چه عواملی باعث شده است رئیس دولتهای نهم و دهم درباره بازگشت به قدرت امیدوار شود؟
هفت سال از تحویل مسئولیتش میگذرد اما هیچگاه نخواست باور کند که دیگر جایی در میان جامعه رایدهنده به خودش را ندارد. او همیشه تلاش کرده تا دوباره به صدر اخبار برگردد و هر بار با اظهارنظرهای عجیب و حمله به دولت و قوه قضاییه به نوعی حضورش را در فضای سیاسی کشور اعلام کرده است.
الهام برخوردار
هفت
سال از تحویل مسئولیتش میگذرد اما هیچگاه نخواست باور کند که دیگر جایی
در میان جامعه رایدهنده به خودش را ندارد. او همیشه تلاش کرده تا دوباره
به صدر اخبار برگردد و هر بار با اظهارنظرهای عجیب و حمله به دولت و قوه
قضاییه به نوعی حضورش را در فضای سیاسی کشور اعلام کرده است.
محمود
احمدینژاد چهره سوختهای که حالا گویی شرایط را برای حضور در قدرت را بیش
از هر زمان دیگری مهیاتر میبیند و نزدیکان او خبر از برگشت احمدینژاد به
صحنه رقابتی در انتخابات ۱۴۰۰ میدهند. اما آنچه که در جامعه رخ داده عبور
از جریانها و طیفهایی است که عملکردشان باعث ایجاد چنین شرایطی در بین
جامعه و ناامیدیها آنها شده است. او که پیش از این تلاش داشت خود را به
عنوان یک جریان سوم ناجی وضعیت موجود معرفی کند حالا در غیاب جریانهای
سیاسی و سوار شدن بر موج بیاعتمادی نسبت به آنها در تلاش است دوباره نه
تنها به صدر اخبار برگردد؛ بلکه حتی این جسارت را به خود نیز بدهد که بعد
از ردصلاحیت در دوره قبل ریاستجمهوری، دوباره در انتخابات ۱۴۰۰ نامزد
ریاستجمهوری شود.
محمود احمدینژاد در انتخابات ۱۳۹۶ خیلی جدی دوباره
وارد فضای سیاسی کشور شد تا مانند دیگر روسای جمهور کشور فراموش نشود. در
آن دوره او البته دو یار و حامی همیشگی خود را (مشایی و بقایی) در کنارش
داشت و با توجه به اینکه جریان اصولگرایی تا حدود زیادی او را طرد کرده
بودند باز وارد میدان رقابتی انتخابات ریاستجمهوری شد. اما ردصلاحیتش به
او و یارانش فهماند که نه تنها در میان جامعه رایدهنده جایگاهی ندارد؛
بلکه حتی از نظر مراجع نظارتی صلاحیت او برای نامزدی در انتخابات نیز مورد
تایید نیست. این فضا و همچنین جدایی طرفداران و وزرای دولت قبل که اکثریت
قریب به اتفاق آنان، راه خود را با احمدینژاد جدا کردهاند، خودش پیامی
جدی برای رئیس دولتهای نهم و دهم داشت.
اما احمدینژاد از آن دسته
سیاستمدارانی است که همچنان معتقد است حامیان زیادی را در جامعه پشت سر
دارد و شاید مردم عملکرد او در طی ۸ سال ریاستجمهوری را فراموش کرده
باشند. او در طی این سالها هیچگاه سفرهای استانیاش را قطع نکرد و به هر
بهانهای تلاش کرده با طرفدارانش در شهرهای مختلف دیدار کند. هرچند همیشه
با عدم استقبال و انتقاد روبهرو شده، اما او هیچوقت ناامید نشده و این
سفرهای استانی در ایام نزدیک به انتخابات در معادلات سیاسی به معنای تلاش
برای بازگشت و دستیابی مجدد به قدرت را به همراه دارد.
حضور در لباس
جریان سوم؛ با وجود همه انتقاداتی که به دولت او و سیاستهایش وارد بوده و
هست همیشه تلاش کرده تا خودش را به عنوان یک جریان سوم معرفی کند. جریان
سومی که در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بیشتر مورد توجه
رسانهها و برخی فعالان سیاسی قرار گرفت. اما چه شد که احمدینژاد حالا
جسارت بیشتری پیدا کرده؟ درواقع وقتی که در غیاب اصلاحطلبان نیروهای جریان
رقیب (اصولگرایان) با همه توان و از طیفهای مختلف در انتخابات حضور
یافتند، در این میان وزرای دولت احمدینژاد چراغ خاموش نیز مانند دیگر
طیفهای جریان اصولگرایی توانستند پررنگتر از همیشه وارد بهارستان شوند و
حالا هم به عنوان یک وزنه سنگین از سوی اصولگرایان محسوب میشوند.
حالا
هم در جریان انتخاب رئیس و هیئت رئیسه مجلس جناحها و طیفهای مختلف جریان
اصولگرایی برای جلوگیری از قدرت گرفتن قالیباف و نواصولگرایی او، وارد یک
ائتلاف شدهاند که وزرای احمدینژاد از همین فرصت استفاده کرده تا در
جایگاه یک طیف تاثیرگذار قرار بگیرند. مجموعه این عوامل باعث شد که این
گمانه درباره حضور دوباره احمدینژاد در فضای سیاسی کشور قوت بیشتری بگیرد.
هرچند
نباید فراموش کرد که هم وزرای دولت احمدینژاد و هم جبهه پایداری که در
دولت او زمینه ظهورش ایجاد شد، هر دو از احمدینژاد فاصلهگرفتهاند. با
این حال هیچکدام از اینها تا به حال باعث نشده است که احمدینژاد از فضای
سیاسی کشور دور بماند و امیدش برای بازگشت دوباره به قدرت را از دست بدهد.
در طی این سالها او همیشه با اظهارنظرهای جنجالیاش تلاش کرده در صدر
اخبار باقی بماند به گونهای که یک بار دولت را هدف هجمههای خود قرار
داده، یک بار شمشیر را علیه دستگاه قضا از رو میبندد، بار دیگر سیاستهای
نظام را هدف انتقاد خود قرار میدهد و این داستان همچنان ادامه دارد.
احمدینژاد
در بهرهگیری از تاکتیک موجسواری روی مطالبات عمومی، سابقهای دیرینه
دارد؛ چه زمانی که بر موج نارضایتیها در جریان مناظرات انتخاباتی سوار
شد، چه اکنون که معیشت مردم به گزارهای پرتکرار در فضای عمومی جامعه
تبدیل شده است. اما این بار ماجرا کاملا فرق دارد، او حالا کارنامهای
ناموفق دارد که همچنان ریشه بسیاری از مشکلات کنونی به دوره مدیریت او
برمیگردد.
درواقع هم محمود احمدینژاد به خوبی دریافته که دیگر
جایگاه قابل قبولی در جامعه نخواهند داشت اما هیچگاه ناامید نشده و هر گاه
شرایط را برای حضور مجدد در قدرت فراهم دیده به نوعی اعلام حضور کرده است.
رئیس دولتهای نهم و دهم تداوم حیات سیاسیاش را در جنجالآفرینی و توجه
افکار عمومی به خودش را میبیند. بنابراین حالا که وزرای دولت او
توانستهاند با استفاده از فضای رخ داده در این دوره از انتخابات کشور،
وارد بهارستان شوند و یک وزنه سنگین در مجلس محسوب میشوند، طبیعی است که
احمدینژاد فضا را برای برگشت دوباره به قدرت مهیاتر ببیند. اما آیا چنین
فردی با آن کارنامه مدیریت ۸ ساله که همچنان پروندههای قضایی زیادی در
رابطه با این دولت در حال رسیدگی است و دو نفر از نزدیکانش نیز در حال طی
کردن محکومیت قضایی خود هستند، میتواند دوباره مورد حمایت جامعه قرار
بگیرد؟ باید دید که بازی رسانهای محمود احمدینژاد برای برگشت دوباره به
قدرت چه زمنی به پایان میرسد و او به پایان دورهاش باور پیدا میکند.