کد خبر: ۲۳۸۶
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
ارزیابی شما از شرایط سیاسی، اجتماعی و معیشتی فعلی جامعه چگونه است؟این مساله را می‌توان از چند بعد بررسی کرد. ما درطول 40 سال گذشته به خاطر سیاست‌های بعضا اشتباه به توسعه و بهسازی کشور توجه کافی نکردیم.

  ارزیابی شما از شرایط سیاسی، اجتماعی و معیشتی فعلی جامعه چگونه است؟
این مساله را می‌توان از چند بعد بررسی کرد. ما درطول 40 سال گذشته به خاطر سیاست‌های بعضا اشتباه به توسعه و بهسازی کشور توجه کافی نکردیم. البته در جهاد سازندگی اقداماتی برای خیلی از روستاها انجام دادیم، لوله‌کشی، آب‌رسانی و جاده‌های آسفالت ایجاد کردیم، اما همه اینها جزئی از کار بوده است. نمونه برخی تصمیمات غلط هم این است که به‌دلیل اینکه خواستیم آزادی‌هایی به مردم دهیم تا امکانات اقتصادی برای خود فراهم کنند محیط زیستمان از جمله آب، خاک، جنگل‌ها و از همه بدتر مساله فاضلاب‌ها یا اتفاقاتی که اخیرا در اهواز و بوشهر دیدیم دگرگون شده و بعضا در معرض خطر قرار گرفته است. اینها نتیجه سیاستگذاری‌های نادرست و هزینه‌هایی است که در جاهای دیگر شده در حالی که آن هزینه‌ها می‌شد کارهای بسیاری انجام داد. مثلا در دوره آقایان احمدی‌نژاد و روحانی 15‌میلیارد دلار اتومبیل وارد این کشور شد که بخش خاصی از جامعه از آن اتومبیل‌های گران قیمت استفاده کنند. در حالی که این سرمایه می‌توانست در جاهای دیگری مثل توسعه زیستگاه‌های کشور، کشاورزی و حتی مسائل عمرانی و زیرساختی به نحو بهتری هزینه گردد و نتایج بهتری از آن برداشت شود. اما با توجه ناکافی به این بحث عمومی و غفلت از آن موجب شد که با این درآمد سرشار نفتی در بازسازی روستاها و ایجاد سر پناه برای مردم موفق عمل نشود که در نوع خود نوعی فاجعه است.
  شرایط بین‌المللی بر این وضعیت چه تاثیری می‌گذارد و مسئولان در قبال این وضع باید چگونه عمل کنند؟
ما اکنون با تحریم‌های شدید آمریکا روبه‌رو هستیم و اینگونه نبوده که نخواهیم با دنیا ارتباط برقرار نکنیم و همفکرانی داشته باشیم. ما برجام را امضا کردیم. برجام نیز یعنی مذاکره‌ که هر از چندی جلسه می‌گذارند و در مورد مسائل مد نظر صحبت می‌کنند. آمریکا نیز اگر نظر یا موضعی داشت در درون برجام می‌توانست آن را مطرح کند، اما به‌دلیل دشمنی‌هایی که آمریکا، صهیونیست‌ها و تکفیری‌ها دارند چنین فشاری را بر کشور فراهم کردند. مشکل این است که در داخل به مردم نمی‌گوییم که شرایط چگونه است و بر عکس آن برخی از ائمه جمعه و گروه‌هایی خود را انقلابی می‌نامند به جای اینکه شرایط را برای مردم روایت کنند با شعار معیشت بهتر برای مردم ایجاد نارضایتی می‌کنند تا دولت را تحت فشار قرار دهند. البته خود دولت نیز با اینکه بارها گفته شده با مردم صحبت نمی‌کند و شرایط را توضیح نمی‌دهد. دولت امید دارد که به‌نحوی راه باز شود و دوباره ارتباطی با اروپایی‌ها برقرار شود تا بتواند نفت بفروشد و به نوعی رضایت نسبی جامعه را نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد. این در حالی است که تاکنون همه این رویکردها به بن‌بست خورده و دولت نیز نگفته که مشکل کجاست. بنابراین کشور از چند جنبه دچار فشار است؛ حال بحث فضای مجازی، تحریکات و بی‌اخلاقی‌های درون آن نیز به‌نحوی علت‌العلل آنها شده است. در چنین شرایطی مسئولان نمی‌خواهند قبول کنند که جامعه با این مشکلات روبه‌روست تا این مسائل را بازکرده بشکافند و از مردم کمک بگیرند. متاسفانه برخی مسئولان فکر می‌کنند خود عقل کل هستند و می‌توانند همه مسائل را به تنهایی حل کنند. این در حالی است که راه‌حل بدون مشارکت مردم چه در مقاومت چه سایر مسائل با شکست روبه‌رو می‌شود.
