انتخابات 1396 را شايد بتوان يکي از رقابتيترين انتخاباتها در ادوار جمهوري اسلامي دانست. در اين انتخابات اصولگرايان با تمام توان به ميدان آمدند تا با دولت مستقر مقابله و براي اولين بار رئيسجمهور را يک دورهاي کنند، اما حضور غيرقابل پيشبيني مردم در انتخابات و افزايش نرخ مشارکت تا بيش از 70 درصد، سبب شد تا ناکام بمانند.
آرمان ملي:
انتخابات 1396 را شايد بتوان يکي از رقابتيترين انتخاباتها در ادوار
جمهوري اسلامي دانست. در اين انتخابات اصولگرايان با تمام توان به ميدان
آمدند تا با دولت مستقر مقابله و براي اولين بار رئيسجمهور را يک دورهاي
کنند، اما حضور غيرقابل پيشبيني مردم در انتخابات و افزايش نرخ مشارکت تا
بيش از 70 درصد، سبب شد تا ناکام بمانند. به همين دليل اين جريان سياسي
کينهاي عميق از دولت و اصلاحطلبان به دل گرفته و تلاش ميکند به هر نحو
ممکن ضربهاي به دولت بزند. دولت به هرکاري دست ميزند، هر لايحهاي ارائه
ميکند و هر سياست جديدي در عرصه بينالملل به کارميبندد، عدهاي تلاش
ميکنند با دو قطبيسازي در برابر آن بايستند. با اين وجود اصولگرايان اين
خصلت هميشگي خود يعني دو قطبيسازي را به دولت نسبت داده و فضاي دو قطبي
امروز جامعه را نتيجه خواست دولت ميدانند. روز يکشنبه عزت ا... ضرغامي عضو
شوراي عالي فضاي مجازي و عضو شوراي انقلاب فرهنگي در صفحه شخصي خود در
توئيتر با انتقاد از سياست «دوقطبيسازي روحاني» نوشت: «سلاح کارآمد روحاني
در رقابتهاي سياسي، دوقطبيسازي است و اصولگرايان بيشتر از اصلاحطلبان
جاده صاف کن اين سياست بوده و هستند». وي تاکيد کرد: «هرچند که اين سياست
نخنما در انتهاي دوره تماشاگر زيادي ندارد اما آنچه که از روحاني به ياد
ميماند کارنامه او در رسيدگي به نيازهاي اساسي و اوليه مردم است». پيشتر
نيز عليرضا پناهيان، اين موضوع را گفته و روي آن مانور داده بود. اظهارات
اين واعظ اصولگرا چه در پيش از خطبههاي نمازجمعه و چه پس از آن، به
گونهاي بود که عملا جامعه را به دو بخش تقسيم ميکرد؛ يک بخش حامي شفافيت
آراي نمايندگان و به زعم آقاي سخنران، انقلابي و بخش ديگر مخالف اين موضوع.
اين تقسيم جامعه به دو قطب مقابل هم دقيقا همان چيزي است که رهبر انقلاب
بر لزوم پرهيز کارگزاران و واعظان از آن تاکيد کرده و خواستار اتحاد عموم
جامعه شدهاند؛ با اين حال همانهايي که برخلاف نظر رهبري بر سنگ دو قطبي
ميکوبند، عليه دوقطبيسازان سخن ميگويند و آنها را لعن ميکنند.
«دوقطبيسازي موجب ديکتاتوري رواني ميشود. خدا لعنت کند کساني را که به
دوقطبيسازي دامن ميزنند و همه را متهم و منتسب به يک جناح ميدانند. اين
لعنتيها اجازه نميدهند جامعه پيش برود. صهيونيستها اين دوقطبي را در
اکثر کشورها ايجاد کردند. البته در کشور ما موفق نشدند اما هميشه دعوا را
راه مياندازند. در اين دوقطبيسازي برخي بدون شايستگي رشد ميکنند و برخي
با تبعيت از بيبيسي خبيث به دنبال اين مساله هستند.» اينها بخشي از
گفتههاي پناهيان بود. گفتاري که مخالفان رسانهاي خود را تابع يک رسانه
خارج از کشور ميدانست و همزمان از دوقطبيسازي انتقاد ميکرد.
ضعف دولت در پاسخگويي
يکي از دلايلي که باعث شده دلواپسان هرروز بيش از روز قبل به دروغسازي
عليه دولت مشغول شوند، ضعف رسانهاي دولت در پاسخگويي به اين دروغ
پردازيهاست. مشخص نيست به چه دليل دولت تصميم گرفته تا با مدارا و مماشات
با اين تخريبها برخورد کند اما مشخص است نتيجه اين برخورد همانگونه که در 6
سال گذشته متوجه شدهايم دستاوردي جز هيچ براي دولت در پي ندارد. احمد
زيدآبادي، روزنامهنگار در اين ارتباط مينويسد: «ميدانيم که هر دولتي به
هر اندازه قوي يا ضعيف، براي اتخاذ تصميمي يا پيشبرد سياستي بهويژه در
حوزه اقتصادي نياز به اقناع اجتماعي دارد. در حقيقت بدون اقناع اجتماعي،
علميترين و مفيدترين برنامهها نيز با واکنش منفي مردم روبهرو ميشود و
به شکست ميانجامد. در ايران اما دولتها - منظور دستگاه اجرايي - هيچ
ابزار مؤثري براي اقناعسازي اجتماعي در اختيار ندارند و تمام ابزارها عملا
در اختيار مخالفان راست يا چپ آنهاست! در واقع راز بيجراتي و ناتواني
دولتها براي اصلاح عمدتا به همين مسأله بازميگردد».