پرده برداری از شبکه فحشا با مدیریت ترامپ و ملانیا رئیس جمهورآمریکا میلیون ها دلار بابت جمع آوری عکس های برهنه ملانیا داده است با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات متحده آمریکا، افکار عمومی جهان هر روز شاهد افشاگریهای جدید درباره دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه هستند.
پرده برداری از شبکه فحشا با مدیریت ترامپ و ملانیا رئیس جمهورآمریکا میلیون ها دلار بابت جمع آوری عکس های برهنه ملانیا داده است
با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات
متحده آمریکا، افکار عمومی جهان هر روز شاهد افشاگریهای جدید درباره دو
نامزد دموکرات و جمهوری خواه هستند. در یکی از آخرین موارد این
افشاگریها، «آدام دنتور» فعال اجتماعی و پژوهشگر آمریکایی در گزارشی ، به
جزئیاتی از شبکه گسترده فساد و فحشا با مدیریت «ملانیا و دونالد ترامپ»
پرداخته است. به گزارش نورنیوز، در این گزارش آمده است: حدود دو ماه پیش و
در لابهلای اخبار فاجعه کرونا و اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا، همسر و
دختر «استیر سالاس» قاضی فدرال آمریکا برای رسیدگی به پرونده «گیسلاین
مکسول» که متهم به آزار جنسی دختران نوجوان است، ترور شدند. اما گیسلاین
مکسول کیست؟ گیسلاین مکسول معشوقه اپستین، دختر رابرت مکسول فعال بدنام
مطبوعات و عضو پارلمان بریتانیاست که بعد از این که درسال 1991 فاش شد صدها
میلیون پوند از صندوق بازنشستگان شرکت اش دزدی کرده، جنازهاش در نزدیکی
قایق لوکس تفریحیاش در دریا پیدا شد و خانوادهاش در کمتر از یک روز همه
داراییهای خود را از دست داد و مکسول که گذرنامههای فرانسه، انگلیس و
آمریکا را داشت ، برای فرار از فقر و بدنامی به نیویورک مهاجرت کرد. مکسول
در نیویورک وارد همکاری با اپستین دلال سکس و مواد مخدر شد و پیشنهاد کار
در زمینه مدلینگ را با این نیت ارائه کرد که با در اختیار گذاردن دختران
زیبای باکره و جوان به ثروتمندان، درآمدهای نجومی کسب کند. او که به واسطه
پدرش با اعضای کاخ باکینگهام در ارتباط بود، دسترسی راحتی به کثیفترین
ثروتمندان انگلیس از جمله «شاهزاده آندرو» داشت. تیم آمریکایی «ترامپ ـ
اپستین» و تیم انگلیسی «آندرو ـ مکسول» برای آغاز یک کار حرفهای
بینالمللی در میزبانی سکس ثروتمندان نیاز به همکاری با یک برند جهانی
داشتند. در این میان، «ملانیا» در این جست وجوها در میان دختران زیبای
اروپای شرقی مورد توجه قرار گرفت. او که چهره ناشناختهای بود، از طریق
شخصی به نام «زامپولی» به کازابلانکا و اپستین معرفی و در سال 1995 با
ویزای H-1B وارد نیویورک شد. اما مشکل اصلی ملانیا در سالهای اول اقامت در
آمریکا هزینههای سنگین زندگی در نیویورک بود. او در سال های 1995 تا 1997
از طریق چاپ عکسهای برهنه خود، به ویژه در جت شخصی ترامپ و اسکورت شدن
برای برخی مشتریان اپستین، مخارج زندگی پر هزینه در نیویورک را تامین
میکرد. باگذشت زمان، ترامپ که ملانیا را برای دوستی انتخاب کرده بود، از
همسر دوم خود جدا شد و شرکت «تی مدلز» را به امید گسترش امپراتوری دنیای مد
راه اندازی کرد. ملانیا و مکسول در «تی مدلز» مدیریت آموزش دخترها برای
عکاسی و سپس همخوابی با ثروتمندان را به عهده داشتند. ملانیا و مکسول برای
این که دختران تازه وارد بتوانند بدون هیچگونه شرمی کار حرفهای خود را
شروع کنند، آن ها را مجبور میکردند رابطه آزاد با مردان اجارهای را
تماشا کنند تا بیاموزند که چگونه باید انواع رفتارهای سکسی را با مهمانان
انجام دهند. بر همین اساس، دادگستری آمریکا مکسول را بعد از بازداشت متهم
کرده که دختران زیر سن قانونی را مورد آزار جنسی قرارداده و طبق قانون حبس
ابد در انتظار اوست. برای سرپوش گذاشتن بر نقش ترامپ و ملانیا در باشگاه
سکس، تاکنون اپستین (ظاهرا) خودکشی کرده، میفسود ناپدید شده، شاهزاده آندرو
توسط دادستانی آمریکا احضار شده، مکسول بازداشت شده، دختر استیر سالاس و
همسر قاضی فدرال ترور شده اند، 10 شکایت علیه ترامپ مسکوت مانده و وکلای
ترامپ افشاگران بردگی جنسی ملانیا را یا تهدید کرده اند یا با هزینه هنگفت
به جمعآوری عکسهای لخت ملانیا پرداختهاند.
