در هفتههای اخیر که کشور ما مانند بسیاری از کشورهای دیگر دنیا درگیر مبارزه با ویروس کرونا شده است شاید بسیاری از مسائل مهم جامعه را به حاشیه رانده است.
الهام برخوردار
در
هفتههای اخیر که کشور ما مانند بسیاری از کشورهای دیگر دنیا درگیر مبارزه
با ویروس کرونا شده است شاید بسیاری از مسائل مهم جامعه را به حاشیه رانده
است. البته نه اینکه جامعه نسبت به آنها بیتفاوت شده و به فراموشی سپرده
باشد بلکه تصمیمگیرندگان و مسئولان گویی آنها را از یاد بردهاند. مسائلی
که در ماههای اخیر نه تنها پاسخی به آنها داده نشده است و بلکه شفافسازی
هم در رابطه با آنها صورت گرفته نشده است. از جمله این موارد میتوان به
آمار کشتهشدگان آبانماه و یا پرونده حمله موشکی به هواپیمای اوکراینی
اشاره کرد که در روزهای کرونایی به فراموشی سپرده شده است. اما مسئله
دیگری که شاید اهمیت آن بیشتر از بقیه موارد باشد کاهش اعتماد عمومی است،
که نمونه بارز آن را میتوان در انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی دانست
که با کاهش مشارکت به خصوص در شهرهای بزرگ همراه بود. بالاخره این روزهای
کرونایی روزی تمام میشوند و آن زمان باید دید که راهکار و استراتژی
تصمیمگیران برای مشکلات مطرح شده چیست؟
دولت از یک طرف اعلام میکند که
شرایط کشور در وضعیت بحران به خاطر ویروس کرونا قرار دارد و از مردم
میخواهند که با پیروی از دستورات با مسئولان همراهی کنند. اما از طرف دیگر
وقتی میبینیم که کشورهای دیگر که شرایطی نه چندان بدتر از ما دارند برای
مبارزه با آن به سمت قرنطینه برخی شهرهای خود رفته، اما در کشور ما چنین
تصمیماتی اتخاذ نشده اینگونه القا میشود که وضعیت چندان هم بحرانی نیست.
اینها را اگر در کنار نبود ماسک و مواد بهداشتی در کشور قرار دهیم در
شرایطی که اعلام میشود نکات و توصیهها باید رعایت شود قضاوتها نسبت به
تصمیمگریندگان تغییر میکند. در روزهای اخیر که برخی استانهای شمالی کشور
درگیر کرونا شدهاند ما میبینیم که تعدادی از شهروندان بدون توجه به
هشدارها و عدم مسافرت در شرایط کنونی اقدام به مسافرت در آن شهرها شدهاند
اقدامی که در شبکههای اجتماعی با واکنشهای زیادی روبهرو شده و حتی برخی
شهرهای شمالی خود مردم مانع ورود مسافران به آن شهرها شدهاند. اما چرا با
وجود هشدارها باز مردم توجه نمیکنند و اعتمادی به رهنمودها ندارند چه
اتفاقی افتاده است که همراهی با مسئولان در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته
است. قطعا این بیاعتمادی در یکی دو سال اخیر رخ نداده است و نتیجه رفتاری
است که به مرور زمان ادامه پیدا کرده و حتی نمود عینی آن را ما در شرایطی
اینچنینی میبینیم.
زمانی که در کشور یک جریان اجتماعی به واسطه ریزش
پایگاه اجتماعی خود ترجیح میدهد در انتخابات حضوری کمرنگ داشته باشد،
وقتی میبینیم در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد کاهش
مشارکت بهخصوص در کلانشهرها هستیم، متوجه این بیاعتمادی در سرمایه
اجتماعی میشویم. اینجاست که باید نگران بود و شاید در حال حاضر بسیاری از
فعلان سیاسی و رسانهها به این امر توجه نکنند و همه نگاهها درگیر مبارزه و
کنترل بر یک ویروس همهگیر در سراسر جهان باشد. اما ریشه بسیاری از مسائل
به همین عدم اعتماد و خدشه وارد شدن به آن در سطح جامعه برمیگردد. یک
کشور در شرایط بحرانی زمانی میتواند از آن به خوبی و با کمترین هزینه عبور
کند که همراهی مردمش را در کنار خود داشته باشد و در مقابل یک جامعه در
شرایطی با مسئولان همراهی خواهند کرد که به طور کامل به آن اعتماد داشته
باشند.
