عنایت آزغ یک دستفروش است که دست تقدیر او را از رامهرمز خوزستان به تهران میکشاند تا فرشته نجات 11زن و یک کودک در این حادثه غمبار شود
آفتاب یزد- گروه شبکه: بعد از
حادثه آتش سوزی و انفجار کلینیک پزشکی سینا اطهر که منجر به کشته شدن 19نفر
از کادر درمانی و بیماران شد، صحبت از فردی بود که در این حادثه،
قهرمانانه عمل کرد. او نه آتش نشان است و نه جزء دیگر نیروهای امدادی، او
یک دستفروش است که دست تقدیر او را از رامهرمز خوزستان به تهران میکشاند
تا فرشته نجات 11زن و یک کودک در این حادثه غمبار شود. او در روز حادثه با
جانفشانی و شکستن شیشه چندین طبقه از ساختمان محل آتش سوزی، کودکان و زنان
را به پشت بام و از آنجا به نقطه امن هدایت کرد و به این ترتیب موفق به
نجات جان چندین زن و کودک هموطن از مرگ حتمی میشود. این ناجی جان انسان
ها، نامش عنایت آزغ، متولد سال 1370 و اهل رامهرمز خوزستان، روستای باوج
است. او چند سال پیش برای کار به تهران آمد. چنان که میگوید نتوانست کاری
پیدا کند و چارهای نیافت جز دستفروشی. بساط کوچک او انگشترهای نقرهای
بودند که در همان شب حادثه گم شدند چرا که او زمانی که به کمک شتافته بود،
دیگران، بساط او را از زمین برداشته و دار و ندارش را برده بودند!
> غیرتم اجازه نداد
آزغ در گفتوگو با رکنا در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا به داخل آتش
رفتی، ممکن بود مانند همان زنانی که گرفتار آتش شده بودند، همانجا گرفتار
شوی و آتش و دود جان تو را هم بگیرد؟ گفت:«غیرتم اجازه نداد. نمیتوانستم
صبر کنم که آنها آنجا بسوزند.» وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه
اگر خودت میسوختی چه؟ گفت:«چطور بپذیرم که من زنده بمانم و آنها در آتش
بسوزند.» انگار برای او فرقی میان جان خودش و دیگران نبود. صادقانه برایش
جان آنها و خودش دو موضوع جدا نبودند و البته قبل از آنکه آن سخنها را با
ما در میان بگذارد، ثابتشان کرده بود. او یازده زن و یک کودک را از میان
آتش و دود نجات داده بود و حال ناراحت است برای کسانی که سوختند، اما
توانست جان آنها را هم نجات بدهد. عنایت آزغ لحظه حادثه را اینطور بیان
میکند:« کمی پایینتر از تجریش ایستاده بودیم و مشغول دستفروشی بودم.
ناگهان صدای انفجار آمد. به سرعت به سمت محل انفجار دویدم. به محل که
رسیدم، تعدادی از خانمها را دیدم که در ساختمان حادثه دیده، گرفتار مانده
بودند و فریاد میزدند و کمک میخواستند.» عنایت آزغ ادامه داد: «صدای کمک
خواستنشان هر لحظه بلندتر میشد و ترس در میان صدایشان بیشتر. دیگر
نتوانستم صبر کنم و به داخل آتش زدم. از هر طبقه که بالا میرفتم شیشه هایش
را میشکستم. لازم بود هوای خفه خارج شود. طبقات را یکی پس از دیگری طی
کردم تا به زنان گرفتار رسیدم، یک نفر آنها حامله بود. توانستیم حدود ۱۰
نفر را نجات بدهیم. وقتی دیدم خانمها در آتش و دود گرفتار ماندهاند و کسی
به کمکشان نمیرود غریتم اجازه نداد آنجا بایستم. به سمت آتش رفتم. وارد
ساختمان شدم. همه چیز و همه جا داغ بودند. آهنهای ساختمان هم داغ بودند.
طبقات را تا طبقه چهارم بالا رفتم. به طبقه زنان گرفتار در آتش و دود که
رسیدم به دنبال شلنگی گشتم وخلاصه یافتم. وضعیت بحرانی داشتند، همه لباس
هایشان را خیس کردیم تا بتوانند از میان شعلهها و دود رد شوند. وقتی از آن
ساختمان دود گرفته و داغ خارج شدیم هیچ کدام وضعیت مناسبی نداشتند.
