کد خبر: ۴۴۰۸
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
حدود هشت ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است. هرچند تجربه ثابت کرده در انتخابات ایران همان ماه آخر است که تکلیف را از هر نظر مشخص می‌کند اما گمانه زنی‌های مختلفی را نیز در هفته‌های اخیر نسبت به انتخابات 1400 شاهد هستیم.

آفتاب یزد- گروه سیاسی: حدود هشت ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است. هرچند تجربه ثابت کرده در انتخابات ایران همان ماه آخر است که تکلیف را از هر نظر مشخص می‌کند اما گمانه زنی‌های مختلفی را نیز در هفته‌های اخیر نسبت به انتخابات 1400 شاهد هستیم. انتخاباتی که در شرایط ویژه‌ای برگزار می‌شود. هر دو جناح اصلی اصلاح‌طلب و اصولگرا تا حد زیادی اعتبار گذشته خود را در این سال‌ها ازدست داده‌اند و عملکرد هر دو موجب شده تا دلسردی خاصی را نسبت به حضور در پای صندوق رای از سمت مردم شاهد باشیم. مصداق بارز همانطور که بارها نیز بحث شده است ماجرای انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 98 است که در برخی کلان شهرها نظیر پایتخت میزان مشارکت به 25 درصد یا کمتر هم رسیده بود و البته انتخابات دور دوم مجلس که همین یک ماه پیش برگزار شد در برخی حوزه‌ها به زیر 10 درصد مشارکت نیز رسید. در چنین شرایطی سوالی که پیش می‌آید این است که چه کاندیداهایی این ظرفیت را دارند که بتوانند تنور انتخابات را داغ کنند و مردم را امیدوارانه به پای صندوق بیاورند.
در این باره گمانه زنی نام‌هایی که برای انتخابات مطرح می‌شود چندان دلگرم‌کننده نیست. یعنی حتی اگر این واقعیت را کنار بگذاریم که گفته می‌شود مردم میلی به صندوق رای ندارند و تمایلی به حضور در 1400 از سوی جامعه انطور که باید و شاید وجود ندارد و فرض کنیم مردم آماده مشارکت حداکثری هستند اما بازهم کاندیداهایی که مطرح می‌شوند جذب‌کننده به نظر نمی‌رسند. به عنوان نمونه چند کاندیدا را در این گزارش مورد بررسی قرار می‌دهیم.
یکی از نام‌هایی که مطرح شده بود ناطق نوری است! او آخرین بار که به طور فعال در عرصه سیاسی حاضر شده انتخابات 1376 است یعنی 23 سال قبل! البته همان انتخابات را هم شکست خورد. این سال‌ها گرایش‌های ناطق نوری تا حدی عوض شده است اما به هرحال در اصل ماجرا تفاوتی نمی‌کند. امروز بخش مهمی از جامعه حتی یک‌بار ناطق نوری را در یک محل رسانه‌ای یا در یک سخنرانی نیز ندیده‌اند. در همه این سال‌ها آنچه از او بوده پیغام و پسغام‌هایی به روایت
از ناطق نوری بوده است. آخرین مورد آن روایتی است که محمدرضا باهنر نماینده ادوار مجلس به نقل از جلسات با ناطق گفته است.
او در پاسخ به این سوال که آیا احتمال حضور و کاندیداتوری ناطق وجود دارد می‌گوید: «خیلی بعید می‌دانم. ما جلساتی با آقای ناطق تحت عنوان جلسات هیئت رئیسه مجالس چهارم و پنجم داریم و اخیراً هم این جلسه برگزار شده بود، ما تلاش کردیم که او فعال شود اما قاطعانه می‌گوید احساس تکلیف نمی‌کنم به همین جهت در حوزه علمیه واقع در لواسان مشغول به فعالیت است و اراده‌ای برای ورود به فعالیت‌های سیاسی ندارد از این رو تمایلی برای نقش آفرینی در صحنه سیاسی چه به عنوان یک کاندیدای انتخابات و چه به عنوان کارگردان صحنه سیاسی ندارد.» با این حال چنین کاندیدایی که اصولا 23 سال است چندان احساس تکلیف نکرده است حتی اگر تصمیم خود را عوض کند و برای 1400 بیاید نیز نمی‌تواند مردم را جذب کند. حتی اگر هر دو جناح سیاسی از او حمایت کنند. در زمینه توان جناح‌های سیاسی برای تاثیرگذاری بر مردم، حسین نجابت فعال سیاسی اصولگرا می‌گوید:«ارتباط مردم با گروه‌های سیاسی بسیار کم است. امروز مجموع نفوذ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان بر روی مردم عددی در حدود ۲۰ درصد است».
