آرمان ملي: يادگار امام با تاکيد بر اينکه آقاي هاشمي مرد روزهاي سخت بود، بيان کرد: آقاي هاشمي انقلاب را فرزند خودش ميدانست و مثل پدري که از فرزندش مراقبت ميکند پاي انقلاب ايستاده بود.
آيتا... سيدحسن خميني در مراسم بزرگداشت چهارمين سالگرد ارتحال آيتا... هاشمي رفسنجاني، گفت: هرجايي ياد مرحوم آيتا... هاشمي رفسنجاني در جريان باشد هم دلها به ياد ايشان معطوف ميشود و هم غصهاي در جان و روح خودمان احساس ميکنيم. وي افزود: تاريخ شمار زيادي از آدمهايي را که به هنگام رفاه جلو ميآيند و وقت سختي نيستند، به ياد دارد. حضور در دوران سختي مهم است و اگر کسي اينگونه همراه باشد خوب است. آيتا... سيدحسن خميني گفت: اگر بگوييم درس داستان احزاب سه قصه است، يک قصه آن اين است که از عهدي که ميبنديم فرار نکنيم، دوم بدانيم که دنيا دار سختي است و تير و ترکش دارد و سوم اينکه اسوهاي وجود دارد. مرحوم آقاي هاشمي مرد روزهاي سختي بود و اهل فرار نبود. قبل از انقلاب تا پاي اعدام رفت؛ از مبارزان پيش از انقلاب کمتر کساني را سراغ داريم که تا پاي اعدام رفته باشد. وي با تاکيد بر اينکه آقاي هاشمي مرد روزهاي سخت جنگ بود، اظهار داشت: داستان جنگ ما داستان جنگ يک ملت مظلوم در برابر يک قدرت نبود، بلکه در برابر همه قدرتها بود. اقمار آمريکا که در منطقه زورشان ميرسيد سنگ ميزدند و کسي هم که زورش نميرسيد فحش ميداد. آمريکا، شوروي، انگليس و کل دنيا پشت صدام بود. البته آقاي هاشمي قهرمان صلح هم بود، ولي سرمان را بالا بگيريم و بگوييم که او قهرمان جنگ هم بود. جنگ ما دفاع جانانهاي است. هر وقت اين بزرگوار به سمت جبهه ميرفت امام براي سلامتي ايشان گوسفند نذر ميکرد. يادگار امام عنوان کرد: سال 1364 مرحوم هاشمي به چين و ژاپن سفر رفتند و من که آن وقت 13 ساله بودم، با کاروان بلندپايه ايشان همسفر شدم. اسم من را هم عبدا... هاشمي گذاشتند که ناشناخته بمانم. البته اواسط سفر ميزبانان فهميدند و آقاي هاشمي خطبهاي هم خواند. قبل از اين سفر والده من به ابوي ما گفتند اين سفر خطري ندارد؟ آيا احتمال ندارد هواپيماي ايشان را وسط راه بزنند؟! ابوي ما گفتند اگر قرار است آقاي هاشمي طوري شود خيلي مهم نيست که حسن هم طوري شود! وي با تاکيد بر اينکه آقاي هاشمي مرد روزهاي سخت جنگ، سازندگي، زخمزبان و ايستادگي است، افزود: من بيتابيهاي ايشان را هم ديده بودم ولي ايشان خوب لمس ميکرد که بدون سختي به جايي نميرسيد و دنيا دار امتحانات سخت است. پيامبر عظيمالشأن اسلام بيش از همه عالم اذيت شده است. اميرالمومنين(ع) مگر کم اذيت شده است؟! اشتباه ميکنند کساني که فکر ميکنند راه سعادت از مسير خوشي ميگذرد؛ سختي دارد. آقاي هاشمي اهل ايستادگي بود؛ ايستادگي بر ارتباطي که با امام داشت. «اسوه حسنه» را از ابتدا شناخته بود، ايمان آورده بود و تا پاي جان ايستاده بود. سيدحسن خميني يادآور شد: آقاي هاشمي انقلاب را فرزند خودش ميدانست و مثل پدري که از فرزندش مراقبت ميکند پاي انقلاب ايستاده بود؛ ايستادگي بر ثمره خونهاي بزرگي که ريخته شده تا اين شجره طيبه بماند. بسياري از چيزهايي که آقاي هاشمي ميگفت ميدانست هزينه دارد، به خاطر اين بود که احساس ميکرد نسبت به جمهوري اسلامي و رفاه و معيشت مردم دِين دارد و تمام وجودش سازندگي بود و احساس ميکرد لحظه به لحظه بايد به اين سمت برود. وي افزود: همه اينها براي اين بود که اگر ما دينداران که امروز تصدي زندگي مردم را کردهايم نتوانيم در اين امر مهم موفق باشيم، به دين لطمه زدهايم. بايد مديريت جمهوري اسلامي به گونهاي رفتار کند که مردم احساس کنند در ظلي از دولت کريمه هستند. انشاءا... به دست صاحبش برسد. يادگار امام با بيان اينکه مرحوم آقاي هاشمي به عهد خودش با خدا هم وفادار بود و فرار نميکرد، تاکيد کرد: من فکر ميکنم يکي از درسهايي که همه ما بايد از آقاي هاشمي بگيريم و آقاي هاشمي اين درس را در مکتب امام آموخته بود، اين بود که ما نميتوانيم شانه از زير بار مسئوليتي که به ما واگذار شده خالي کنيم. امام در پذيرش مسئوليت بينظير بود. وي ادامه داد: شرط اين ميدان اين است که «من» را کنار بگذاريد؛ آن وقت راهها باز ميشود. تا نتوانيد «من» را در وجود خودتان بکشيد نميتوانيد آنگونه که بايد راه برويد. آقاي هاشمي خيلي از جاها، حداقل ده دوازده سال آخر ميدانست ميتواند خيلي راحتتر سر کند اما ايستادگي ميکرد و احساس ميکرد بايد به عهد خودش وفا کند. آن وقت طبيعتا احساس وظيفه که ميکرد وارد ميشد و خدا هم کمک ميکرد. تصميمهاي بزرگي که ايشان در زندگي خودش گرفته هم ناشي از اين قضيه است. در پايان جنگ به امام گفت من پذيرش قطعنامه را اعلام ميکنم و بعد شما من را از فرماندهي جنگ عزل و اعدام کنيد. البته امام در پذيرش مسئوليت بينظير بود و آقاي هاشمي هم از امام ياد گرفته بود. آيتا... سيدحسن خميني يادآور شد: آخرين سخنراني ايشان چهلم آيتا... موسوي اردبيلي بود و ايشان فکر ميکنم قريب يک ساعت صحبت کرد و آخرش گفت: «آدرس اشتباه به شما ندهند؛ اگر امام نبود هيچکدام از ما هيچ نبوديم». در اين مکتب با اين استاد، اين رابطه منيّت را در ايشان به حداقل رسانده بود و ميدانست چه اتفاقاتي براي او پيش ميآيد. درس مکتب آقاي هاشمي به نظر من ايستادگي، تن دادن به مسئوليت و فرار نکردن از مسئوليت است. وي در پايان گفت: اگر به هر علتي اين جامعه به کسي نياز پيدا کرد، نسبت به مسئوليت نبايد شانه خالي کنيم.