رسول صدرعاملی در گفتوگو با «ایران» از فیلم «سال دوم دانشکده من» و اتفاقات روز سینمای ایران میگوید
«سال دوم دانشکده من» فیلمی بیرون جریان روتین سینمای ایران در سالهای پایانی دهه 90 است. یک فیلم آرام و با طمأنینه از جنس سینمای متأخر رسول صدرعاملی (با نقطه اوجی چون «هرشب تنهایی») با داستانی از جنس فیلمهای دوره پیشتر کارنامهاش؛ آن زمان که درباره دغدغهها و زندگی دختران نسل سوم انقلاب فیلم میساخت.
«سال دوم دانشکده من» فیلمی بیرون جریان روتین سینمای
ایران در سالهای پایانی دهه 90 است. یک فیلم آرام و با طمأنینه از جنس
سینمای متأخر رسول صدرعاملی (با نقطه اوجی چون «هرشب تنهایی») با داستانی
از جنس فیلمهای دوره پیشتر کارنامهاش؛ آن زمان که درباره دغدغهها و
زندگی دختران نسل سوم انقلاب فیلم میساخت. برای همین است که جهان
نوجوانانه فیلم تازهاش که فیلمنامهای از پرویز شهبازی دارد، نه شبیه
تینایجرهای ایران سال 98، که شبیه شخصیتهای ساخته شده به دست خود
صدرعاملی و شهبازی در 10 سال نخست پس از رخداد اصلاحاتند. انگار با فیلمی
طرف باشیم ساخته نشده در آن روزگار، که به زمانه حاضر رسیده باشد. چنین
است که اگر قائل باشیم «من ترانه 15 سال دارم» یا «نفس عمیق» هنوز در نبض
زمان کهنه نشدهاند چون حرفی ورای زمانه خود میزدند، «سال دوم دانشکده من»
را هم میتوان در همین قواره پذیرفت؛ چون ماجرایش امروز و اکنون نیست، مد
روز بودن نیست، که «جهانیبینی انتخاب» است. این فیلمیست درباره طبقه و
انتخاب. شاید فراتر از اینها فیلمی اخلاقی درباره لذت گناه و بازگشت به
اصل. چیزهایی که تصویرکردن بیشعار آن، ممکن است فقط از چند فیلمساز در
سینمای ایران بربیاید که یکی از آنها بیشک رسول صدرعاملیست.
فارغ از
«سال دوم دانشکده من» صدرعاملی در این سالها یکی از آدمهای اصلی مهمترین
شرکت پخش فیلم در ایران یعنی «فیلمیران» است که حول آن کنجکاویهای بسیار
وجود دارد، در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم این سالهای سینمای ایران در
این چهاردهه حضور داشته و در مقاطع حساس برای این سینما اعلام موضع کرده و
میانه میدان بوده. پس این گفتوگو را محدود به صدرعاملی «سال دوم دانشکده
من» نکردیم. این گفتوگویی درباره همه کنجکاویها و موضعگیریهای این
سالهای رسول صدرعاملی است.