۱- چند روزی است که خبر قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، جنجالی در رسانهها ساخته است. البته قراردادی هنوز منعقد نشده و تنها سند برنامه همکاری راهبردی ایران و چین نهایی شده است. سندی که نقشه راه رابطه ایران و چین است و نقشِ ریلگذاری یک رابطه راهبردی را دارد.
محمدعلی وکیلی
۱- چند روزی است که خبر
قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، جنجالی در رسانهها ساخته است. البته
قراردادی هنوز منعقد نشده و تنها سند برنامه همکاری راهبردی ایران و چین
نهایی شده است. سندی که نقشه راه رابطه ایران و چین است و نقشِ ریلگذاری
یک رابطه راهبردی را دارد. یعنی به هیچ وجه شامل محتوای رابطه نمیشود؛
وجود چنین نقشه راهی برای یک همکاری راهبردی ضروری است.
۲- صحنه سیاست
در ایران مدتها است که در اثر حملات زیاد، مبتلابه حساسیتهای عصبی شده
است ولذا مواجهه بهداشتی با وقایع و اخبار ندارد. مدتی است که ذهنیت عمومی
بیقرار شده و با هر شایعهای به هم میریزد. این امر، حوزه عمومی را دچار
آشفتگی و تشویشی کرده که امکان رصد دقیق تحولات را از آن ستانده است. به
همین سبب چند وقتی است که کمتر سخن فضیل و وزینی از آن برمیخیزد و تبدیل
به عرصه «قیلوقال» شده است.
۳- هرچند تا نهایی شدن هرگونه قراردادی
نمیتوان چندان آن را بررسی کرد اما تا کنون با توجه به اخبار منابع رسمی و
انتشار غیررسمی یک سند چند صفحهای، میتوان گفت که در نقشه راهِ این
همکاریِ راهبردی، چند ملاحظه - از نظر نویسنده- وجود دارد:
الف) ما تقریباً یک دهه است که تحت تحریمهای فلج کننده هستیم.
هرچند
تا کنون مقاومت کردهایم اما این تحریمها اثر خود را بر موقعیت صنعتی و
فنآوری ما گذاشته است. ما به جد نیازمند نوسازی در حوزههای فنآوری و
زیرساختهای صنعتی هستیم. لذا سرمایهگذاری چین در این حوزهها برای ما
ارزش راهبردی دارد.
ب) گویا قرار است چین حدود ۱۲۰میلیارد دلار در حوزه
حمل و نقل در ایران سرمایهگذاری کند؛ به طوریکه بخش عمده این
سرمایهگذاری در پنج سال اول انجام شود. توسعه حمل و نقل میتواند کمکی جدی
به فعالسازی ظرفیتهای خاکخورده صنعت در ایران کند. فعالان حوزه صنعت به
خوبی میدانند که بسیاری از اهداف صنعتی ما در این سالیان به جهت نبود
زیرساخت حملونقل محقق نشده است. مضاف بر آن، اتصال به طرح جاده بزرگ
ابریشم، میتواند عواید اقتصادی زیادی برای ما داشته باشد.
ج) ایجاد
بیمه و بانک و شبکه مالی مشترک، میتواند ما را در مقابل تحریمهای مالی
غرب تا حدی ایمن کند. فروش نفت و محصولات نفتی نیز به احتمال بتواند در
پرتو این ریلگذاری، از تیر تحریم آمریکا مصون بماند. گفته میشود چین قرار
است حدود ۲۸۰میلیارد دلار در این حوزه در ایران سرمایهگذاری کند. البته
ما با غرب تعاملات و مذاکرات سیاسی جهت رفع تحریمها را ادامه خواهیم داد
اما از فرصت ساختن اقتصاد به همراه شرق (و مصون از دستاندازیهای غرب) هم
نباید غافل شویم.
د) باتوجه به اینکه چین بیش از سایر کشورها، مزیت
راهبردی خود را در اقتصاد تعریف کرده است، به نظر میرسد که بیش از سایر
کشورها (خصوصاً روسیه و اروپا) نیز حاضر باشد کارتهای سیاسی خود را خرج
اقتصاد کند. ما نیز نیازمند قراردادی اقتصادی هستیم که کارتهای سیاسی زیاد
و مهمی برای صیانت از آن هزینه شود. به همین سبب گمان میکنم هیچ کشوری به
اندازه چین، برای چنین شراکتی مناسب نباشد.
ه) ما امروز به «سرمایه»
نیاز عاجل و حیاتی داریم. تولید و صنعت ما و به تبع آن، اشتغال ما با بن
بست مواجه شده است. شوخی نداریم، تحریم شیره اقتصاد ما را کشیده است. حتی
تاحد زیادی مانع بازسازی بروکراتیک ما شده است. این یک تصمیم راهبردی برای
گذشتن از این بحرانها است. امروز چشمانداز رابطه با غرب بسیار تاریک است.
مشخص نیست سرنوشت آمریکا در دهه پیشرو چه باشد و چه سیاستی با ما در پیش
بگیرد. باز تاکید میکنم که این به معنای غفلت صد درصد از غرب نیست. بلکه
برعکس، به معنای چند جانبهگرایی در سیاست خارجی است.
و) پای حکمرانی ما
مدتها است که در چند چالش گیر است. چالشهایی که برخی از آنها به علت
عدم تجهیز به علم و فناوریهای روز در آن زمینه برایمان رقم خورده است.
حضور چین اگر بتواند به حل مسائلی مانند گرد و غبار، مدیریت آب، استفاده از
کویر در زمینههای مختلف از جمله تولید انرژی پاک، اصلاح صنعت های
ناکارآمد ما مانند خودرو، کشاورزی، دامپروری، ترویسم و... کمک کند، قطعاً
باید مورد استقبال قرار بگیرد.
ی) فرصت استفاده از بسیاری از منابع
تولید ثروت، در سایه نبود سرمایه، دارد از بین میرود و برخی از این
فرصتها هم بازگشت ناپذیرند! بعدها حتماً حسرت این فرصتها و روزها را
خواهیم خورد. نباید به نقزنیهای آنان که یک روز به بهانه انزوای ایران
فریاد وامصیبتا سرمیدهند و امروز به بهانه نقشه راه همکاری راهبردی، جیغ
منافع ملی سرمیکشند توجه کرد. طنز ماجرا آنجا است که رهبری اعتراضات را
ربعپهلوی و سوسولجان، رضا پهلوی عهدهدار شده است. او فرزند همان پدری
است که روزی به دلیل بیعرضگی جزیره بحرین را بخشید و حالا به خیال خامش به
بهانه شایعه واگذاری جزیره کیش فرمان جنبش صادر میکند؛ نمیدانم کی این
«بچه نهنه» میخواهد متوجه بشود که سیاست، کارِ او نیست!