«یکی بود، یکی نبود» این داستان زندگی ماست. هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود که یکی بود و دیگری هم بود و همه باهم بودند. ما حالا همچنان طعم شیرین این قصه کهن را مزه مزه می کنیم.
مصطفوی-«یکی بود، یکی نبود» این داستان زندگی ماست.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود که یکی بود و دیگری هم
بود و همه باهم بودند. ما حالا همچنان طعم شیرین این قصه کهن را مزه مزه می
کنیم. چندسالی است که در کشورمان جشنواره «قصهگویی» برگزار میشود و حالا
خبر رسیده است که مهدی پاکدل، بازیگر معروف کشورمان قصد دارد در تجربهای
تازه، به سراغ ساخت یک مجموعه مستند به نام «هزار افسان» برود. او امسال،
تجربههای تازهای را در حوزه فرهنگ، از سر گذرانده است که باعث شده شاهد
چهره جدید و قابل تاملی از این بازیگر باشیم. مجموعه مستند «هزار افسان»
پروژهای ملی برای گردآوری قصهها، آیینها، افسانهها، روایات و فرهنگ
ناملموس ایرانیان است و محمدمهدی دلخواسته تهیهکنندگی و مهدی پاکدل
کارگردانی و اجرای این مجموعه را برعهده دارند. «هزار افسان» پس از بررسی و
پژوهش بهترین روایتها، برای ساخت این مجموعه به خاستگاهِ قصهها سفر
میکند. ما به همین بهانه میخواهیم در کنار این فعالیت فرهنگی مهدی پاکدل،
دیگر کارهای او را که صرف نظر از بازیگری به آن ها مشغول است، مرور کنیم.
گزارش صفحه ادب و هنر (11) را بخوانید. *« هشدار داده بودم وزن سیامند
بالاست و سهل انگاری مسئولان علت مرگ او بود!» این چندکلمه تکان دهنده،
صحبت های سرمربی تیم ملی وزنهبرداری معلولان است که گمانه هایی را درباره
علت فوت قهرمان جهان به دنبال داشت. سیامند رحمان که از سال ۲۰۱۶ و با مهار
وزنه ۳۱۰ کیلوگرمی در بازیهای پارالمپیک ریو عنوان قویترین مرد جهان را
در اختیار داشت شامگاه یک شنبه دار فانی را وداع گفت و همه مان را شوکه
کرد. با این حال صحبتهایی درخصوص دلیل مرگ سیامند رحمان مطرح شده که بی
ارتباط با بحران این روزهای ایران و خیلی دیگر از کشورهای جهان نیست؛
کرونا و ابتلا به ویروس آن موضوعی است که درباره فوت ناگهانی سیامند رحمان و
دلیل آن مطرح شد. موضوعی که نماینده مردم نقده و اشنویه در مجلس این شایعه
را رد کرد. حالا اما گمانه های دیگری هم از علت فوت این قهرمان مطرح شده
است. مثلا این که در چندماه اخیر سیامند رحمان افزایش وزن قابل توجهی داشته
است و سوالاتی در ذهن همه ماست. واقعا علت فوت رحمان خندان و مهربان چه
بود؟ صفحات ورزشی را بخوانید. *سال ۱۹۰۲، وقتی برای گریختن از خدمت
سربازی به سوئیس رفت با بسیاری از سوسیالیستها هم پیمان شد. بنیتو
موسولینی ایتالیایی را پایه گذار فاشیسم می نامند که به مشاغلی همچون
سیاستمداری، روزنامه نگاری، نویسندگی و معلمی مشغول بود. بعضی ها موسولینی
را به عنوان یکی از آغازگران جنگ جهانی دوم و متحد آدولف هیتلر می شناسند.
اما واقعیت آن است که مورخان، او را بیش از حد بزرگ کردهاند. او تقریباً
از میانه جنگ جهانی دوم، عملاً قدرت ادامه نبرد را نداشت و هنگامی که هیتلر
از او خواست تا واحدهای نظامیاش را برای حمایت از آلمان، به جبهه شوروی
بفرستد، نتوانست کاری انجام بدهد. موسولینی هرچند گامهای مؤثری برای اتحاد
با کلیسا به عنوان نهادی قدرتمند در ایتالیا برداشت و استقلال واتیکان را
به رسمیت شناخت، اما در نهایت نتوانست برای خودش محبوبیت دست و پا کند؛ او
خود را «دوچه»(پیشوا) مینامید و میخواست با این کار از هیتلر تقلید کند؛
اما فراموش کرده بود که رژیم حکومتی در ایتالیا، سلطنتی است و در صورتی که
نتواند قدرت خود را حفظ کند، باید صابون عزل و زندانی شدن را به تنش بزند!
شیوههای اداره حکومت توسط موسولینی، ثباتی نداشت؛ ایتالیاییها مانند
آلمانیها تابع نظم و انضباط نبودند؛ اما موسولینی تظاهر میکرد که ارتشی
وفادار دارد که به نظم مد نظر او تمکین میکنند؛ در حالی که چنین نبود. ضعف
قدرت بنیتو تا آنجا پیش رفت که هیتلر عملاً مجبور شد با سربازان آلمانی
شمال ایتالیا را بگیرد. موسولینی، مدتی بعد از قدرت برکنار شد و
پارتیزانهای ایتالیایی، او را دستگیر و تیرباران کردند. اما چرا بنیتو
نتوانست از ادعاها و رویکردهایش طرفی ببندد؟ آیا غیر از همراهی نکردن
ایتالیاییها، دلیل دیگری هم داشت؟ آیا می توان در زندگی شخصی او،
مستنداتی برای پاسخ دادن به این پرسش پیدا کرد؟