  در حال حاضر شاهد دو نوع رویکرد نسبت به شریط موجود هستیم؛ از سویی رویکرد جامعه که نمایانگر نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی است و از سوی دیگر برخی که شرایط را با ثبات نشان می‌دهند؛ این تناقض رویکردی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
من معتقدم که برخی‌ها دچار روزمره‌گی شدند و به قول خودشان چون می‌خواهند نارضایتی ایجاد نشود به مردم وعده آینده‌ای مطلوب می‌دهند در حالی که وعده آینده خوب بدون واقعیات ممکن نیست. مثلا برای اینکه نشان دهند شرایط مقداری رو به پیشرفت رفته چند شرکت استارت‌آپی را تبلیغ می‌کنند. ما باید واقعیات و سراشیبی‌ها را به مردم بگوییم و اعلام کنیم برای اینکه از این شرایط عبور کنیم و همزمان نخواهیم زیر بار زور برویم باید مقاومت کنیم. مقاومت هم این نیست که حلوا خیرات کنند بلکه جامعه و مسئولان باید فشار را با رضایت و عدالت احساس کنند. در زمینه عدالت و اجرای آن اشتباه کردیم؛ یعنی فکر کردیم اگر به همه 45 یا 50 هزارتومان پول بدهیم راضی می‌شوند این چه عدالتی است؟ لذا راه‌های بسیار اشتباهی رفتیم و به جای اینکه با سرمایه‌های در اختیار اشتغال ایجاد کنیم پول را تقسیم کردیم. به جای اینکه گردشگری را رونق دهیم که ایجاد شغل می‌کند با این فکر اشتباه که مساله حل می‌شود به مردم پول دادیم. حتی در اتفاقات اخیر بنزین را گران کردیم و به اسم کمک معیشت به مردم دادیم. در حالی که پولی که به مردم داده می‌شود بازهم صرف بنزین می‌شود و کمکی به معیشت آنها صورت نمی‌گیرد. این کلاف سر در گم حاکی از این است که در عین حالی که کشور از لحاظ بین‌المللی تحت فشارهای بسیار شدید است و با عدم تصوئیب FATF دچار مشکلات بیشتری می‌شود متاسفانه مسئولان مردم را در بی‌خبری می‌گذارند. به جای اینکه وضع خود و جامعه را شرح دهند و برای خروج از آن راهکار‌های مشخص و کارشناسی شده ارائه دهند و بگویند که با این شرایط آینده خوبی نداریم و باید مقاوت کنیم می‌گویند که کارها درست می‌شود. حتی آنهایی که خود را انقلابی و ولایی نشان می‌دهند هم باز دنبال وعده و عید هستند تا با منبسط کردن مسائل اقتصادی دولت را زمین بزنند که دولت هم به روی خود نمی‌آورد.
  در پس زمینه این عدم شرح وضعیت موجود جامعه قصد و انگیزه‌ای نهفته است یا رویکرد دیگری مطرح است؟
به‌نظر من دلیل اصلی این مساله در نگفتن شرایط موجود در جامعه این است که کسی نمی‌خواهد خود را خراب کند. همه می‌خواهند بگویند که ما به فکر مردمیم که مردم راحت باشند. برخی مسئولان فکر می‌کنند با بی‌خبر نگه داشتن مردم نسبت به اوضاع و مسائل کشور و فضای بین‌الملل می‌توانند ایجاد آرامش کنند. در حالی که این اشتباه است و عکس آن اتفاق می‌‌افتد، چرا که مردم یکدفعه چشم باز می‌کنند مشکلات و مسائل را می‌بینند و ظرفیت نارضایتی‌‌ها پر می‌شود. این در حالی است که دشمنان نیز دائما در حال رصد شرایط کشور هستند و جاسوس‌ها و نیروهای خرابکار آنها وجود دارند و از طرف دیگر هر نوع تبلیغی بخواهند بدون سانسور در فضای مجازی انجام داده و در اختیار مردم قرار می‌دهند.
