کد خبر: ۳۰۲۴
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
آيا اقتصاد ايران با شوک کرونا مواجه شده است؟ بازار شب عيد به چه ميزان تحت‌تاثير اين ويروس قرار گرفته است؟

آيا اقتصاد ايران با شوک کرونا مواجه شده است؟ بازار شب عيد به چه ميزان تحت‌تاثير اين ويروس قرار گرفته است؟
کشور در سال‌هاي اخير با پديده‌هاي مختلف اقتصادي، سياسي و نظامي مواجه بوده اما در شرايط کنوني با يک پديده بهداشتي مواجه شده است. اين پديده نيز روي امنيت ملي، اقتصاد ملي، حوزه‌هاي اجتماعي و فرهنگي و سلامت مردم تاثيرگذاشته است. به همين دليل ما با يک «ابرپديده» مواجه هستيم که داراي ابعاد مختلف است. نکته داراي اهميت اين است که ويژگي‌هاي ابرپديدگي به ذات اين پديده باز مي‌شود و يا به محيطي که بر آن عارض شده است. آيا جامعه ما توانسته اين پديده را مديريت کند؟ بسياري از اين پديده در نگاه اول ساده انگاشته مي‌شوند و به‌عنوان يک تهديد شناخته مي‌شود. اين در حالي است که از منظر مديريت استراتژيک صرف تهديد تلقي کردن چنين پديده‌هايي کافي نيست و نمي‌توان به‌صورت منفي به آن بار منفي داد. آنچه در اين زمينه اهميت دارد ماهيت تهديد نيست و بلکه مديريت تهديد است. آيا مديريت تهديد قبل از وقوع تهديد آن را رصد کرده و پيش‌بيني‌هاي لازم را انجام داده است؟ بدون‌شک رصدکردن و درک تهديد داراي اهميت زيادي است. مديريت تهديد زماني معنا پيدا مي‌کند که اگر تهديد اتفاق افتاد برنامه خود را براي از بين بردن تهديد و يا تبديل تهديد به فرصت نشان بدهد. در سوانحي مانند سيل، زلزله و آتش‌سوزي اولين سخني که مديريت تهديد عنوان مي‌کند اين است که بحران تحت کنترل است. اين سخن به معناي اين است که مديريت تهديد با تدابيري که انديشيده اجازه گسترش و پيشروي تهديد را نخواهد داد. به‌عنوان مثال اگر يک جنگ آتش گرفته است در اطراف جنگ حائلي ايجاد مي‌کنند تا آتش از محدوده آتش‌سوزي فراتر نرود. در مورد بيماري‌هايي مانند کرونا شايد اين حائل به وسيله قرنطينه‌کردن شکل بگيرد. در مرحله بعدي مديريت تهديد به سمت کم‌اثرکردن و در نهايت بي‌اصرکردن تهديد حرکت مي‌کند.