رادان ومعجونی در جلد ناصرالدین شاه!
بهرام رادان و حسن معجونی در 2 سریال نمایش خانگی، نقش شاه قاجار را بازی خواهند کرد
مائده کاشیان
دو سریال نمایش خانگی ،«جیران» به کارگردانی حسن فتحی و «آهوی من
مارال» به کارگردانی مهرداد غفارزاده، قرار است هرکدام به نوعی قصه خود را
در دوران ناصرالدین شاه قاجار روایت کنند و به این شخصیت بپردازند. اما
گفته شده بهرام رادان در سریال «جیران» نقش ناصرالدین شاه را بازی میکند.
دیروز هم خبر حضور حسن معجونی در نقش این شخصیت در سریال «آهوی من مارال»
منتشر شد. ناصرالدین شاه در آثار نمایشی با زندهیاد عزتا... انتظامی در
یاد و خاطر مردم ماندگار شده و شناخته میشود، بنابراین انتظارات از بهرام
رادان و حسن معجونی برای ایفای این نقش ویژه، بالاست و عملکردشان زیر
ذرهبین خواهد بود.
بهرام رادان
ظاهر متفاوت با ناصرالدین شاه
بهرام رادان تا به حال نقشهای مختلفی را بازی کرده ، اما تجربه بازی در
یک اثر تاریخی را نداشته است، به همین دلیل ایفای نقش ناصرالدین شاه قاجار
از چند جهت برای او چالش جدید و متفاوتی خواهد بود. از لحاظ فیزیک و چهره،
نه تنها شباهت چندانی میان بهرام رادان و ناصرالدین شاه دیده نمیشود،
بلکه تفاوتهای زیادی هم بین این دو شخصیت وجود دارد، باید صبر کرد و دید
رادان با چه گریمی در این سریال حضور خواهد داشت و از لحاظ ظاهری تا چه
اندازه چهره این شاه قاجار را تداعی خواهد کرد. با توجه به سابقه و
تجربهای که رادان در زمینه بازیگری دارد، بعید نیست که بتواند از پس بازی
در این نقش بربیاید. از طرفی توانایی حسن معجونی در بازیگری نیز ثابت شده
است. با همه اینها، ایفای نقش در آثار تاریخی که شخصیتها ادبیات خاص و
شیوه گفتار متفاوتی دارند، با آثار مربوط به دهههای اخیر تفاوت دارد و
باید دید کدام یک از این دو بازیگر حضور موفقتری در نقش ناصرالدین شاه
خواهد داشت.
امتیاز ستاره بودن
بهرام رادان
جزو ستارههای پرطرفدار سینماست و جز سریال نیمهتمام «رقص روی شیشه» تا به
حال در سریال دیگری دیده نشده، به همین دلیل حضورش در مجموعه «جیران» برای
مخاطب به ویژه طرفدارانش، جذاب است و اولین همکاریاش با حسن فتحی برای
او، موقعیت ویژهای محسوب میشود. این امتیازی است که بهرام رادان نسبت به
حسن معجونی دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت. فارغ از بازیگر نقش
ناصرالدین شاه، نمیتوان سریال «جیران» و «آهوی من مارال» را پیش از تماشای
آنها ارزیابی کرد، اما سابقه درخشانی که حسن فتحی در ساخت سریالهای
تاریخی دارد، باعث شده که به «جیران» امیدوار باشیم. این سریال در خصوص
زندگی ناصرالدین شاه است و همان طور که از نامش پیداست، درباره یکی از
همسران محبوب او «جیران» است. پریناز ایزدیار، رعنا آزادیور، شبنم مقدمی و
گلاره عباسی دیگر بازیگرانی هستند که در این سریال نقشآفرینی میکنند.