نیروهای امدادی رسیدند و بقیه کمکرسانی را انجام دادند.»
> واکنش کاربران
حالا فداکاری آزغ در شبکههای اجتماعی در حال انتشار است و تحسین کاربران را به دنبال داشته است.
یکی
از کاربران در این مورد نوشته است:« تقدیر این بود که عنایت آزغ جوان
برومند رامهرمزی که روستایش در محاصره ۱۶۰ حلقه چاه نفت است ناچار از فقر
برای دستفروشی آواره تجریش باشد! تا درآتش سوزی کلینیک سینا اطهر جانِ
چندتن از هموطنان و کودکان را از مرگ حتمی نجات دهد و قهرماناین واقعه
تاسفبار باشد»
یکی دیگر از کاربران نوشته است:« برسانید به دست پیروز
حناچی شهردار و محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران... قهرمان ماجرای تلخ
آتشسوزی مرگبار کلینیک سینا اطهر، جوان رشید و شجاع اهل روستای باوج
رامهرمز، عنایت آزغ است. او که بساط دستفروشیاش در تجریش را رها کرد و به
دل آتش زد و 11 زن را نجات داد. او را دریابید...»
دیگری نوشت:«
ازشهرداری محترم تهران و یا بیمارستان سینا و وزیر محترم بهداشت خواهشمندم
نسبت به استخدام آقای عنایت آزغ جوانی از ایل بهمئی که توانسته با رشادت 11
نفر از هموطنان را درحادثه آتش سوزی کلینیک سینا نجات دهد هرچه زودتر
اقدام نمایند این تنها پاداشی است که سزاوار ایشان است»
کاربر دیگری
اینطور گفته است:« آتش سوزی کلینیک سینا اطهر تهران یک قهرمان دارد به نام
عنایت آزغ! اهل روستای باوَج بخش ابوالفارس استان خوزستان! جوانی که با
شنیدن ناله زنان وکودکانِ محصور در آتشِ واقع در طبقه سوم، طاقت نیاورد و
به میانه آتش رفت و جان آنان را از خطر مرگ حتمی نجات داد.»
کاربران
دیگر نوشته اند:« امیدوارم بین مسئولان کسی پیدا بشه که از فداکاری
قهرمانانه عنایت قدردانی کنه»،«زیباتر ازاین نمیشد محرومیت را در قلب ایران
فریاد کند؛ البته اگر گوشی برای شنیدن باشد!»،« غیرتم اجازه نداد ببینم
خانمها در آتش میسوزند و من فیلم بگیرم یا مانند ۵۰۰، ۶۰۰ نفر دیگر، فقط
نظاره گر باشم! این سخن، سخن جوان باغیرت و افتخار رامهرمز است. ازمسئولین
شهرستان و علی الخصوص نماینده محترم انتظار میرود از این قهرمان،تقدیری
شایسته به عملآورند»، « دهقان فداکار دیگری ققنوس وار از دل آتش متولد شد
چه فرقی دارد با آتش صدها نفر را نجات دهی یا دهها نفر را از دل آتش
بیرونآوری »، «جانت برقرار، دستانت پرتوان و سفرهات پر روزی، جوان دلیر»،
«کاش یکی به داد خود عنایت آزغ برسه و زندگیش رو متناسب با انسانیتش
دگرگون کنه»،
«به منظور قدردانی و باتوجه به جسارتش در سازمان
آتشنشانی استخدامش کنند»، «ای کاش بنیادی مردمی تاسیس میشد تا ضمن ثبت
این کمکرسانیها واز خود گذشتگیها، به نحوی هم از این عزیزان قدردانی
میشد»، « دست فروش باش ولی مرد باش.... ایول داری خدایی...خداوند اجرت دهد
که چندین خانواده را از غم و داغ عزیزانی نجات دادی»، « علیرغم همه مشکلات
زندگی امروزی، شجاعت، غیرت، دلاوری و کمک به همنوع در روح و جان مردان و
زنان این مرز و بوم وجود دارد و هر روز در یک هموطن غیور جلوهگری میکند»