کد خبر: ۲۲۸۱
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
هنوز دلایل تلفات انسانی اغتشاشات آبان‌ماه از سوی مراکز رسمی به‌درستی باز نشده است، اما ده‌ها رقم متفاوت از تعداد کشته‌ها ازسوی جریانات معاند، رسانه‌ها و شخصیت‌های غربی عنوان شده است.

هنوز دلایل تلفات انسانی اغتشاشات آبان‌ماه از سوی مراکز رسمی به‌درستی باز نشده است، اما ده‌ها رقم متفاوت از تعداد کشته‌ها ازسوی جریانات معاند، رسانه‌ها و شخصیت‌های غربی عنوان شده است. رئیس‌جمهور امریکا که به قول رسانه‌های امریکایی ۴۵ دروغ در یک سخنرانی می‌گوید، این عدد را هزاران تن اعلام کرد و منافقین نیز در پوستین سازمان حقوق بشر تاکنون ده‌ها رقم متفاوت را اعلام نموده‌اند. اما آنچه محتمل است اینکه کشته‌های اغتشاشات اخیر بیشتر از اغتشاشات دی ۹۶ و فتنه ۱۳۸۸ است و هر روز که می‌گذرد، ابعاد پیچیده‌ای از چرایی آن به‌دست می‌آید. لازم است مراکز رسمی حاکمیت به این موضوع وارد شوند و با ملت سخن بگویند وگرنه روایت‌های توأم با حقد و کینه تاریخ را طور دیگری روایت خواهد کرد. هیچ بعید نیست نسل‌های آینده بخوانند که «افرادی از ملت برای اعتراض به قیمت بنزین به خیابان‌ها آمدند و قوه قهریه حاکمیت بدون هیچ دلیل و بدون صبر و تحمل همه را به رگبار بست و نابود کرد».
سکوت اکنون دستگاه‌های رسمی حاکمیت نسبت به این موضوع همانقدر به مظلومیت نظام نوپای ما می‌افزاید که دشمنی‌های خباثت‌آلود و بدون اخلاق می‌افزاید. اما اگر کشته‌های اغتشاشات اخیر بیشتر از حوادث قبل است –که ظاهراً اینگونه است- علت چیست؟ اگر نظام جمهوری اسلامی ملتش را برای بقای خود می‌کشد، چرا در ۳‌هزار تجمع اعتراضی سال ۱۳۹۷ یا ۳۸۰۰ تجمع اعتراضی سال ۹۶ این کار را نکرده است؟ چرا در روز دانشجو امسال که صد‌ها مراسم برگزار و شعار‌های تند و ساختارشکنی هم داده شد، از دماغ کسی خونی نیامد؟ در نقطه مقابل، آیا اصلاً می‌توان گفت جمهوری اسلامی ایران تاکنون یک مشکل خود را بدون حضور مردم حل کرده باشد؟ حتماً جواب خیر است.
با این مقدمه می‌توان علل رشد تلفات انسانی اغتشاشات اخیر را که شبیه سال ۱۳۶۰ است، برای مردم گفت، زیرا مردم ایران تلخی صداقت را دوست دارند. همان‌گونه که نگارنده در دو یادداشت پس از اغتشاشات نوشته است، اکثر معترضان افرادی بی‌مسئله بودند، اما در یک شهر دو الی پنج نفر مدیریت صحنه را به دست می‌گرفتند و مسیر حرکت فیزیکی و مسیر شعار‌ها را عوض می‌کردند. طراحی و هدایت‌گری آنان دقیق و حساب‌شده بوده است. همگان می‌دانند که پلیس در شورش‌های اجتماعی بدون سلاح گرم به میدان می‌آید، اما مراکز نیروی انتظامی به صورت مسلح آماده دفاع از مراکز خود هستند. بسیج و سپاه نیز در خیابان بدون سلاح هستند، اما در مراکزشان سلاح وجود دارد و هنگام حمله به مراکز از سلاح استفاده می‌کنند. طراحانی که «راهبرد حداکثر کشته‌سازی» را برگزیده بودند از این قاعده آگاه بودند و از آن بهره برده‌اند.