حسن معجونی
ورود به نمایش خانگی با ناصرالدین شاه
حسن معجونی سابقه بازی در سریالهایی مانند «مسافران» و «شمعدونی» را
دارد، اما با مجموعه «آهوی من مارال» برای اولین بار حضور در مدیوم نمایش
خانگی را تجربه خواهد کرد. این بازیگر هم مانند بهرام رادان تاکنون در
سریال تاریخی بازی نکرده و قرار است با این مجموعه در اولین سریال نمایش
خانگی خود، نقش چالشبرانگیزی را بازی کند. برخلاف بهرام رادان، حسن معجونی
از نظر فیزیکی کمی به ناصرالدین شاه شباهت دارد و قد و قوارهاش با این
شخصیت تقریبا متناسب است، بنابراین اگر گریم خوب و باورپذیری داشته باشد،
احتمالا از نظر ظاهری در مقایسه با رادان، به این شاه قاجار نزدیکتر خواهد
بود. حسن معجونی از دهه 80 فعالیتش را در سینما آغاز و در چند فیلم
سینمایی بازی کرده، اما تاکنون نقش ویژهای که تبدیل به نقطه عطفی در
کارنامه او شود، ایفا نکرده است، به همین دلیل نقش یک شخصیت واقعی آن هم
کاراکتری مانند ناصرالدین شاه، برای او چالش پیچیده و جالبی خواهد بود که
تا به حال مشابه آن را تجربه نکرده است. «آهوی من مارال» قصه عشقهای
ناصرالدین شاه را روایت میکند و به زودی اسامی دیگر بازیگران آن اعلام
میشود.
شوخطبع مانند شاه قاجار
حسن معجونی
سابقه زیادی در عرصه تئاتر دارد و میتوان روی توانایی بازیگریاش برای
بازی در نقش ناصرالدین شاه، حساب کرد، اما از لحاظ کیفیت بازیگری، میان او و
بهرام رادان فاصله محسوسی وجود ندارد. معجونی تا به حال در سریال
«مسافران»، «شمعدونی»، فیلم «خوک» و «لتیان» نقشهایی که رگههایی از کمدی
شوخطبعی داشتهاند بازی کرده و در این آثار حضور موفقی داشته است. اکنون
باید دید این بازیگر در نقش ناصرالدین شاه که طبق توصیفهایی که از
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی او وجود دارد و گفته شده آدم شوخطبع و
بذلهگویی بوده است، چه خواهد کرد. اگر این بازیگر موفق شود به خوبی نقش
این شاه قاجار را بازی کند، با «آهوی من مارال» شاید مهمترین نقشش را در
کارنامه خود ثبت کند.
محوری
مازوخیسم به روایت سریال دل
عامل ناکامیهای رستا، آرش، نکیسا ، رابی و ... در سریال «دل»، اختلال روانشناسانه یکی از نزدیکانشان است که درمان نشده است
فرزانه شهریاردوست | کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
«دل»، عاشقانهای لاکچری است که هفتههاست در بستر شبکه نمایش خانگی
عرضه میشود و قسمتهای پایانی خود را سپری میکند. انتشار قسمتهای این
سریال در روزهای چهارشنبه هر هفته است. بهرغم همه انتقادات تقریبا درستی
که به سریال وارد است از جمله ریتم بسیار کند، تبلیغات زیاد و سبکزندگی
غیرقابل باور و غیر مشابه با روتین زندگی مردم، در این مطلب قصد داریم
شخصیت «آوا»، خواهرخوانده رستا را ارزیابی کنیم. اشتباه مادر «آوا» در شکلگیری یک باور
نقش آوا در سریال کم رنگ آغاز و به تدریج پررنگتر می شود و مخاطب
میداند قرار است پرونده ویژهای برای این شخصیت در قصه باز شود. اگرچه
بسیار دیر و کند، اما بالاخره در قسمتهای پایانی مشت آوا برای مخاطب باز
میشود و خواهر فداکار قصه، جایش را به خواهر متخاصم میدهد. در یکی از
قسمتهای گذشته با فلش بکی به کودکی آوا، متوجه میشویم که او طی یک حادثه
اتفاقی پدرش را در کودکی از دست میدهد و برای این حادثه هولناک خودش را
مقصر میداند. البته که رفتار مادر طی دوران سوگ و افسردگی وی در پی فوت
همسرش، آوا را به ورطه تنهایی و عزلت میکشاند و این باور اشتباه در آوا
تقویت میشود که برای این سانحه، شایسته شماتت اطرافیان است پس شروع به
رفتارهای مازوخیستی میکند. چرا «آوا» یک مازوخیسم است؟
مازوخیسم یا خودآزاری، اختلالی است که فرد با خود رفتارهای مخربی
دارد یعنی با آسیب عمدی و قصد صدمه به خود، موجب آزار جسمی به خود میشود.
