عرصه سیاستورزی در ایران این روزها حال و هوای انتخاباتی را تجربه میکند. حال و هوایی که علیرغم شباهتهای ذاتی به دیگر موسمهای انتخاباتی واجد ویژگیها، مولفهها و متغیرهای منحصربهفردی است.
علیرضا صدقی
عرصه سیاستورزی در ایران
این روزها حال و هوای انتخاباتی را تجربه میکند. حال و هوایی که علیرغم
شباهتهای ذاتی به دیگر موسمهای انتخاباتی واجد ویژگیها، مولفهها و
متغیرهای منحصربهفردی است. بدون تردید، جمهوری اسلامی ایران در زمره
کشورهایی است که تجربیات انتخاباتی متنوع و سترگی را از سر گذرانده است. از
انتخابات تککاندیدایی تا انتخاباتی که یک رقیب به طور رسمی اعلام کرد به
رقیب دیگر رای میدهد و از انتخابات دوقطبیِ رادیکالیزهشده تا انتخاباتی
به غایت نرم و آرام؛ همهوهمه در کارنامه انتخاباتی جمهوری اسلامی، قابل
جستجو و ردیابی است.
اما شاید بتوان مدعی شد که شرایط انتخاباتی کنونی
کشور تا امروز تجربه نشده است. موقعیت عمومی جامعه، اظهارنظرهای گاه و
بیگاه فعالان سیاسی، شتاب فزاینده گروههای انتخاباتی و... حکایت از آن
دارد که گویا ارباب سیاست و بدنه جامعه در دو منظومه متنافر زندگی میکنند.
تا جایی که حتی با اندکی اغماض میتوان ادعا کرد زیستجهان این دو گروه،
فاصله و شکافی عمیق را تجربه میکند.
گروههای سیاسی امروز بر سر
اختلافنظرهای متعدد در نحوه برخورد و مواجهه با موضوعاتی انتزاعی گریبان
یکدیگر را میگیرند. مسائلی نخنما شده که تنها در محافل سیاسی مخاطب دارد.
سیاسیون بر سر این موضوعات ساعتها و شاید روزها به منازعه مینشینند
درحالیکه زیر پوست جامعه اتفاقاتی دیگر رقم میخورد.
مردم بیش و پیش
از سیاستورزان و سیاستپیشگان، از شعارها و مجادلهها و منازعات سیاسی
عبور کرده و سعی میکنند مسائلشان را در حوزهای دیگر چارهجویی کنند.
مشاهده میدانی ـ بهویژه در کلانشهرها ـ حکایت از آن دارد که گفتمانهای
موجود در جریانهای شناختهشده سیاسی کاربست خود را از دست داده و جامعه
دیگر اعتباری به آنها نمیدهد.
اگر تا پیش از این اصلاحطلبی نماد
مردمسالاری و آزادیهای اجتماعی و اصولگرایی مظهر عدالتطلبی بود، امروز
جامعه هیچیک از این دو گفتمان را باور ندارد. این یعنی، بخشهایی از حافظه
تاریخی جامعه ایران به کار افتاده است. آنها طی تمام سالهای درگیری و
جدال میان اصلاحطلبان و اصولگرایان، نه از آزادی ـ به مفهوم واقعی و نه
مبتذل آن ـ نشانی یافتند و نه روزنهای از عدالت برابرشان گشوده شد.
هر
یک از این جریانها به دلایلی ـ که البته محل بحث آن در این مجال نیست ـ
نخواستند، نتوانستند یا نشد که به شعارهای انتخاباتیشان جامه عمل
بپوشانند. حجم بالای بستن مطبوعات در زمان دولت اصلاحات ـ گرچه توسط قوه
قضائیه ـ و وقوع اختلاسهای میلیاردی، بیسابقه و سیستماتیک در دولتهای
مهرورز و عدالتطلب نهم و دهم، باورمندی جامعه به این شعارها را دچار
خدشههایی جدی و تا حد زیادی جبرانناپذیر کرد. جریان اعتدال هم که در
جریان دو انتخابات ریاستجمهوری پیشین با چرخش به سمت اصلاحطلبی نوید
عقلانیت، تعامل سازنده، تدبیر امور و ایجاد تعادل و توازن میان گروههای
سیاسی را سر داد، سرآخر نتوانست به اهداف خود به طور کامل دست یابد.
حال
پرسش اصلی اینجاست که جریانهای سیاسی چه راهبرد و استراتژی مشخصی برای
تشویق و ترغیب جامعه جهت شرکت در انتخابات دارند؟ آیا با تکیه بر همان
شعارهای گذشته میتوانند سبد آراء قبلی را به دست آورند؟ آیا مردم باز هم
با اعتماد به توصیههای بزرگان پای صندوقهای رای خواهند رفت؟ و بسیار پرسش
دیگر که هیچیک از جریانهای سیاسی پاسخ روشنی به آنها ندارند.
ناگفته
پیداست که صندوق رای در ایران میراثی گرانبها است که از پساپشت خونهای
فراوان به دست آمده است. از این رو، فعالان اجتماعی و سیاسی باید صیانت از
آن را یک ضرورت تاریخی و اجتماعی قلمداد کرده و هرگز به آن پشت نکنند. در
این میان اما، جریانهای سیاسی وامانده از تحلیل شرایط و موقعیت اجتماعی
کشور به نبرد و رقابت با رقیبی موهوم میپردازند. در حقیقت آنها یکدیگر را
رقیب خود میدانند. حال آنکه ارزیابی شرایط جامعه نشان میدهد که
جریانها سیاسی به واقع رقیب یکدیگر نیستند. آنها در میدانی خالی از رقیب،
هل من مبارز میطلبند و توجه ندارند که میدان مبارزه و زمین بازی به کلی
تغییر کرده است.
به نظر میرسد نخبگان حاضر در ماشین قدرت، درک درستی از
این تغییر ندارند. این در حالی است که از قضا مشارکت حداکثری، حضور مردم
پای صندوقهای رای، امیدآفرینی در جامعه و... همهوهمه در گرو درک صحیح از
تغییر میدان رقابت است. میدانی که امروز با معیشت، گرههای کور اجتماعی،
بنبستهای خانوادگی، تغییر ساختار فرهنگی و درهای گشوده مخالفان، پیوندی
تنگاتنگ یافته است.
با این اوصاف و با توجه زمان اندک باقیمانده تا
ایام انتخابات، راهی جز درک این تغییر و فهم متناسب با این شرایط برای
اصحاب سیاست باقی نمانده است. سیاستپیشگان باید هرچه سریعتر خود را آماده
این تغییرات کنند که در غیر این صورت رقیبی تازهنفس از راه خواهد رسید و
گوی رقابت را از آنها خواهد ربود.