آيا مديريت تهديد کرونا در ايران به‌خوبي عمل کرده است؟ آيا اين تهديد به فرصت تبديل شده است؟
هنگامي که يک جامعه با تهديد مواجه مي‌شود برخي از روي جهل با آن برخورد مي‌کنند و در مقابل برخي از موضع توانايي با تهديد برخورد مي‌کنند و تلاش مي‌کنند تهديد را به فرصت تبديل کنند. تبديل کردن تهديد به فرصت عبارتي است که از زبان مسئولان جامعه ما زياد عنوان مي‌شود. با اين وجود هنگامي که در مواقع بحراني اين عبارت از زبان مسئولان بيان مي‌شود بايد با ترديد و شک به آن نگاه کرد. مسئولي که چنين عبارتي را به کار مي‌برد بايد در مرحله نخست برنامه و پلن خود را مطرح کند و پس از آن به‌جايي برسد که تهديد را به فرصت تبديل کند. برخي با بيان چنين جملاتي مساله و تهديد را ساده مي‌گيرند. بدون‌شک ساده‌گرفتن يک پديده يک آفت است و اولين ضربه از همين نقطه خورده مي‌شود. به‌عنوان مثال در موضوع سيل در مرحله نخست بايد مسير حرکت‌هاي سيل را از منظر تاريخي بررسي کرد و براساس تجربه‌هاي تاريخي به يک مدل از مديريت بحران دست پيدا کرد. در اين پديده «مسيل» (محل حرکت سيل) بسيار مهم است. آسيب‌ديدگي ما از سيل‌هاي اخير به‌دليل عدم درک صحيح تاريخي از مسيلي بود که آب در آن حرکت مي‌کرد. اين مساله درباره زلزله و خطوط گسل نيز وجود دارد. اين در حالي است که در برخي از کلانشهرها ساخت و سازهاي گسترده‌اي روي گسل‌ها صورت گرفته و به همين دليل بايد منتظر فاجعه‌هاي احتمالي در آينده باشيم. اين وضعيت در مورد بحران کرونا نيز وجود دارد. در شرايط کنوني رگه‌هايي از فرصت‌هاي ناشي از تهديد کرونا در جامعه ايران مشاهده مي‌شود. به‌عنوان مثال برخي از اين شرايط به فرصتي براي نزديک‌تر شدن اعضاي خانواده به يکديگر نام مي‌برند.
آيا بحران کرونا مديريت استراتژيک جامعه را در معرض يک محک جدي قرار داده است؟
اگر بخواهيم ظرفيت مديريت يک سازمان را محک بزنيم در شرايط عادي چنين امکاني وجود ندارد و بلکه بايد در شرايط بحراني اين ظرفيت خود را نشان بدهد. تحملات، تعقلات و صبر و شکيبايي همگي در وضعيت بحراني خود را نشان مي‌دهد. از سوي ديگر دستپاچگي‌ها، ناهماهنگي‌ها، عدم تعادل در گفتار و عمل نيز در چنين وضعيتي بروز و ظهور مي‌کند. در بحران اخير نيز ما با جلوه‌هايي از اين قضيه مانند ساده‌انگاري مواجه بوديم. اين نقيصه نيز در برخي از سطوح مديريت ما وجود داشته و در شرايط کنوني نيز وجود دارد. به همين دليل مديريت ظرفيت‌ها در بحران‌ها داراي اهميت است. اين موضوع در ميليتاريسم نظامي‌گري وجود دارد. در ميليتاريسم تهديد را حتي اگر کوچک باشد جدي مي‌گيرند و براساس آن تاکتيک‌ها، تجهيزات و امکانات خود را ساماندهي مي‌کنند. در چنين شرايطي اگر تهديد عملي شد هرگونه آمادگي براي مقابله با آن وجود دارد. با اين وجود در صورتي که تهديد عملي نشد ظرفيت‌سازي بالاتري به‌وجود آمده که مي‌تواند در مقابل تهديدها و بحران‌هاي احتمالي آينده کاربرد داشته باشد. فرض اصلي ميليتاريسم اين است که نيروهاي نظامي همواره بايد در آمادگي کامل قرار داشته باشند. امروز حتي اين رويکرد به فضاي امنيتي و اجتماعي جوامع نيز وارد شده که مفهوم غافلگيري نبايد معنا داشته باشد. به همين دليل بحران کرونا يک آزمايش بزرگ براي مديريت استراتژيک کشور در حوزه‌هاي مختلف بوده است. البته بنده در اين زمينه قضاوت نمي‌کنم که آيا تاکنون اين مديريت قابل قبول بوده ويا خير. به هر حال اهل فن و حتي مردم در شرايط کنوني بهترين قضاوت را خواهند کرد. متعاقب اينکه آمادگي براي مقابله با بحران به‌وجود مي‌آيد نقص‌هاي موجود نيز خود را نشان مي‌دهد. در مرحله نخست نيز هسته مرکزي مديريت بحران مورد آزمايش قرار مي‌گيرد. در چنين شرايطي از تقابل‌ها، تعارض‌ها و پراکنده‌گويي‌هاي استراتژيک بايد جلوگيري شود که ما شاهد هستيم اين اتفاق در حال رخ‌دادن در کشور است. هر چند اين اتفاق با تاخير رخ داد. با اين وجود تناقض‌هايي در مديريت اين بحران وجود داشت اما در مجموع روند مديريت بحران با توجه به مديريت‌هاي بحران‌هاي قبلي مانند جنگ روند قبال قبولي بوده است.