  طی 40 سال گذشته تاکنون نداشتیم که یک جریان خواهان استعفای رئیس‌جمهور باشد و جریان دیگر خواهان استیضاح؛ از دید شما طرح اینگونه مسائل در شرایط فعلی از چه جهتی است؟
به‌نظر می‌آید گروهی دنبال ساقط کردن دولت هستند که بگویند همه تقصیرات بر گردن دولت است تا دولت متبوع خود را روی کار بیاورند. در حالی که هر دولت دیگری نیز بیاید نمی‌تواند کاری انجام دهد. مقام معظم رهبری چندی پیش صراحتا فرمودند: «کسانی که دنبال سقوط دولت هستند همان نفوذی‌ها هستند» که ویدئوی آن نیز در فضای مجازی وجود دارد. با این حال بازهم عده‌ای دنبال سقوط دولتند. هر دولتی روی کار آید کار خاصی نمی‌تواند انجام دهد مگر اینکه با آمریکا سازش کند و گشایشی ظاهری در کشور ایجاد شود. اگر نه واقعیت این است که ما نیاز به 10 سال ریاضت و سیاست‌های توسعه‌ای داریم که بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم. حتی اگر برجام پایدار باشد و تحریم‌ها برداشته شود ترسم این است که کالاها و ماشین‌های لوکس وارد کشور شود و به جای اینکه زمان صرف نیازهای کشور و اشتغال شود صرف این مسائل غیراولویت‌دار گردد.
  تاکنون بارها کارشناسان و اهالی فن به لزوم پیوستن ایران به FATFتاکید کرده‌اند، اما گویا این مساله در مجمع تشخیص مصلحت به نوعی بازی جناحی و فرسایشی تبدیل شده؛ اساسا چرا برخی درکی نسبت به منافع ملی ندارند؟
برخی اعضای مجمع که گفت‌وگو ‌می‌کنند و از لزوم حضور ایران در FATF سخن می‌گویند و از اطلاعات خوبی نیز برخوردار هستند، اما در کمال تعجب عده‌ای گفت‌وگو می‌کنند که اگر ما FATF را تصویب کنیم باید حاج قاسم سلیمانی را تسلیم کنیم در حالی که اصلا چنین چیزی نیست. برای خود من هم سوال است چرا در حالی که چین و روسیه گفتند اگر ایران ضوابط و مقررات کارگروه اقدام مالی مشترک را نپذیرد ما هم نمی‌توانیم به روابط بانکی با ایران ادامه دهیم هنوز هم مجمع تکلیفFATF را مشخص نمی‌کند. ناکارآمدی‌ها و عدم ارتباط با جهان را در مساله اخیر مربی خارجی تیم استقلال نیز شاهد بودیم که به خاطر تحریم و عدم همکاری با FATF بانک‌های اروپایی نیز حاضر به همکاری با ایران نبودند و این مساله ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد. هر چند که طی 5، 6 ماه اخیر در فوتبال کشور حسابی وا دادیم و آبروی کشور رفته است. به پرچم و سرود ملی کشور توهین شده و مسئولان همچنان ساکت بودند. نمی‌شود که سر سپرده و ناز کش خارجی‌ها باشیم. من نمی‌دانم که چرا اینقدر غرور ملی را له می‌کنیم و عین خیالمان نیست.
  قضایای اخیر به‌خصوص در عرصه ورزش فوتبال و حواشی پیرامون مربی تیم ملی فوتبال و تیم استقلال نشان از ناکارآمدی مدیریتی دارد یا شرایط بین‌المللی این وضعیت را ایجاد نموده است؟
بله؛ شرایط بین‌المللی کشورمان به‌دلیل وضع تحریم‌های آمریکا خاص است. پس در شرایط خاص بین‌المللی ما هم باید عمل خاص انجام دهیم. در این شرایط که کشور در تحریم است چه احتیاجی به آدم‌هایی مثل ویلموتس یا استراماچونی و... داریم. وقتی کشور مشکلات دیگری دارد چرا باید دنبال اینها برویم. در بحرین؛ بحرینی‌ها به سرود ملی ما توهین کردند و خیلی شیک توی سرمان زدند و هیچ‌چیز نگفتیم. این نشان می‌دهد که داریم عرق ملی را از دست می‌دهیم که خیلی خطرناک است. زمانی برخی می‌گفتند اسلام با ملیت مخالف است که امام و رهبری گفتند اینگونه نیست، اما گویا به‌صورت جوهری در حال از دست دادن ملیت خود هستیم.
