آنچه اخيرا در آمريکا اتفاق افتاده هم از جهت کروناويروس و هم از جهت شورش اجتماعي در ميزان محبوبيت ترامپ قطعا تاثيرگذار بوده بهطوري که قبل از اين دو حادثه، ميزان محبوبيت ترامپ به 5/48درصد ميرسيده ولي الان اين رقم به حدود 34درصد رسيده که نزول محبوبيت او را در آمريکا نشان ميدهد.
آنچه اخيرا در آمريکا
اتفاق افتاده هم از جهت کروناويروس و هم از جهت شورش اجتماعي در ميزان
محبوبيت ترامپ قطعا تاثيرگذار بوده بهطوري که قبل از اين دو حادثه،
ميزان محبوبيت ترامپ به 5/48درصد ميرسيده ولي الان اين رقم به
حدود 34درصد رسيده که نزول محبوبيت او را در آمريکا نشان
ميدهد. منتها بحثي که در اينجا مطرح است اينکه ميزان و حجم آراي
جمهوريخواهان از يک عدد و رقم تقريبا ثابتي برخوردار است که خيلي
قابليت سياليت ندارد يعني تغييرپذير نيست و بهدليل بروز اين حوادث
بسيار محدود است. جمهوريخواهان بهدليل تاثيرپذيري از ارزشهايي که
هم در قانون اساسي آمريکا ثبت شده، بهدليل اينکه قانون اساسي آمريکا
صراحتا نشان ميدهد که براي ثروتمندان نوشته شده و هم اينکه يک
ارزشهايي در مرامنامه حزب جمهوريخواه وجود دارد که نسبت به
سفيدپوستان حساسيت خاصي دارند، از يک گرايشات مذهبي شديد
برخوردارند، از ثروتمندي بالايي بهرهمندند و خاستگاهشان مربوط
به شمال شرقي آمريکا است که مناطق ديترويت، بوستون، واشنگتن و نيويورک را
شامل ميشود که بعضا صاحبان صنايع بسيار سنگيني مثل هواپيمايي و انواع
سلاحهاي نظامي هستند. در واقع مرامنامهشان طوري است که نوعي تنفر
نسبت به سياهپوستان وجود دارد. بنابراين آنچه اتفاق افتاده در
تاريخ آمريکا کمسابقه نيست و سال 1967 يک بحران خشونت عليه سياهپوستان
در آمريکا به راه افتاد که شايد حدود 50 نفر کشته شدند و سال
بعد، مارتين لوترکينگ تجمعات و تظاهرات را به راهانداخت و ترور هم
شد. بنابراين اين حادثه در تاريخ آمريکا بيسابقه نيست اگرچه در
سال 1968 الحاقيه اعطاي برابريهايي به سياهپوستان به قانون اساسي آمريکا
اضافه شد ولي هيچکس اين را رعايت نميکند. در سوي ديگر در اثر
بيکاريهاي ناشي از کرونا و آشوبهايي که بهوجود آمده، ميزان محبوبيت
ترامپ کاهش پيدا کرده است. هرچند بين حزب دموکرات و حزب جمهوريخواه
يک آراي خاکستري وجود دارد که از پايگاههاي ثابت اجتماعي
برخوردار نيستند بلکه به سمتي حرکت ميکنند که منافعشان بيشتر تامين
شود و افکار عمومي بهدنبال آن مسير است. بنابراين آقاي جو بايدن
ضمن اينکه از آراي سنتي آمريکا برخوردار است که شامل سياهپوستان، رنگين
پوستان، لاتينتبارها و حتي آسيايي تبارها توانستهاند اين آراي خاکستري
را يک مقدار به سمت خود بکشاند. اين است که وضعيت ترامپ را از ثبات
دور کرده و تا حدودي دچار تزلزل شده ولي به هيچ وجه قابل
پيشبيني نيست که او نتواند به رياست جمهوري در دوره دوم برسد.
در حقيقت انتخابات آمريکا قابل پيشبيني نيست يعني خيلي سخت است چون در
آراي آمريکاييها سياليتي وجود دارد که در نتيجه هر حادثهاي
ممکن است موج آرا به سمت و سوي ديگري کشيده شود و ساختار انتخاباتي
آمريکا دو گونه است: يکي راي مستقيم مردم است و ديگري خاستگاه
الکترالي که نمايندگان مجلس نمايندگان در هر ايالتي به نسبت هر
150هزار نفر يک کارت الکترال دارند که اين را ميتوانند به
رئيسجمهوري که از همان حزب است، بفروشند که در دوره قبل هم ترامپ از
اين شيوه استفاده کرد و توانست به آراي بيشتري دسترسي پيدا کند و
خانم هيلاري کلينتون را شکست دهد.