۱- تعدادی از تلفات انسانی اغتشاشات اخیر مقابل مقر‌های نظامی و انتظامی است. در سال ۱۳۸۸ نیز بخشی از تلفات مقابل دو حوزه بسیج که ده‌ها سلاح در آن بود اتفاق افتاد. در سال ۱۳۹۶ نیز چندین نفر در حمله به کلانتری قهدریجان جان باختند. اما متأسفانه امسال حمله به این مراکز بالای ۸۰ مورد گزارش شده است.

افرادی که درون مقر نظامی حضور دارند و هجوم آورنده را می‌بینند، ابتدا هشدار زبانی، دوم تیر هوایی و در مرحله سوم احساس خطر نسبت به مقر و جان خود آن‌ها را به سمت شلیک می‌برد. مدیریت‌کنندگان صحنه اغتشاش با علم به این موضوع جوانان را به سمت این مراکز هدایت کردند تا راهبرد کشته‌سازی را رقم بزنند.
۲- علت دوم تلفات انسانی، حمله به آمبولانس‌ها و اورژانس‌هاست. طبق اعلام رسمی وزارت بهداشت ۱۴۲ آمبولانس نابود شده یا آسیب دیده‌اند و ۵۰ مرکز اورژانس نیز تخریب شده است. آمبولانس در فرهنگ جهانی حرمت دارد، چرا این حرمت برای اولین‌بار در ایران نقض می‌شود؟ دو علت اصلی برای آن می‌توان متصور بود؛ اول اینکه حمله به آمبولانس‌ها و اورژانس‌ها با هدف پیشگیری از درمان مجروحان صورت گرفته است تا از این طریق تعداد کشته‌ها افزایش یابد. علت دوم وجود عناصر میدان‌دار و مسئله‌دار در بین زخمی‌ها بوده است که یا در آمبولانس یا در اورژانس بوده‌اند و می‌دانستند که پس از بهبودی اولیه ممکن است در تور نیرو‌های قضایی- امنیتی گرفتار شوند؛ بنابراین ر‌هایی افراد مسئله‌دار علت دوم این حملات است. غیر این چه عاملی می‌تواند حمله به آمبولانس را توجیه کند؟
۳- در چندین شهر از جمله در خوزستان جنگ مسلحانه بوده است و نیرو‌های نظامی و امنیتی با تیر مستقیم مورد هدف قرار گرفته‌اند و از قضا تلفات نیرو‌های حاکمیت نیز در این اغتشاشات بی‌سابقه است. نمونه آن بعد از سال ۱۳۶۰ تاکنون اتفاق نیفتاده است که خود سندی بر خشن بودن برخورد از طرف مقابل و نبود اعتراض معمولی است.
۴- تعداد بیشتری از کشته‌شدگان با سلاح‌های کوچک ضعیف کشته شده‌اند که نشان می‌دهد در شلوغی و ازدحام از فاصله بسیار نزدیک ترور شده‌اند و حتی فشنگ از آن‌طرف بدن خارج نشده است. دبیر شورای عالی امنیت ملی در سفر به شهریار رسماً اعلام کرد که «۸۵ درصد افراد کشته‌شده شهر‌های اطراف تهران بی‌گناه هستند و اصلاً در صحنه اغتشاشات حضور نداشته‌اند» و به همین دلیل نیز رهبری با تحت پوشش بنیاد شهید قرار گرفتن خانواده‌های آنان موافقت کردند. قطعاً رهبری اجازه این کار را برای ضدانقلاب نشان‌دار نمی‌دهند. نتیجه می‌گیریم که هدفگذاری و برنامه‌ریزی برای حداکثر‌سازی کشته‌ها بوده است تا چهره نظام را در داخل و خارج مخدوش نمایند.
حال سؤال اساسی که باقی می‌ماند این است که سیستم‌های امنیتی ما احتمالاً از وجود چنین راهبردی اطلاع نداشته‌اند که اگر داشتند تاکتیک‌های مواجهه میدانی متفاوت می‌شد و اجازه داده نمی‌شد دشمن بتواند پازل خود را از عمل متقابل ما تکمیل نماید. این موضوع قابل بررسی عمیق و دقیق است. اگرچه ممکن است در فردای این نوشته گفته شود اطلاع حاصل شده بود، اما راه دیگری غیر از آنچه انجام شد وجود نداشت.
نام:
ایمیل:
* نظر: