پيروزي بوريس جانسون چند دليل داشت. دليل اول اينکه پس از سه سال فراز و نشيبهايي که در زندگي سياسي و اقتصادي انگلستان بهوجود آمد و حتي به کنارهگيري دو نخست وزير منجر شد، از جهت ايجاد بحران سياسي و اقتصادي خيلي به انگلستان لطمه وارد کرد.
پيروزي بوريس جانسون چند
دليل داشت. دليل اول اينکه پس از سه سال فراز و نشيبهايي که در زندگي
سياسي و اقتصادي انگلستان بهوجود آمد و حتي به کنارهگيري دو نخست وزير
منجر شد، از جهت ايجاد بحران سياسي و اقتصادي خيلي به انگلستان لطمه وارد
کرد. نشانهاش اين بود که امروز، هم ارزش پوند بالا رفت و هم ارزش سهام
انگلستان. دليل دوم اين بود که مردم از ادامه اين وضعيت خسته شده بودند و
جدالي که بين حزب کارگر و حزب محافظهکار بود، جامعه انگلستان را يک مقدار
دچار نگراني و وحشت کرده بود. جرمي کوبين پيامهايي براي مردم انگلستان
ميفرستاد که رنگ و بوي شديد سوسياليستي داشته و قائل به روشهاي ضديهودي و
ضدآمريکايي بود مانند ارتباط با برخي محافل که از نظر آنان مطلوب غربيها
محسوب نميشود مثل ايران، فلسطينيهاي غزه و ايرلند جنوبي. جامعه انگلستان
يک جامعه سنتگرا و محافظهکار است و به همين دليل هم مکتب محافظهکاري از
انگلستان در قرن هجدهم سر درآورد. دليل سوم اين است که انگلستان با توجه به
سوابق تاريخي که داشت، از يک خودخواهي و غروري برخوردار بود و با توجه به
اينکه ما در انگلستان قانون اساسي مدوني نداريم، قوانين مصوب در پارلمان
اروپا باعث نگراني و احساس حقارت انگليسيها شده و به اين نتيجه رسيده
بودند که مردم انگلستان دارند در خانههاي خودشان در لندن زندگي ميکنند
ولي قوانين آنها بايد در پارلمان اروپا تصويب شود. فضا با توجه به مواردي
که گفته شد، به نفع محافظهکاران ادامه پيدا کرد. اگرچه پيروزي بوريس
جانسون را امانوئل مکرون تلفني تبريک گفته بود، ولي مکرون عميقا از پيروزي
جانسون ناراضي بود به خاطر اينکه با پيروزي او راست افراطي در اروپا
قدرتمند ميشود که از يک طرف به نفع ترامپ است که خودش متولي راست افراطي
است و از طرف ديگر به زيان آلمان و فرانسه خواهد بود که دارند با راست
افراطي مبارزه ميکنند. پيروزي بوريس جانسون يک عدم تعادل فکر سياسي در
اروپا بهوجود خواهد آورد و با توجه به اينکه ترامپ پيروزي بوريس جانسون را
مشتاقانه تبريک گفته و بيان کرد که دوران سردي روابط ما با انگلستان به
پايان رسيده و دوران جديدي از تجارت ملي بين ما و انگلستان آغاز ميشود،
اين خبر براي بوريس جانسون و انگليسيها نويدبخش بود. طبيعي است که ترامپ
در سياستهاي انگلستان در اروپا دخالت خواهد کرد و اين به زيان اتحاديه
اروپا خواهد بود. با جبههگيريهايي که مکرون در برابر ترامپ ميکند،
اتحاديه اروپا در برابر قدرتنمايي آمريکا يک مقدار ضعيفتر ميشود که به
زيان فرانسه و آلمان تمام خواهد شد. اما اينکه انگلستان بعد از خروج از
برگزيت دچار چه سرنوشتي ميشود، دو پيش شرط دارد؛ نخست مسائل اقتصادي است
که بازار وسيع اتحاديه اروپا را از دست خواهد داد. سه ميليون انگليسي در
اتحاديه اروپا کار ميکنند که ناچارند به خانه برگردند. انگلستان بين 30 تا
40 ميليارد دلار در اتحاديه اروپا سرمايهگذاري کرده که آنها هم سرنوشت
مشخصي ندارند ولي قسمت دوم اين است که انگليسيها خيلي نگران مهاجرت از سوي
کشورهاي دوم و سوم اروپا به انگلستان بودند مثل کشورهاي بالکان، يونان،
آلباني و حتي اروپاي شرقي. انگليسيها معتقد بودند با مهاجرت نيروهاي
کشورهاي درجه دوم اروپايي، ترکيب جمعيتي انگلستان و هويت بريتانيايي بهم
خواهد ريخت. براي خروج از برگزيت اين عامل بسيار مهم بود. يعني جلوگيري از
مهاجرتهاي کشورهاي درجه دوم و سوم اروپا به بريتانيا. به هر حال اين تشخيص
اکثريت مردم انگلستان بود که برگزيت را بپذيرند و آن ميل برتريطلبي
انگلستان به اثبات برسد. از طرف ديگر اين شکست و ناکامي بزرگي که نصيب حزب
کارگر شد، يک دهنکجي بود که تفکر راست افراطي به تفکرات سوسياليستي
طرفداران چپ مياني در اروپا کرد.