> ولایتی ابوالمشاغل!
یکی دیگر از افرادی که نام او این روزها مطرح شده علی اکبر ولایتی است. او نیز مردی از دوران دهه 60 است. البته در عناوین مختلف ولایتی در این سال‌ها حضور داشته است تا جایی که تعداد شغل‌های او به بیشتر از انگشتان دو دست نیز رسیده است. به تازگی حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز درباره مطرح شدن نام علی اکبر ولایتی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گفته است: «سوابق درخشان آقای دکتر ولایتی در وزارت امور خارجه فراموش نشدنی است. زمان حضور او در وزارت خارجه شاهد روابط و همکاری‌های صمیمی ایران و با سایر کشورها بودیم. البته آمریکا در همان زمان نیز دشمنی‌های علنی با ایران داشت گرچه آن دشمنی‌ها به شدت و حدت الان نبودند و جمهوری اسلامی کارهای خودش را انجام می‌داد.» وی تیم همراه علی اکبر ولایتی در وزارت خارجه را قوی و مخلص خواند و افزود:«من آن زمان نماینده رهبر معظم انقلاب در امور افغانستان بودم و در جلسات معاونان وزارت خارجه شرکت می‌کردم. آقای ولایتی همواره با مشورت تصمیم می‌گرفت و این طور نبود که خودش به تنهایی تصمیم گیر باشد.»
اما علی اکبر ولایتی ۱۶ سال سکاندار وزارت خارجه بود و بعد از دولت سازندگی حوزه اجرایی را ترک گفت و بیشتر در حوزه‌های آکادمیک و پژوهشی فعالیت کرد. او در سال ۸۴ قصد داشت نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود اما با حضور مرحوم هاشمی رفسنجانی به نفع او کنار رفت. ولایتی در سال ۹۲ دوباره عزم پاستور کرد اما او رقیب خود را سعید جلیلی می‌دید و در جریان مناظرات انتخاباتی انتقادات تندی را نسبت به جلیلی بیان کرد، انتقاداتی که سایر نامزدها از بیان‌شان پرهیز داشتند.
درباره ولایتی حتی اصولگرایان نیز مخالف هستند چه رسد به اینکه او بتواند کاریزمای لازم برای جذب مردم را داشته باشد. مثلا محمدجواد ابطحی، فعال سیاسی اصولگرا می‌گوید: «معتقدم برخی از این آقایان باید صحنه سیاست را ترک کنند، چون سن شان اقتضا نمی‌کند و باید به آخرت شان بپردازند. حالا برخی می‌گویند آقای ولایتی دوباره بیاید. آقای ولایتی بنده خدا دیگر آ‌ن‌قدر خدمت کرده است که دیگر توانمندی ندارد جلسات مرتب بگذارد و با بدنه جریان اصولگرایی در استان‌های مختلف صحبت کند.» یا حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه می‌گوید: «طبیعتا سن آقای ولایتی دیگر اقتضا نمی‌کند که آن تحرک مورد نیاز کار اجرایی کشور را داشته باشند. من فکر نمی‌کنم خصوصیاتی که مقام معظم رهبری برای دولت آینده مورد توجه قرار دادند یعنی دولت جوان حزب‌اللهی انقلابی با افراد بالای ۶۵ سال تطابق داشته باشد.» جدیدترین مخالفت را با کاندیداتوری ولایتی، اما عباس سلیمی نمین کرده است. این فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با «نامه نیوز» درباره طرح نام علی اکبر ولایتی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری یا ریاست مکانیزم انتخاباتی اصولگرایان می‌گوید: «در هر دو مورد نظرم منفی است. او نه ظرفیت این را دارد که پیونددهنده و هماهنگ‌کننده نیرو‌های اصولگرا باشد و نه ظرفیت این را دارد که بتواند مسئولیت قوه مجریه را به عهده بگیرد».