بحران کرونا يک بحران داخلي نبوده و بلکه از کشوري ديگر وارد ايران شده است. در چنين مواقعي که بحران برون‌زاست مديريت استراتژيک بايد چه تدابيري را در دستور کار قرار بدهد؟
به‌دليل تقابل‌ها و تخاصم‌هايي که ايران با نظام سلطه و در رأس آن آمريکا دارد همواره بخش‌هايي از بحران‌هاي کشور، داخلي و بخش‌هاي ديگر آن خارجي است و از بيرون نشأت مي‌گيرد. به همين دليل نيز اگر به ظاهر مديريت کشور درگير مسائل داخلي است اما اگر به بيرون توجه نشود مي‌تواند مديريت بحران را به‌صورت جدي تحت‌تاثير قرار بدهد. بحران کرونا يک موقعيت خوب براي محافل علمي منصف ايجاد کرده است. در چنين شرايطي است که مشاهده مي‌شود نوعي تبعيض خبري درباره بحران کرونا در ايران به‌وجود آمده است و برخي از رسانه‌ها بدون توجه به پيامدهاي اخباري که منتشر مي‌کنند به‌دنبال سوءاستفاده سياسي از اين بحران هستند. به همين دليل نيز امنيت و سلامت مردم را هدف قرار داده‌اند. اين رسانه‌ها با بزرگنمايي‌ها و ترويج شايعات به بحران دامن مي‌زنند. البته در چنين شرايطي غفلت و جهالت برخي از دست‌اندرکاران نيز وجود دارد. با اين وجود با اغماض نسبت به اين موضوع شينطت نظام سلطه در اين زمينه خود را به‌صورت برجسته نشان مي‌دهد. بنده برخي از رسانه‌ها مانند «بي‌.بي‌.سي» را مشاهده کردم که به‌صورت هدفمند در اين زمينه اخبار منتشر مي‌کند که به‌نظر مي‌رسد به قصد تخريب و برهم‌زدن آرامش رواني جامعه است. اين مساله نشان مي‌دهد که ايران و مردم ايران براي آنها داراي اهميت نيست و بلکه بغضي که دارند براي آنها اهميت دارد. البته بنده منکر کاستي‌هاي رسانه‌هاي داخل کشور نيستم. از سوي ديگر اگر براي رئيس‌جمهور آمريکا امکان داشت قطعا منشأ اين بيماري را ايران قلمداد مي‌کرد. با اين وجود به انداز‌ه‌اي منشأ اين بيماري مشخص است که از شرق آسيا و چين و کره‌جنوبي آغاز شده که وي ايران را مقصر شيوع اين بيماري معرفي نمي‌کند. هر چند هنوز اين بحران به‌صورت چند وجهي مورد بررسي قرار نگرفته که از کجا آغاز شده و آيا يک بحران بهداشتي است و يا يک بحران امنيتي و اقتصادي براي برخي از کشورهاي جهان؟ در شرايط کنوني گمانه‌زني‌هاي برخي تحليلگران بيانگر نوعي جنگ بيلوژيک بين برخي از کشورها از جمله چين و آمريکا است که هنوز در حد فرضيه است و بايد تعمق و تأمل بيشتري روي آن صورت بگيرد که آيا صحت دارد و يا خير.