با توجه به اتفاقاتی که طی سالهای اخیر در کشور رخ داده است
قطعا رئیسجمهوری و مجلس آینده سالهای سختی را پیشرو خواهند داشت. درواقع
دولت روحانی در شرایطی که با تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه کشورمان و نیز
شرایطی منطقهای که به وجود آمده باید کشور را اداره کند که در داخل نیز
نارضایتیهای زیادی نسبت به مدیریت این دولت وجود دارد. در کنار آن
یازدهمیها در شرایطی مجلس را در دست گرفتهاند که مدعی دفاع از حقوق مردم
هستند و میخواهند شرایط کشور را بهخصوص از نظر اقتصادی سامان دهند. اما
این امر در شرایطی رخ داده است که کشور از نظر اقتصادی در یکی از بدترین
شرایط خود قرار دارد. در کنار آن حالا دیگر جریان رقیب (اصلاحطلبان) نیز
حضور ندارد که همه کمکاریها را به او نسبت دهند. همچنین نباید فراموش کرد
که اصولگرایان منتخب یک سوم از جامعه هستند. بنابراین رسالت آنها برای جلب
اعتماد عمومی و درواقع احیای آن بسیار سنگین است، چرا که این جریان سیاسی
چندان معتقد به مشارکت فعال نبوده است. بنابراین میبینیم که کشور در حال
حاضر علاوه بر ویروس کرونا با کرونای بیاعتمادی و اقتصادی مواجه است.
همانطور
که فردین فرمند، نماینده مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی گفته بود:
«کرونای بیاعتمادی بدتر از ویروس کروناست و آسیبهایش بیشتر است، معتقدم
امروز فرصتی به دست آمده تا یک بار هم که شده با مردم رک و راست صحبت کنیم و
بگوییم معذرت میخواهیم به شما اطلاعات غلط میدهیم. وی تاکید کرد: وقتش
است با مردم رک باشیم. ریشه قضایا را پیدا کنیم. مشکل کرونای اقتصادی و
اجتماعی داریم و از سوی دیگر کرونای بیاعتمادی داریم. امروز باید با کاری
کنیم که مردم به ما بازگردند که اگر این کار انجام شود میتوانیم جلوی
احتکار و اجحاف را بگیریم. اگر این کارها را انجام دهیم، قطعا مردم اعتماد
پیدا میکنند.»
این سکوت تلخ مدیران و تصمیمگیرندگان هر روز بر
بیاعتمادی و فاصله بین مردم و آنها میافزاید. ادامه همین روند باعث شده
است که حتی بدنه اجتماعی نسبت به همه نهادهای داخلی بیاعتماد باشند و
اخبار منتشر شده در رابطه با کشور را از منابع خارجی و یا حتی شبکههای
اجتماعی دنبال کنند. شاید گفته شود در حال حاضر شرایط برای پیگری بسیاری از
مسائل فراهم نیست و کشور در یک وضعیت خاص قرار دارد. این در شرایطی قابل
قبول است که تصمیمگیرندگان نگویند شرایط کشور عادی است. بنابراین وقتی
ادعای عادی بودن وضعیت کشور مطرح است، پاسخگویی به حداقل مطالبات افکار
عمومی خواستهای غیرمعمول نیست. هر چند احیای اعتماد عمومی مطالبه نیست و
راهکاری برای عبور از مشکلاتی است که در آینده شاهد بروز آنها خواهیم بود.