به منظور ایجاد آرامش، کارآمدی، ثبات و قابل پیشبینی بودن عرصه وقایع مدیریتی و سیاسی، هیچ راهی به جز همکاری، تفاهم و هماندیشی میان نخبگان با اندیشهها و راهکارهای گوناگون وجود ندارد. رهبری در بیانات اخیر، همه سلایق حتی مخالفان درون نظام را به مشارکت در انتخابات فرا خواندند.
کورش الماسی
به منظور ایجاد آرامش،
کارآمدی، ثبات و قابل پیشبینی بودن عرصه وقایع مدیریتی و سیاسی، هیچ راهی
به جز همکاری، تفاهم و هماندیشی میان نخبگان با اندیشهها و راهکارهای
گوناگون وجود ندارد. رهبری در بیانات اخیر، همه سلایق حتی مخالفان درون
نظام را به مشارکت در انتخابات فرا خواندند. ازاینرو، روند بررسی
کاندیدهای مجلس، یکی از اموری است که نهادهای متولی انتخابات باید تمام
تلاش خود را برای عملی کردن بیانات رهبری به منظور مشارکت همه سلایق و
گرایشها، انجام دهند.
دوباره انتخابات و دوباره انبوهی ار اظهارنظرها
پیرامون درست یا نادرست بودن برخی ردصلاحیتها و بلاتکلیفی برخی جناح در
مورد چگونگی برخورد با انتخابات.
قبل از ارزیابی دیدگاههای گوناگون و
اینکه آیا ردصلاحیتشدگان محق هستند یا نهادهای ردصلاحیتکننده، لازم است
تا درک شفاف از چیستی و فلسفه انتخابات داشته باشیم. بنابراین، در این موجز
تلاش می شود تا تبیین کلی و مختصری از فلسفه انتخابات ارائه شود.
لازم
است یادآوری شود که پدیده انتخابات هیچ ریشه ایرانی، اسلامی، خاورمیانه ای
و... ندارد؛ بلکه پدیده انتخابات محصول یک نگاه خاص به انسانها و جامعه
است که در دورانی در اروپا که رنسانس نامیده میشود و مبنای نوع جدیدی از
حکمرانی و ساختار حکومت در تقابل با حکمرانی سنتی متمرکز به منظور کارآمدی و
کم هزینه شدن مدیریت کلان سیاسی است، ایجاد شد. مبتکران پدیده انتخابات بر
این عقیده بودند که به دلایل گوناگون از جمله رشد درک شهروندان از
انسانیت و چیستی زیست اجتماعی که منجر به توسعه انواع فعالیتها و
نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی علمی، آموزشی و... شد، حکمرانی
بدون توجه به نظرات شهروندان تحت حمایت حاکمیت امکانپذیر نیست یا بسیار
پرهزینه و ناپایدار خواهد بود. بنابراین، مشارکت شهروندان در مدیریت کلان
سیاسی جامعه را عقلانی، کمهزینه و کارآمدترین روش ثبات، کارآمدی و
پایداری حکومتها که مبنای توسعه اجتماعی است، تلقی کردند.
صرفنظر از
اینکه پدیده انتخابات را با چه مفاهیمی، مثلاً، دموکراسی، مردمسالاری
دینی، حاکمیت مردم بر مردم و... تبیین کنیم، همه این مفاهیم بیان این باور
است که حکمرانی که در آن شهروندان نتوانند نظرات خود در امور گوناگون را
بیان کنند؛ نامطلوب، ناکارآمد، ناپایدار و پرهزینه است.
بنابراین،
انتخابات سازوکار «مدنی»، کمهزینه و پایدار انتقال نظرات شهروندان در امور
گوناگون به نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر مدیریت کلان سیاسی است. اینکه
حامل نظرات شهروندان به مدیریت کلان سیاسی، نمایندگانی هستند که شهروندان
در انتخابات گوناگون به آنها رای میدهند. حال اگر با هر توجیهی شهروندان
را از بیان نظرات خود، از طریق ردصلاحیت کاندیدها منع کنیم، مغایر فلسفه و
ذات پدیده انتخابات عمل کردهایم. ردصلاحیت یک کاندیدا قبل از اینکه
شهروندان نظر خود را بیان کنند یک پارادوکس است.
اینکه برخی کاندیداها و
نمایندگان پیشین به دلایل گوناگون صلاحیت نمایندگی و حضور در مجلس را
ندارند، امری کاملاً محتمل و طبیعی است. اما تنها دلیل ردصلاحیت باید صدور
حکم قضایی مبنی بر ارتکاب جرم توسط کاندیدا یا نماینده پیشین باشد. به
عبارتی، تنها ردصلاحیتهایی توجیهپذیر است که مبتنی بر حکم قضایی «واقعی» و
مکتوب باشد.
هراندیشه یا راهحلی که برای بقای خود قصد حذف دیگر
اندیشهها را داشته باشد، بیشک موجب آسیبپذیر شدن کشور و نظام خواهد شد.
با توجه به انواع چالشهای فلجکننده اجتماعی و ملی، آشفتگی خاورمیانه و
تحولات جهانی، کشور شدیداً نیازمند همفکری، همکاری، مدارا، مصالحه،
خردِجمعی و اخلاق سیاسی است، نه رقابت کورکورانه به منظور حذف جناح رقیب.
جای بسی تعجب است که بعد از گذشت چهار دهه و تحمیل انبوهی ار تجربیات سخت و
پرهزینه بر کشور، هنوز بخشهای انتصابی و انتخابی نتوانستهاند سازوکار
عقلانی برای مدیریت کلان سیاسی ایجاد کنند.
ذات انتخابات پرسیدن نظر
مردم در مورد عملکرد، رفتار، اندیشهها، طرحها و اهداف مسئولان کشوری و
شهری است و اگر شهروندان و رایدهندگان به هر دلیلی نتوانند نظر خود را در
قالب انتخاب فرد یا کاندیدای موردنظر بیان کنند، فلسفه انتخابات دچار
تناقض میشود. در اینصورت، یا باید تعریف ذاتی انتخابات را که همان
نظرخواهی مسئولان وقت از مردم در مورد عملکرد، اندیشهها، طرحها، اقدامات
و رفتار خود است، تغییر کند یا برای ساختار مدیریت کلان کشور تعریف و
مفهومی جدید ارائه شود.
انتخابات سازوکار خردمندانه معاصر برای بیان
نظرات شهروندان در امور گوناگون از طریق صندوقهای رای به جای بیان سنتی و
پرهزینه نظرات در خیابانها است. به گواه تاریخ معاصر؛ اقتدار، کارآمدی و
پایداری هر حکومتی منوط به انعکاس دیدگاههای شهروندان در امور گوناگون
اجتماعی پیرامون عملکرد کارگزاران مدیریت سیاسی، فرایندهای تصمیمسازی و
تصمیمگیری کلان است. بیشک؛ سلامت، امنیت، توسعه و سربلندی ایران در جهانی
بسیار آشفته منوط به فهم مشترک و اعتقاد صادقانه فراجناحی نخبگان به منافع
ملی است.