صدمه به خود میتواند پیامها و دلایلی داشته باشد که عبارتند از: 1-
متوجه ساختن دیگران از وجود یک مشکل برای فرد، 2- توجیه کردن احساس رنج و
عذاب فردی، 3- به دست آوردن حس کنترل، 4- بیان احساس شرم و تنفر از خود، 5-
به دست آوردن حس آرامش و آسودگی خاطر، 6- مدیریت احساساتی غیرقابل قبول
مانند خشم، 7- مجازات خود، 8- اعتراض و ... . افراد مازوخیست (خودآزار)
اغلب در احساساتی عمیق مانند حس ناتوانی، نداشتن گزینهای برای انتخاب یا
حس گرفتار بودن غرق هستند. این اختلال ممکن است از تجربیاتی ناخوشایند در
گذشته و رویدادی آسیبزا ناشی شود. در خصوص شخصیت آوا نیز این مسئله صدق
میکند. آوا پس از رویداد استرسزایی همچون فقدان پدر و مشاهده سوگ مادر به
شدت احساس ناتوانی و تنفر از خود میکند و طولانی شدن دوران سوگ مادر و به
انزوا کشاندن دخترش، به غرق شدن او در احساس نداشتن حامی دامن میزند.
جلسات رواندرمانی «آوا» باید ادامه مییافت
در ادامه داستان و در پی شکلگیری آشنایی خسرو با مادر آوا، کارگردان ما
را با این نکته مواجه میکند که دلجویی ناهید(مادر آوا) از دختر خسرو(که در
زندان به سر میبرد) بیش از پیش سبب میشود وی خودش را با رستا مقایسه کند
و خود را برای مرگ پدر مقصر و سزاوار بیتوجهی و حتی مجازات بداند. آنطور
که از قصه بر میآید، آوا در پی جلسات رواندرمانی، ازدواج مادرش با خسرو و
قرار گرفتن در کانون خانوادگی به تدریج وضعیت بهتری را تجربه میکند تا
اینکه در بزرگ سالی در یک مثلث عشقی قرار میگیرد. این داستان با چاشنی اغراق همراه است
آوا، خواهرخوانده خود را که به تازگی از نامزدش جدا شده و دوران
سختی را میگذراند، برای کار به آرش(رئیس خود) که از قضا مورد علاقه پنهانی
آواست، معرفی میکند و در پی معرفی، اتفاقی ناگوار برای آوا رخ میدهد،
علاقه رستا و آرش به یکدیگر. تلاشهای آوا برای منصرف کردن این دو نفر به
ثمر نمیرسد و آوا دوباره پس از سالها در معرض رویدادی استرسزا قرار
میگیرد(از دست دادن فرد مورد علاقهاش). احساس میکند همچون دوران کودکی
دوباره مورد بدرفتاری قرار گرفته، درک نمیشود و در این ماجرا هیچ فردی را
حامی خود نمییابد. در این گیر و دار عاطفی، آوا به عنوان آخرین گزینه سراغ
شاگرد پدر خواندهاش یعنی نکیسا میرود که میداند از سالهای دور
علاقهای پنهانی به رستا داشته اما هرگز جرئت و عرصهای برای ابراز نداشته
است. اگرچه داستان با چاشنی اغراق همراه است اما آنچه به تصویر کشیده
میشود، سناریوی عجیب و غریبی است که آوا برای برهم زدن ازدواج خواهرش با
آرش میچیند. کارگردان با اغراق بسیار نقشه آوا را با همه موانع
ناخواستهای که سر راهش پیش میآید، از جمله بازگشت رابی دختر خاله آرش(که
از کودکی شیفته آرش بوده)، سکته خسرو و پیبردن مادر آوا از نقشه شوم دخترش
که در قسمت های پایانی اتفاق افتاد ، پیش میبرد اما به طور کلی، این قدر
اغراق درباره عوارض یک اختلال روانشناسی، منطقی نیست و از منظر روان شناسی
قابل قبول به نظر نمی رسد. تلاش آوا برای فرار از تکرار تجربه فقدان
آوا در حین پیش بردن نقشه پلید خود، دوباره دچار تکرار و بازسازی
قصه کودکیاش میشود. یک بار تجربه تلخ فقدان را داشته است و این بار
نمیخواهد دوباره از دست دادن عزیزی را تجربه کند. آوا دچار شرایط سختی است
که برای بیان، درک و متعادل کردن احساساتش همه جانبه درگیر است. در چنین
شرایطی احساس کرختی میکند، از خود و جهان اطرافش دور میشود اما با تمام
قوا بلند میشود و نمیخواهد این بار بازنده شود. از سویی، رنج و عذابی که
به خاطر آسیب زدن به زندگی خواهر خواندهاش در او به وجود آمده، سبب
میشود با صدمه به خود و تحمل درد فیزیکی حواسش را از دردهای روانی نهان
خود پرت یا کمک کند بر احساسات شرم و خشمش کنترل داشته باشد. به همین دلیل
ما پس از مورد تجاوز قرار گرفته شدن رستا، شاهد آسیب زدن آوا به جسم خود
در سکانسهایی از سریال هستیم.