در ابتدا پوزش میخواهم از لحن تند این وجیزه. میگویند هنگام عصبانیت نه سخن گو و نه بنویس. تامل کردم اما نشد که نگفت چرا که به جای مسئولان ما باید جواب پیامهای بیشمار مردم را بدهیم.
در ابتدا پوزش میخواهم از
لحن تند این وجیزه. میگویند هنگام عصبانیت نه سخن گو و نه بنویس. تامل
کردم اما نشد که نگفت چرا که به جای مسئولان ما باید جواب پیامهای بیشمار
مردم را بدهیم.
القصه اینکه متاسفانه دولت محترم ما اندازه جیب خود وعده
نمیدهد یا به اصطلاح حرف نمیزند.چرا و چطور؟به ماجرای مضحک وعده تعویق
سررسید اقساط بانکها و قبوض توجه فرمایید تا عرض کنم.
آقایان بانک
مرکزی وقتی کرونا اوج گرفت و کسب و کار مردم رنج کشیده آب رفت و آب رفت با
چهرههایی بشاش آمدند و وعده دادند که دستور صادر شده به بانکهای مختلف تا
در مورد اقساط با مردم راه بیایند و فشار وارد نکنند.دولت نیز تقریبا چنین
وعدهای داد و بنا شد فعلا بحث اخطار و تهدید برای پرداخت قبوض مختلف مطرح
نشود تا شرایط عادی شود.
لیکن جالب اینجا بود که هنوز ساعتی از
وعدههای سرخرمن آقایان نگذشته بود که سیل پیامکهای اخطار و تهدید از جانب
بانک و دولت روانه گوشیهای همراه مردم شد. اما نقطه اوج بیتدبیری و
بیتوجهی آنجا بود که آقایان به جای اینکه صریحا اعلام کنند
بی صداقتی کردند و وعده باطلی دادند ماجرا را
گردن
مسائل سیستمیانداختند و گفتند یکسری از بانکها بی اطلاع بودند و
پیامکها منتشر شده!ولی جالب تر اینکه بعد از همین توجیه هم مجددا
پیامکهای هشدار برقرار بود .یکی از دوستان میگفت اتفاقا در شرایط فعلی
پیامکهای سر رسید اقساط نسبت به قبل سخت تر و تیز تر شده و نشان میدهد
کفگیر دولت حسابی ته دیگ خورده!
البته این نکته را هم نباید از ذهن دور
نگه داشت که تقریبا دولت غالب اقساطی را که مردم درگیر آن هستند مثل وام
مسکن را استثنا کرده و باز هم با این حال از پس تحقق وعده خود برنمیآید.
حرف
حساب بنده در این وجیزه یک کلام بیشتر نیست .سکوت دولت و مسئولان و ندادن
وعدههای بیجا به صواب نزدیک تر است. چرا وقتی دولت توان مالی ندارد وعده
تو خالی میدهد و آن چند نفری هم که اعتماد دارند را از کرده خود پشیمان
میکند؟ به راستی چه اصراری وجود دارد با این وعدههای بی عمل در نظر مردم،
مسئولان ما را جماعتی پرحرف و بی عمل نشان دهند؟ دولت اینگونه تلاش میکند
با جیب خالی، خود شیرینی کند!؟
دیروز حناچی شهردار تهران یک جمله گفت
که باید آن را در این روزها با طلا نوشت و قاب کرد و اتفاقا از شهردار
تهران نیز تقدیر ویژه به عمل آید.او گفت: «به دلیل تحریم امکان قرنطینه
تهران وجود ندارد زیرا نمیتوانیم مایحتاج مردم را تامین کنیم.»احسنت به
حناچی!20 روز است صدها کارشناس و رسانهها مینویسند و میگویند «قرنطینه
کنید» اما هیچ کدام از آقایان توضیح مستقیم و سر راستی ندادند که چرا
نمیشود قرنطینه کرد بلکه مدام آدرسهای غلط دادند.فی المثل وقتی از ایشان
سوال شد چرا
قرنطینه نمیکنید میگفتند زیرا تصمیمی
قرون وسطایی است و وقتی در پاسخ گفته میشد
اگر
چنین است چرا چینِ پیشرفته و ایتالیای اروپایی قرنطینه کامل کردند فقط به
صرف گفتن این جمله که تبعات دارد اکتفا میکردند و میکنند.میشد همان
ابتدا به جای شهردار یکی از مسئولان عالیرتبه دولتی ضمن اشاره به تحریمهای
ظالمانه و ضد حقوق بشری آمریکا اشاره میکرد که اولا قرنطینه ممکن نیست و
ثانیا دولت نمیتواند تسهیلات و کمکی را برای مردم در نظر بگیرد و نهایت
اقدام اختصاص برخی بستههای حمایتی محدود به مردم تحت پوشش کمیته امداد است
و لاغیر.
این صداقت هرچند تلخ اما به کام مردم شیرین است و قابل پذیرش
تر از وعدههای بی سرانجامیاست که از توان دولت خارج است.وقتی بانکی و
وزارتخانه ای به امضای
ما فوق خود محل نمیدهد چرا که میداند چنین
توانی
ندارد و یا سود اش کسر میشود چرا آن مسئول عالیرتبه اصرار دارد مدام خود
را سنگ روی یخ کند؟به واقع من شرمنده شدم جای آن مسئولی که فرمان داده و آن
بانک با ارسال پیامک تهدید آمیز به مشتری خود مدعی شد که سیستم خراب بوده و
ابلاغیه به آنها نرسیده و بی اطلاع بودند!مگر عصر حجر است ؟اکنون هر
شهروند یک خبرگزاری مستقل است و مردم غرق در اخبار هستند .این به استهزا
گرفتن آن مسئول مافوق و بالطبع مردم است.
آقای دولت عزیز! میدانم
روزهای پرتلاطمیرا میگذرانی .میدانم لحظه شماری میکنی زودتر چمدانت را
ببندی و از پاستور برای همیشه بری. میدانم هرچه کاشتی رفته روی
هوا.میدانم کسی حرفت را نمیخواند.میدانم بیم مجلس بعدی را داری. میدانم
بدشانس هستی. همه اینها را میدانم اما واقعا نمیدانم چرا اصرار داری
راست ماجرا را نگویی و خودت و مارا اذیت کنی و سرکار بگذاری... حداقل در
این یک قلم واقعا نمیفهممت آقای دولت محترم!