نسخه چاپی
عباس عبدی روزنامهنگار
فاجعه تأسفبار و گرانبار کرمان تحت تأثیر حمله به پایگاههای آمریکایی و سقوط هواپیما قرار گرفت و کمتر در مورد آن بحث شد و از این نظر ظلم مضاعفی به آن کشتهشدگان و بازماندگان آنان شد. اجازه دهید که مسأله را طور دیگری ببینیم. به نظر میرسید که ظاهرا فرقی میان انواع مرگ نیست. کسی که به علت سقوط یک شهابسنگ فوت کند با کسی که به علت سکته قلبی در خواب بمیرد با کسی که به علت قتل یا کسی که به علت سقوط هواپیما فوت میکند، فرقی ندارند و در نهایت آنها فوت کردهاند و دستشان به یک اندازه از دنیا کوتاه شده است. ولی معنا و اثر این موارد برای بازماندگان به کلی تفاوت دارد. در سال ١٩٨٩ در ورزشگاه هیلزبورو انگلیس بر اثر ازدحام جمعیت، پلیس در تصمیمی اشتباه یکی از دروازههای مخصوص خروج از ورزشگاه را باز کرد و سیل تماشاگر به سوی داخل سرازیر شد، در حالی که نمیدانستند در حال لگدکردن افرادی هستند که زیردستوپا افتادهاند. بازی متوقف شد و طرفداران لیورپول برای فرار از لهشدن به آب و آتش زدند، نتیجه چه بود؟ ٩٥ نفر کشته و حدود ٨٠٠ نفر مصدوم؛ یکی از مرگبارترین حوادث فوتبالی. خانوادههای قربانیان اقدام به پیگیری کردند. درنهایت در سال ٢٠١٢ یعنی ٢٣ سال بعد و با پیگیری مستمر خانوادهها، ناکارآمدی پلیس مقصر اصلی فاجعه معرفی شد. نخستوزیر وقت بریتانیا دیوید کامرون که در زمان حادثه جوان بود و فقط ٢٣ سال داشت، از مردم عذرخواهی کرد. کسانی که پیگیر ماجرا بودند نهتنها اعضای خانواده خود را از دست داده بودند، بلکه ٢٣ سال پیگیر بودند تا حقیقت ماجرا روشن شود؛ زیرا پلیس تماشاگران را مقصر این حادثه معرفی کرده بود. حجم این پرونده هزاران صفحه بود و درنهایت حکم صادره منجر به آرامش خانوادههای قربانیان و ختم بهخیر شد. مسأله خانوادهها فقط از دستدادن عزیزانشان نیست؛ بلکه آنان خواهان روشنشدن عدالت و مجازات مقصران نیز هستند. قضیه قربانیان تشییع جنازه سردارسلیمانی در کرمان نیز تا حدی مشابه آن حادثه است؛ تعداد قربانیان ٦١ نفر است و تعداد مصدومان هم ٢١٢ نفر اعلام شده است. ولی تأسفبارتر از این ارقام کمرنگشدن اخبار مربوط به این فاجعه در دل حوادث بعدی است؛ بمباران پایگاه آمریکایی و سقوط هواپیمای اوکراینی موجب به حاشیهرفتن این اتفاق ناگوار شد. حتی سخنان آقای مطهری، نماینده تهران، درباره اظهارات و تصمیمات خلاف منطق کسانی که درباره تشییع جنازه برنامهریزی میکردند نیز موجب نشد که پاسخ مستدلی به علت بروز این فاجعه داده شود. متأسفانه برای نادیدهگرفتن مسئولیت ماجرا به اطلاق عنوان شهید به هر کسی که بر اثر حوادثی از این نوع کشته میشود، اقدام میکنند. (ظاهرا در این مورد هنوز انجام نشده است.) همچنین به این علت است که نمیخواهند یا نمیتوانند مسأله را حل کنند. این کار استفاده از منابع ارزشی برای اموری غیر از آن است. در واقع کسانی که این عناوین را اعطا میکنند، هدفشان به نوعی نادیدهگرفتن مسئولیت وقوع چنین حوادثی است والّا کیست که نداند معنای شهید با نوعی انتخاب مرگ خودخواسته همراه است یا حداقل اینکه مستقیم یا غیرمستقیم به دست دشمن کشته شود، ولی اینکه مردم عادی برای حضور در تشییع جنازه بیایند و به علت خطای برنامهریزان دچار فاجعه شوند و فوت کنند را نمیتوان با دادن عنوان شهید این مساله را مدیریت کرد. هرچند کشتهشدن این افراد میتواند موجب آمرزش آنان باشد که خارج از بحث است. خانواده و بازماندگان حادثه کرمان دوبار عزادار و دچار مصیبت شدند؛ یکبار برای از دستدادن عزیزانشان، یکبار هم برای این همه بیتوجهی. این یادداشت را با نقلی از گزارش امروز روزنامه درباره این حادثه تلخ به پایان میبریم. «با اینکه ١٥ روز از حادثه میگذرد، هنوز هیچکس توضیح دقیقی به مردم نداده است. در حالی که مردم نیاز به پاسخگویی دارند. باید هر چه سریعتر، مقصران ماجرا معرفی شوند، ماجرای پرداخت دیه به خانوادهها و شهید قلمدادکردن قربانیان پیگیری شود.»