> حسین دهقان و چالش‌ها
از میان افرادی که برای اولین بار نام آنها شنیده می‌شود می‌توان به حسین دهقان وزیر دفاع دولت اول روحانی اشاره کرد. او سال‌ها در سپاه بوده و به قولی فردی نظامی محسوب می‌شود. درباره جاذبه نظامی‌ها در ردای ریاست جمهوری بحث بسیار است و تحلیلگران مختلف می‌گویند حضور یک فرد با سابقه نظامی نمی‌تواند مردم را به پای صندوق رای بیاورد. مسیح مهاجری درباره شانس کاندیداهای نظامی برای جذب رای مردمی گفته است: «وجهه عمومی داخلی و جهانی نظام با توجه به عرف بین‌الملل نیز ایجاب می‌کند رئیس‌جمهور از افراد غیرنظامی باشد. اینکه مردم ایران در چندین انتخابات ریاست جمهوری حاضر نشدند به کاندیدا‌های نظامی رای بدهند به این دلیل است که طبع جامعه قبول نمی‌کند یک نظامی یا کسی که سابقه نظامی‌گری دارد را در راس امور اجرائی و سیاسی کشور تحمل کند. این رای ندادن‌ها به این معناست که مردم همواره با زبان رای خود گفته‌اند رئیس‌جمهور نظامی نمی‌خواهیم. بنابراین، بهتر است نظامیان در زمینه‌های دیگر به کشور خدمت کنند و وارد امور سیاسی و اجرائی نشوند. خودداری نظامیان از ورود به انتخابات ریاست جمهوری، احترام به مردمی است که در چندین انتخابات به نظامیان «نه» گفته و با این عکس‌العمل خود به آن‌ها فهمانده‌اند که کشور به وجود ارزشمندشان در امور دیگر نیازمند است.» برای دهقان دشوار
خواهد بود که وعده‌هایی را بدهد که هم با سابقه او تطابق داشته باشد و هم مردم را قانع به حضور در انتخابات کند.
> ضرغامی و کارنامه صداوسیمایی
عزت الله ضرغامی رئیس اصولگرای اسبق صداوسیما نیز از جمله افرادی است که به تازگی تمایل خود برای 1400 را مطرح کرده است. وضعیت ضرغامی نیز بهتر از سایر گزینه‌ها نیست. ضرغامی بیش از
ده سال ریاست سازمانی را برعهده دارد که مردم دل خوشی از عملکرد آن ندارند. سازمانی که به اسم رسانه ملی و دقیقا در دوره ریاست ضرغامی اقداماتی خاص را داشت. در دوره ریاست او شاهد اجرای عجیب و غریب و می‌توان گفت به دور از عدالت مناظره‌های انتخاباتی 88 بودیم. اخبار سیما در دوره ضرغامی با برنامه‌هایی نظیر 20:30 بیش از آنکه به وحدت جامعه و جریان‌های سیاسی کمک کند به ایجاد شکاف کمک کرد! بنابراین ضرغامی چطور می‌تواند کاریزمای لازم را داشته باشد که مردم را به رای دادن قانع کند. با کدام سابقه قرار است ضرغامی وعده یا سخنانی را بگوید که مردم به این نتیجه برسند که باید در انتخابات شرکت کنند؟
> لاریجانی، مردی که هیچگاه مردمی نبود
علی لاریجانی دیگر فردی است که گفته می‌شود تمایل به حضور در 1400 دارد. لاریجانی در حدود 15 سال اخیر در همه حوادث سیاسی ایران نقش خاصی را برعهده داشته است. آخرین مورد از نقش ویژه او در ماجرای سند همکاری 25ساله ایران و چین است. لاریجانی در تمام این سال‌ها حتی وقتی 12 سال رئیس خانه ملت بود هیچگاه چهره‌ای مردمی از خود به جای نگذاشت. آنچه در اذهان درباره لاریجانی وجود دارد قدرت نفوذ او بر سیاسیون اطرافش و در واقع ایجاد تیم‌هایی است که سیاست‌های مورد نظر او را پیش ببرند. امری که در مجلس‌های هشتم، نهم و دهم دیده شد. اما او نیز همان مشکل کاریزما را دارد. در دوره طولانی ریاست او بر مجلس مردم شاهد مشکلات مختلفی در کشور بودند، او به عنوان رئیس مجلس که از قضا نفوذ ویژه‌ای بر نمایندگان هم داشت نه توانست بر زیاده روی‌ها و کج روی‌های احمدی‌نژاد تاثیربگذارد و نه توانست دولت روحانی را با اهرم‌های نظارتی از رخوت خارج کند. آنچه مشخص است لاریجانی بیش از آنکه سیاست ورزی کرده باشد سیاست بازی کرده و در ذهن مردم این تصور وجود دارد که لاریجانی نه یک تصمیم گیر مستقل در راستای منافع مردم بلکه یک فرمان‌بردار در مسیر راهروهای پیچیده سیاسیون است.
> جهانگیری و باتلاق دولت روحانی
اصلاح‌طلبان نیز از کاندیداهای مختلفی نام می‌برند که وضع چندان مطلوبی ندارد. به عنوان نمونه اسحاق جهانگیری معاون اول فعلی روحانی یکی از گزینه‌هایی است که اصلاح‌طلبان به آن دل بسته‌اند. اما پای جهانگیری در عملکرد نامناسب دولت روحانی بیش از آنکه برخی اصلاح‌طلبان گمان می‌کنند گیر است! ناصر قوامی فعال سیاسی اصلاح‌طلب کاندیداتوری اسحاق جهانگیری را اشتباهی بزرگ خوانده و گفت: «آقای جهانگیری در این هشت سال چه کرده که حالا دوباره کاندیدا شود؟! دلار شده ۳۱ هزار تومان. واقعا خنده دار است که بخواهد کاندیدا شود و فکر کند که مردم نمی‌گویند شما در این مدت چه کردی که به خاطر آن به شما رای بدهیم». جهانگیری در یکی از سخنرانی‌های خود گفته بود قدرت تعویض منشی خود را ندارد. معاون اولی که نمی‌تواند منشی خود را عوض کند چگونه می‌تواند وضعیت مردم ایران را عوض کند؟ بنابراین گزینه جهانگیری نه تنها جاذبه‌ای ندارد بلکه دافعه هم خواهد داشت!
> ظریف و برجام ناکام
یکی دیگر از گزینه‌هایی که مطرح شده و اصلاح‌طلبان به آن توجه ویژه‌ای دارند محمد جواد ظریف است. البته خود او بارها و بارها تاکید کرده تمایلی برای انتخابات ریاست جمهوری ندارد چرا که اساسا مهارت‌ها و تجربه‌های لازم را در این زمینه ندارد. او همیشه در جایگاهی بوده که دستورات را اجرا کند. ظریف هیچگاه تصمیم گیر نبوده بلکه همیشه مجری اوامر بوده است. از سوی دیگر این گزاره که ظریف محبوبیت لازم برای جلب مردم را دارد نشان می‌دهد برخی اصلاح‌طلبان همچنان در سال‌های 94 و 95 گیر کرده اند. مهمترین دستاورد ظریف که همان برجام بود سرنوشتی ناکام داشت. در همه این سال‌های اخیر اکثر پیش‌بینی‌های او همچون اینکه آمریکا نمی‌تواند از برجام خارج شود اشتباه درآمد تا امروز که ایرانی‌ها زیر تحریم و دلار 31 هزار تومانی روز را شب می‌کنند. بنابراین، این گزاره که ظریف کاریزمای لازم برای جلب نظر مردم را دارد چندان
منطقی نیست!
> قالیباف و شکست‌های پی در پی
اما آخرین موردی که در این گزارش بررسی می‌کنیم محمد باقر قالیباف است. او سیاستمداری است که بعید به نظر می‌رسد در ایران 85 میلیونی کسی نداند که قالیباف چقدر به رئیس جمهور شدن علاقه دارد. 1384، 1392، 1396 سه دوره‌ای است که قالیباف شانس خود را امتحان کرده و هربار «نه» شنیده است! اگر اینجا ایران نبود اصولا دیگر چنین فردی حتی به اینکه کاندیدا شود فکر هم نمی‌کرد اما حالا وضعیت در این کشور متفاوت است و نباید تعجب کنیم که قالیباف بازهم شناسنامه به دست برای ثبت‌نام ریاست جمهوری به وزارت کشور برود. درباره اینکه او نمی‌تواند مردم را قانع کند تجربه حضورهای متعددش کافی است و نیازی به اثبات نیست. هرچند که می‌توان به کارنامه قالیباف و شائباتی که نسبت به او وجود دارد و در یک مورد میرسلیم نیز به آن اشاره کرده بود حرف بسیار است. با این حال آنچه مشخص است قالیباف حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
وضعیت کاندیداهایی که برای ریاست جمهوری نام آنها شنیده می‌شود نشان می‌دهد دست کم فعلا هیچ کدام از این گزینه‌ها رغبتی برای مردم ایجاد نخواهد کرد. هرچند به نظر می‌رسد چهره خاصی نیز وجود ندارد که به آن امیدوار باشیم اما شاید بازهم در روزهای آخر معجزه انتخابات در ایران خود را نشان دهد!
نام:
ایمیل:
* نظر: