بیشترین تلاش دولت «دونالد ترامپ» در سه سال گذشته متوجه مدار عصبی تهران شد تا بلکه دولتمردان ایرانی را تسلیم خواستهای واشنگتن کرده و یا واکنش عصبی آنان را برانگیزد.
جلال خوشچهره
بیشترین تلاش دولت «دونالد
ترامپ» در سه سال گذشته متوجه مدار عصبی تهران شد تا بلکه دولتمردان
ایرانی را تسلیم خواستهای واشنگتن کرده و یا واکنش عصبی آنان را برانگیزد.
اگرچه تهران در مقابله با سیاست «فشار حداکثری» واشنگتن و انفعال اروپا،
گام به گام از بار تعهدات برجامی خود کاست، اما هرگز در اندازهای عمل نکرد
که معنا و مفهوم تسلیم در برابر آمریکا و یا نقض کامل توافقنامه هستهای
(برجام) باشد. اکنون به نظر میرسد این تهران است که درتوالی انتخابات
نوامبر آینده در امریکا، بر مدار عصبی ترامپ عمل میکند.
نشست کنونی
شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی قطعنامه 2231 در واقع عرصهای است
که تهران و واشنگتن آخرین بخت خود را در رودررویی دیپلماتیک با یکدیگر
در جامعهبینالمللی میآزمایند.
ترامپ تا نوامبر آینده (آبان 99) فرصت دارد که پرونده منازعهاش با برجام و نظام سیاسی ایران را به نتیجه دلخواه نزدیک کند.
شورای
امنیت و به تبع آن نهاد سازمانملل متحد نیز در برابر آزمونی سخت قرار
دارد. اعتبار سازمانملل و مشروعیت قطعنامههای شورای امنیت این نهاد
اکنون با تهدیدی کمسابقه روبهرو است. دولت ترامپ با تهیه قطعنامهای که
ادامه نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران را پس از مهرماه آینده دنبال میکند،
اعتبار قطعنامههای شورای امنیت را با چالش روبهرو کرده است. اعضای شورا
به روشنی از ماهیت و میزان عصبیت جاری در ارائه قطعنامه پیشنهادی دولت
ترامپ آگاهند. آنان نیک میدانند که ترامپ با وضعی آشفته و ناکام در حفظ
محبوبیت داخلی از یکسو و ناکامی در همه پروندههای گشوده شده در
سیاستخارجی خود روبهرو است. ترامپ پیروزی در نابودی برجام را یک امتیاز
در رقابتهای انتخابی نوامبر برشمرده و بر آن تاکید دارد. همراهی اعضای
شورای امنیت با قطعنامه پیشنهادی واشنگتن، امتیازی بزرگ به ترامپ است. این
در حالی است که سیاستهای دولت او در سالهای اخیر، جایگاه هژمونیک ایالات
متحده را در جامعه جهانی تقلیل داده است. اما آنچه در این میان از اهمیت
بالاتری برخوردار است، اعتبار و مشروعیت سازمان ملل متحد و به تبع آن شورای
امنیت است که با آراء اعضای خود در قبال اراده واشنگتن، آزمون جدی و
تاثیرگذار در آینده جامعه جهانی را پیش رو دارند.
ترامپ از روز نخست
استقرار در کاخ سفید درپی نابودی برجام بوده و هنوز برهمین سیاق عمل
میکند. تحقق این منظور، بزرگترین دستاورد سیاست خارجی او در کنار همه
ناکامیهایش در ونزوئلا، کره شمالی، سوریه، عراق، چین و روسیه خواهد بود.
کامیابی ترامپ در نابودی برجام به معنای بیاعتباری قطعنامههایی است که
شورای امنیت سازمان ملل از این پس تصویب خواهد خواهد کرد.
تهران علاوه
بر اعلام استدلالهای خود در برابر آنچه به زعم او زیادهخواهیهای
واشنگتن است، آخرین امیدهایش متوجه مقاومت اعضای ثابت شورای امنیت در
برابر سیاست یکجانبهگرای آمریکاست. رئیسجمهوری «حسن روحانی» میگوید: از
چهار عضو دائم شورای امنیت، به ویژه از دو کشور دوست؛ روسیه و چین، توقع
داریم به خاطر منافعی که در توافق هستهای مدنظر منطقه و جهان بوده، در
برابر توطئه امریکا بایستند.
پیداست که اعضای غربی شورای امنیت درپی
راهحلی میانه برای برونرفت از وضع حاضر هستند. آنان برخلاف خواست واشنگتن
در اجرای سیستم «ماشه» که به معنای بازگشت کلیه تحریمهای پیش از قطعنامه
2231 است و تحریم تسلیحاتی دائمی ایران را میخواهد، از ادامه تحریم
تسلیحاتی با سقف دو تا سه سال آینده حمایت کرده و سیستم ماشه را به معنای
نابودی برجام تلقی میکنند. در نگاه تهران، موضع روسیه و چین کلیدی خواهد
بود. درصورت همراهی این دو با راهحل میانه اروپاییان، تهران چه خواهد کرد؟
آیا تهران میتواند همچنان برمدار عصبی واشنگتن تا انتخابات نوامبر گام
بردارد؟ زمان برای ترامپ «تنگ» برلای تهران «سخت» و برای جامعه جهانی و
بهویژه نهاد سازمان ملل متحد «طلایی» است. ترامپ در سهسال گذشته هیچگاه
چنین به جامعه بینالمللی و خاصه قدرتهای اروپایی برای همراهی با
سیاستهایش محتاج نبوده است. آیا سازمان ملل تسلیم واشنگتن خواهد شد؟