بسياري از بنگاه‌هاي خرد و متوسط اميد زيادي به اين مقطع سال داشتند و به‌دنبال جبران رکود در ماه‌هاي گذشته بودند. بحران کرونا به چه اندازه به بنگاه‌هاي خرد و متوسط اقتصادي آسيب‌زده است؟
اقتصاد به‌صورت کلي به دو جنبه خرد و کلان تقسيم‌بندي مي‌شود. پديده‌هاي بهداشتي مانند بحران کرونا پديده‌هايي نيست که بشر نسبت به آن بي‌تجربه و ناآگاه باشد. تاريخ بشر از تجربه‌هاي به‌شدت تلخ تا تجربه‌هاي موفقيت‌آميز زيادي در اين زمينه داشته است. به‌خصوص سازمان بهداشت جهاني پس از پايان جنگ جهاني دوم تجربه‌هاي موفقي در اين زمينه داشته است. با اين وجود آنچه بحران کرونا را پيچيده کرده احتمال دخالت رويکردهاي نظامي و امنيتي به حوزه سلامت مردم و يک نوع جنگ بيولوژيک بين برخي از قدرت‌هاي جهاني است. اين موضوعي است که سازمان‌هاي بين المللي بايد به آن رسيدگي کند. اگر اين بحران را از منظر اقتصادي مورد تحليل قرار بدهيم متوجه مي‌شويم جنگ اقتصادي بين آمريکا و چين آغاز شده است. آمريکا عنوان مي‌کند در مقابله با چين گزينه‌هاي مختلفي را روي ميز دارد که يکي از آنها فشل‌کردن اقتصاد ملي چين است. در زماني که بيماري «سارس» در چين وجود داشت بزرگنمايي‌هاي مختلفي از سوي آمريکا درباره اين بيماري انجام مي‌شد. اينکه اين بحران آيا با هدف جنگ اقتصادي صورت گرفته يا خير مي‌تواند موضوع بررسي تحقيقات آينده باشد. در سطح ملي نيز بحران کرونا در کوتاه‌مدت و بلندمدت داراي پيامدهاي مختلفي خواهد بود. در کوتاه‌مدت اين بحران عرضه و تقاضا را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد. به همين دليل نيز سطح توليد را کاهش مي‌دهد. مهمتر از همه اينکه اين بحران فشارهاي درآمدي روي اقشار پايين و ضعيف جامعه را افزايش خواهد داد.
بحران کرونا پيامدهاي مثبت اقتصادي نيز به‌همراه دارد؟
پيامدهاي مثبت بحران کرونا به رويکرد‌هاي بلندمدت و کلان اقتصاد ملي ارتباط پيدا مي‌کند. يکي از مشکلات مهم اقتصاد ايران اين است که اين اقتصاد يک اقتصاد مصرفي است. به‌صورت متوسط مصرف هر ايراني بالاتر از نرخ توليد آن است. در نتيجه جامعه ما يک جامعه مصرفي است. خلأ موجود نيز به وسيله خام‌فروشي نفت پر مي‌شود. در چنين جامعه‌اي تعطيلي‌هايي که صورت مي‌گيرد به‌صورت طبيعي هزينه‌ها را نيز کاهش مي‌دهد. به‌عنوان مثال اگر ميزان حضور آموزش و پرورش به‌جاي شش روز در هفته به چهار روز مولد در هفته کاهش پيدا مي‌کرد هزينه‌هايي که در اين زمينه کم مي‌شد به بخش توليد داده شود تا توليد رونق بيشتري بگيرد. اين وضعيت درباره اداره‌هاي دولتي نيز وجود دارد و به‌جاي اينکه يک کارمند هشت ساعت در محلس کار حضور داشته باشد و تنها دو ساعت راندمان کاري داشته باشد مي‌توان با تعطيلي‌هاي سازمان يافته هزينه‌ها را کاهش داد. از سوي ديگر با کاهش رفت و آمد شهري و کاهش استفاده از سوخت صرفه‌جويي‌هايي نيز صورت مي‌گيرد که مي‌تواند از جمله پيامدهاي اين بحران قلمداد شود. به همين دليل اگر اين بحران را در شرايط هزينه و فايده در نظر بگيرم شرايط به شکلي نيست که جامعه ما تنها از اين بحران متضرر شده باشد. به هر حال بحران کرونا يک فرصت صرفه‌جويي براي دولت بوده است.
نام:
ایمیل:
* نظر: