امروز دقیقا ده سال از جنگ داخلی سوریه میگذرد. جنگی که علاوه بر از بین رفتن صدها هزار نفر، آواره شدن میلیونها انسان و تخریب سراسری سوریه، تبدیل به بحرانی شد که نه تنها منطقه خاورمیانه، بلکه نظام جهانی را نیز درگیر خود کرد.
محمدرضا ستاری
امروز دقیقا ده سال از جنگ
داخلی سوریه میگذرد. جنگی که علاوه بر از بین رفتن صدها هزار نفر، آواره
شدن میلیونها انسان و تخریب سراسری سوریه، تبدیل به بحرانی شد که نه تنها
منطقه خاورمیانه، بلکه نظام جهانی را نیز درگیر خود کرد. به همین واسطه است
که اگر بخواهیم تعبیری نزدیک به واقعیت را برای بحران این کشور به کار
ببریم، از آن میتوان به عنوان جنگ جهانی کوچک یاد کرد. جنگی که به نظر
میرسد همچنان تا صلح فاصله زیادی داشته باشد و پیامدهای بعدی آن نیز چیزی
به جزء تغییر ساختار و نظم منطقه و ورود آن به فضایی نوین نخواهد بود.
در
سوریه همه چیز از یک بازی کودکانه آغاز شد؛ جایی که به واسطه سرایت موج
قیامهای عربی به این کشور، دستگیری چند کودک در شهر درعا به واسطه شعار
دادن علیه بشار اسد به اعتراضاتی دامن زد که کمتر کسی گمان میکرد، تبعات
بعدی آن چیزی به جز مرگ و ویرانی نباشد. عملکرد خاندان اسد در طول دوران
حکومتشان در سوریه را اگر علت اصلی بروز بحران بدانیم، بسط دامنه آن به
سراسر کشور و منطقه در ابتدای امر چیزی جز عملکرد متعارض کشورهای منطقه در
قبال این بحران نبود؛ امری که سبب شد با باز شدن پای قدرتهای جهانی به
میدان سوریه، نه تنها ابتکار عمل از دست کشورهای منطقه خارج شود، بلکه به
دامنه منازعات آنها نیز بیفزاید.
پس از این ماجرا بروز و ظهور داعش در
سوریه و عراق نیز فصل نوینی از بحران را در خاورمیانه گشود. این موضوع در
پیوند خوردن به سایر گروههای افراطگرای مستقر در منطقه آنچنان سوختی به
آتش منطقه افزود که شعلههای آن همچنان در حال افزایش است و رفته رفته
سراسر منطقه از شمال آفریقا تا حتی افغانستان، اروپا و آسیای مرکزی را
درگیر خود ساخت. در چنین شرایطی نه تنها از دامنه منازعات کاسته نشده، بلکه
اکنون استان ادلب سوریه تبدیل به نقطه کانونی نبرد با گروههای افراطگرا
از یک سو و نیز دعواهای ژئوپلتیک بازیگران حاضر در بحران سوریه از سوی دیگر
شده است.
هرچند گفته میشود بازپسگیری استان ادلب توسط نیروهای
دولتی سوریه و با پشتیبانی روسها، میتواند آخرین سنگر مخالفان اسد را در
هم کوبیده و راه صلح در این کشور را هموارتر از گذشته کند، اما وقایع چند
ماه اخیر در سوریه چیزی جز این مسئله را نشان میدهد. از اشغال شمال سوریه
توسط ترکیه تا حضور نظامی آن در استان ادلب که منجر به رویارویی مستقیم
میان ترکیه با نیروهای دولتی و روسیه شده است، نشان میدهد که با تضعیف
ظاهری نیروهای تروریستی به خصوص داعش، اکنون نزاع دیگری بر سر امتیازگیری
میان کشورهای مختلف در سوریه در جریان است.
از سوی مقابل همزمان با
اینکه بازیگران حاضر در سوریه در حال منازعات ژئوپلتیک هستند، خطر نیروهای
افراطی در سوریه نادیده گرفته شده و همین امر تهدیدی فوری برای سراسر منطقه
خاورمیانه به شمار میرود. طبق بررسیهای صورت گرفته، سوریه به درستی به
بهشت تروریستهای دنیا تبدیل شده است. به جزء داعش، جبهه النصره، اهرار
الشام و برخی دیگر از گروه های شناخته شده در سوریه، بیش از 2 هزار گروه
تروریستی دیگر نیز در این کشور وجود دارند که هرچند در طول دو سال گذشته
سرکوب شدهاند، اما به طرز خطرناکی هستههای خود را حفظ کرده و به راحتی در
ائتلاف با گروههای دیگر قرار میگیرند. در همین راستا جدیدترین آمار
سازمان ملل نشان میدهد که تنها 24 هزار جنگجوی داعشی در عراق و سوریه
سرگردان و مخفی هستند که در صورت پیدا کردن کوچکترین روزنهای، قادر
خواهند بود موج وحشت دیگری را در سراسر منطقه پخش کنند. به همین دلیل اکنون
نه تنها پس از 10 سال نظام جهانی نتوانسته برای بحران داخلی سوریه چارهای
بیاندیشد و مقدمات حل و فصل سیاسی جنگ داخلی در این کشور را فراهم سازد،
بلکه از آتش زیر خاکستر گروههای تروریستی نیز غافل مانده است؛ امری که اگر
درنهایت به توافق میان تمامی بازیگران خارجی بحران سوریه ختم شده و مسیر
برای حل و فصل این بحران از طریق سیاسی فراهم شود، تازه به عنوان اصلیترین
مشکل این کشور بروز کرده و دورهای جدید از جنگ و درگیری را برای منطقه
خاورمیانه رقم خواهد زد.