هرچقدر اعتماد بين مردم و دولت بيشتر باشد، نتيجه و آثارش بر اقتصاد به رفاه مردم کمک ميکند و همچنين کار را براي دولت سادهتر خواهد کرد. در ماجراي اخير يک نوع کتمان يک حقيقت بر اعتماد مردم ضربه زد؛ عاملي که بهعنوان پايه و اصل در روابط دولت-ملت تلقي ميشود.
هرچقدر اعتماد بين مردم و
دولت بيشتر باشد، نتيجه و آثارش بر اقتصاد به رفاه مردم کمک ميکند و
همچنين کار را براي دولت سادهتر خواهد کرد. در ماجراي اخير يک نوع کتمان
يک حقيقت بر اعتماد مردم ضربه زد؛ عاملي که بهعنوان پايه و اصل در روابط
دولت-ملت تلقي ميشود. قبلا وقتي خبرنگاران و رسانهها با دولت مواجه
ميشدند در بحث مربوط به بنزين، همه اعضاي دولت بر اينکه اين بحثها شايعه
است پافشاري کردند! درحقيقت عملکرد دولت عامل مهمي است که پاي رسانهها را
وسط ميکشد و اعتماد مردم تحت تاثير همين مواجهه است. درحالي که مردم
اطلاعات مورد نيازشان را از رسانهها ميگيرند. مردم انتظار ندارند دولت با
آنها صادق نباشد و راستي را پنهان کند. درحالي که بهراحتي ميتوانست
کميته تحقيق را تشکيل دهد، اما چرا اين کار را نکرد؟ خبرهايي منتشر شد
درباره اينکه قطر همکاري در زمينه کمک مالي مطرح کرده که دور از انتظار هم
نبود، چون دولت در مقطعي که قطر با مشکلات تحريم مواجه شد، به نمايندگي از
طرف مردم کشور به کمک قطر رفت و اين انتظار کاملا طبيعي است که آن کشور هم
براي کمک ورود پيدا کند. اما کلا چنين خبري کتمان شد. آيا واقعا چنين خبري
کذب بوده است؟ اثرات اين نوع برخورد بر حوزه اقتصادي نه تنها مثبت نيست
بلکه ضربه زننده است. مردمي که در تشييع شهيد سليماني آنطور در همه شهرها
نقشآفريني کردند، چرا به حال خودشان رها شوند تا از آن توهين به شعور مردم
استنباط شود؟ نکته مهم اين است که در اين بين مقصر هرکس که باشد از ناحيه
دولت تلقي خواهد شد. چون دولت است که فعاليتهاي اجرايي را برعهده دارد و
هر اتفاقي بيفتد اين دولت است که بايد مردم را در جريان بگذارد. به همين
دليل است که اين آثار قطعا در حوزههاي مختلف اقتصاد اعم از پسانداز،
افزايش توليد و... ديگر براي مردم باورپذير نيست و قطعا به اقتصاد ملي ما
آسيب ميزند. هنوز آقاي رئيسجمهور بعد از گذشت چند روز با مردم سخن نگفته
است. رئيسجمهور بهعنوان شخص دوم کشور از مردم عذرخواهي نکرده و اينکه
بگويند طول کشيد و اطلاعات به ما نرسيد، بهانه به نظر ميرسد. اولين قدم
عذرخواهي مقامات بالاي کشوري است تا التيام اوليه بر درد مردم باشد. تفاوت
ما با کشور کانادا در اين است که يک نمايه مذهبي داريم. يعني اين باور هست
که کاملترين دين را داريم و بر اساس آموزههاي ديني چنين برخوردي درست
نيست. مردم ما با اين واژگان آشنا هستند. از دبستان و دبيرستان در کتب
معارف اسلامي جامعه آموزش ديده اما در عمل شاهد آن نيستيم. خبرهايي
ميشنويم که جمعه بعدازظهر دولت در جريان واقعه قرار گرفته است درحالي که
از جانب مردم پذيرفتني نيست. همه اينها را که جمع کنيم آثارش را در اقتصاد،
سرمايهگذاريها و در توليد ناخالص داخلي و رشد اقتصادي به صورت منفي
مشاهده خواهيم کرد. وقتي بحث اعتماد وجود نداشته باشد، انگيزهاي وجود
نخواهد داشت. دولت بايد احساس دلجويي و رضايتمندي را بهوجود بياورد و مشکل
بهوجود آمده را از جنس خود بداند تا اوضاع آرامآرام به شرايط عادي
برگردد و به نتايج بعدي هم برسيم. اگر دولتي کسري بودجهاش را از جيب مردم
تامين کند، به نوعي فشار را به مردم انتقال ميدهد، و اگر در اين بين
اتفاقي هم بيفتد، حقيقت را کتمان کند، مردم ديگر نميتوانند به آساني دولت
را حمايت کنند و پذيراي نگاه دولتمردان باشند. به هر حال اتفاق ميافتد اما
چگونگي برخورد با اتفاق نکته بسيار مهمي است. اکنون خواست عمومي اعلام
عزاي عمومي همراه با برنامهريزي و مراسم و دلجويي است. مردم نسبت به
رسانهها هم بدبين شدهاند هرچند مقصر رسانهها نيستند، چون انعکاس نقطه
نظرات دولت و کارشناسان را برعهده دارند. مطبوعات ما همانند پليس نيستند که
تحقيق کنند و دنبال واقعيت بگردند و اين کار در رسانههاي ما باب نيست.
حالا چه خوب که با اين حادثه مطبوعات ما هم مثل بسياري از مطبوعات دنيا
خودشان را با اين واقعيتها منطبق کرده و وارد اين حوزه هم بشوند.