دعا کنند وقتی زمانِ دقیق فوت را از دو هفته قبل میدانید؟ « تمسخرخندی» زد و رفت. این صحبتهای او مرا یاد ماجرای دیگری انداخت که کارشناسی در تلویزیون خودمان، از رابطه انقلاب و شادمانی حضرت زهرا گفت و باز یاد همکاری افتادم که کلیپ نگاه میکرد و میخندید.
خسته که شد از خنده گفت: در قیامت، بعد از حساب و کتاب که تکلیف همه مشخص میشود بجز بهشت و جهنم، جای دیگری هم وجود دارد برای مردم؟ تعجب کردم و گفتم تاجایی که من خوانده و شنیدهام نه! گفت: خبر نداری، یک جای دیگر هم هست! این را گفت و یک کلیپ را نشانم داد که یک کارشناس مذهبی در تلویزیون چنان آرام و با یقین صحبت میکرد که هر که میشنید در بهت و حیرت فرو میرفت. او میگفت آمار زنان در بهشت بیش از مردان است و هیچ کدام هم بیشوهر نیستند. او ادامه داد: در جهنم هم همینطور است، آمار زنان بیشتر از مردان است! او خنده کنان گفت: دیدی که خبر نداشتی؟ مگر اعلام نمیشود که به ازای هر 100 دختر، 105 پسر متولد میشود؟ پس آمار مردها باید بیشتر از زنان باشد. اگر در بهشت و جهنم، تعداد زنان بیشتراست، باید بگردیم جایی را پیدا کنیم که مردان میپیچانند و به آن جا میروند! او متلکی هم انداخت که شما مذهبیها دو دو تا تان هم سه میشود! ماندم جوابش را چه بگویم. مگر جوابی هم دارد؟ البته شاید تلویزیون بداند.»
اما شاید عجیب ترین انتقاد از تلویزیون درباره سخنان کاظم صدیقی از آن عزت الله ضرغامی مدیر اسبق این رسانه است که به نظر بسیاری گسترش عامیانه و خرافی در صداو سیما از زمان ریاست او شروع شد. ضرغامی که مدتها است سعی دارد با بیان سخنانی مغایر با رویه سابقش، به جمع آوری رای برای انتخابات 1400 بپردازد، در توئیتی نوشت: «اگر به خاطر پخش کلمه «رقص» عذرخواهی می کنیم، به طریق اولی باید از نقل «داستان غسال» هم عذرخواهی کنیم.»