  باز کردن فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و بهبود معیشت مردم از سوی حاکمیت چه میزان می‌تواند بر روند جامعه تاثیرگذار باشد و اساسا پس از اتفاقات اخیر مورد توجه واقع می‌شود؟
من معتقدم که این مساله برای زمانی است که ارتباط خود را با دنیا عادی کنیم. سبک زندگی جامعه اکنون در سطح بین‌المللی است. بدین نحو که پزشکی، مهندسی، شرایط زیستی و... در سطح بین‌المللی است اما روابط کشور بین‌المللی نیست. لذا باز شدن فضاهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمانی می‌تواند مثمر ثمر واقع شود که روابط بین‌المللی کشورمان نیز در سطح عالی باشد. عین این است که ما بر خودروی خارجی سوار می‌شویم و قبول کردیم که خودروهای خارجی بهتر است. باید قبول کنیم که رابطه خارجی با همه کشورها نیز خوب است. اینها همه به هم پیوسته است. اکنون دادن این آزادی‌ها کمکی نمی‌کند و مشخص نیست که می‌توان با این آزادی چکار کرد. الان آزادی برای کار، شغل و... وجود دارد منتها چون روابط خارجی آنچنان که باید خوب نیست این مسائل نیز تحت الشعاع آن قرار می‌گیرند. آزادی شغلی و سرمایه‌گذاری در کشور وجود دارد، اما اگر بخواهیم بهبود پیدا کند و به آن معنای اصلی بچرخد باید روابط خارجی نیز با این روابط همخوانی داشته باشد.
  از دید شما اتفاقات آبان‌ماه صرفا نارضایتی جامعه از افزایش قیمت بنزین بود یا اینکه بنزین به بستری برای ریزش اعتراضات فروخورده مردم تبدیل شد؟
اتفاقات اخیر امری سازماندهی شده بوده؛ نه اینکه جمعیتی مثلا 100‌هزار نفره سازماندهی شوند بلکه وقتی یک هسته سازماندهی شده حرکت کنند خیلی‌ها جذب آن می‌شوند چون هر کس به‌دلیلی ممکن است، مخالف باشد. احساس می‌کنم بخش بزرگی از آنچه که در ماهشهر یا اطراف کرج اتفاق افتاده سازماندهی شده و از پیش برنامه‌ریزی شده بوده و منتظر فرصتی بودند این کار را انجام دهند. وقتی این هسته‌ها شروع به حرکت می‌کنند افراد معمولی هم بدان پیوند می‌خورند. هرچند که ناگفته نماند پیوستن برخی از معترضان به این هسته‌ها ناشی از نارضایتی‌ها و مشکلات است. دو کولبر 14‌ساله و 17ساله در کردستان یخ زدند، اما سوال این است که اصلا چرا باید کولبری داشته باشیم و اینها شغل مناسب نداشته باشند که منجر به از دست دادن جانشان شود؟ چرا نباید گردشگری تسهیل و شغل در کشور ایجاد شود؟ وقتی این مسائل در کشور وجود دارد آن مسائل نیز به‌وجود می‌آید مردم اگر کار و وضع مناسبی داشته باشند دنبال آشوب نمی‌روند. مسئولان نیز نباید تظاهر کنند و آمار اشتغال بدهند.
  اگر شرایط جامعه به همین منوال ادامه یابد و اتفاقی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم رخ ندهد آینده پیش روی جامعه را چطور می‌بینید؟
من متاسفانه قدرت پیش‌بینی ندارم، اما اینگونه که از وضع جامعه می‌بینم آینده سخت خواهد بود.
برچسب ها: روزنامه ، آرمان ملی ، FATF
نام:
ایمیل:
* نظر: