کد خبر: ۴۲۶۲
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
اقدام آمريکا که به‌اصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه 2231 است، فقط يک شکل کاريکاتوري براي آمريکاست. به عبارت ساده‌تر وقتي که متحدان تاريخي آمريکا يعني انگليس، فرانسه و آلمان از آن تبعيت نمي‌کنند و همچنين ساير اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل، اين بيانگر يک نکته کليدي است که به‌صورت شکلي حداقل کسي نمي‌خواهد با آمريکا همراهي کند يا اين قطعنامه تاريخي را بپذيرد که شوراي‌امنيت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند.

اقدام آمريکا که به‌اصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه 2231 است، فقط يک شکل کاريکاتوري براي آمريکاست. به عبارت ساده‌تر وقتي که متحدان تاريخي آمريکا يعني انگليس، فرانسه و آلمان از آن تبعيت نمي‌کنند و همچنين ساير اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل، اين بيانگر يک نکته کليدي است که به‌صورت شکلي حداقل کسي نمي‌خواهد با آمريکا همراهي کند يا اين قطعنامه تاريخي را بپذيرد که شوراي‌امنيت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند. قطعا اگر ساير اعضاي شوراي امنيت با آمريکا همراهي مي‌کردند يک افتضاح بين‌المللي شکل مي‌گرفت و آنگاه کسي ديگر به نهادهاي بين‌المللي مثل سازمان ملل و شوراي امنيت اعتماد نمي‌کرد. بنابراين به نظر مي‌رسد ساير اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل خواستند که اعتماد جامعه جهاني را با عدم همراهي جلب کنند. اما در واقعيت چه اتفاق افتاده است؟ آنچه مسلم است بيش از دو سال از تحريم يکجانبه آمريکايي‌ها مي‌گذرد. اگر تحريم آمريکا از منظر آمريکايي‌ها اثرگذار بود آمريکايي‌ها به‌سراغ شوراي امنيت نمي‌رفتند. دوسال مقاومت اقتصاد ايران در مقابل تحريم غول اقتصادي جهان يک مساله را ثابت کرد و آن اين است که آمريکا به‌تنهايي نمي‌تواند کار تعيين‌کننده‌اي را در جهان انجام دهد. اين مطلب به معني اين نيست که اقتصاد ايران ضعيف نشده يا حال اقتصاد ايران خوب هست يا شرايط عادي است بلکه به معني اين است که آمريکا همه خسارت‌هاي يک جنگ کامل را بر اقتصاد ايران تحميل کرده ولي نتيجه دلخواه خودش را کسب نکرده است و چون نتيجه موردنظر حاصل نشده سراغ شوراي امنيت رفته، سراغ احياي شش قطعنامه سال‌هاي 1385 تا 1387 رفته است. به نظر مي‌رسد آمريکا از دو منظر بي‌آبرو شده است؛ يکي اينکه دو سال تحريم کامل آن نتيجه‌اي براي آمريکا نداشته است و دوم اينکه جامعه ملل که همواره چماقي بود در دست آمريکايي‌ها براي تحقق اهداف آمريکايي، اين‌بار با آمريکا همراهي نکرد. اما درعمل چه اتفاقي خواهد افتاد؟ به نظر مي‌رسد اگر وضعيت کرونا نبود، آثار تحريم در اقتصاد ايران سال 98 تخليه شده بود. کرونا باعث شد آثار تحريم به درازا بکشد. اقتصاد ايران به دليل اينکه درون‌زاست و وابستگي‌اش به اقتصاد جهان حداقلي است، يک نماد اين حداقلي اين است که کمترين بدهي خارجي را دارد. يعني تقريبا همه کشورهاي همسايه و به‌ويژه ترکيه صدها ميليارد دلار بدهي خارجي دارند ولي ايران تقريبا مي‌توان گفت که شايد به اندازه کمتر از چهار، پنج درصد بدهي ترکيه، بدهي دارد. اگر اقتصاد ايران به بدهکار دنيا بود، حتما امروز آن ابزاري براي فشار بيشتر بود. در نتيجه اين عدم وابستگي جدي اقتصاد ايران به جهان امروز منجر به تاب‌آوري اقتصاد ايران شده است. به نظر مي‌رسد هرچه زمان بگذرد، به معني اين نيست که آمريکايي‌ها به پيروزي نزديک بشوند بلکه به معني اين است که اقتصاد کم‌کم به نقطه احياي خود خواهد رسيد. لذا در يک جمع‌بندي کلي به نظر مي‌رسد باوجود اينکه اقتصاد ايران هم شرايط تورمي دارد و هم شرايط رکود را تجربه مي‌کند و هم شرايط کاهش سرمايه‌گذاري را، اينها منجر به اين شده که اصطلاحا اقتصاد از شرايط عادي خارج بشود، اما اين همه هزينه مقاومت در مقابل تحريم‌هاي يکجانبه ظالمانه آمريکاست که اين تحريم‌ها نمي‌تواند در بلندمدت ادامه پيدا کند.
نام:
ایمیل:
* نظر: