کد خبر: ۱۷۲۲
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
با فروپاشی سلسله سلجوقیان در فلات ایران طایفه‌ای از آن قوم طالع اقبالشان در فلات آناتولی امروزی یا ارض روم سابق در حال اوج گرفتن بود و چنان اوج گرفت که تا پایان جنگ جهانی اول همواره یک قدرت بزرگ ماند و برای مقطعی بزرگترین و تنها قدرت برتر جهانی.

جعفر جعفری گلدیر

با فروپاشی سلسله سلجوقیان در فلات ایران طایفه‌ای از آن قوم طالع اقبالشان در فلات آناتولی امروزی یا ارض روم سابق در حال اوج گرفتن بود و چنان اوج گرفت که تا پایان جنگ جهانی اول همواره یک قدرت بزرگ ماند و برای مقطعی بزرگترین و تنها قدرت برتر جهانی. امپراطوری عثمانی مثل سایر قدرت‌های جهان کهن رفته رفته مقهور رشد و قدرت نمایی قدرت‌های جدید اروپایی می‌شد و کوشش‌های داخلی آن برای جلوگیری از تنزیل قدرت خود ناکام ماند تا جنگ اول جهانی تیر خلاص عثمانی زده شد . جنگ جهانی اول و قرارگرفتن عثمانی در ردیف کشورهای شکست خورده به معنای پایان امپراطوری عثمانی بود، پایانی که به‌وسیله قرارداد سایکس-پیکو در هم می‌پیچید و رسمیت می‌یافت. گرچه قرارداد سایکس-پیکو به معنای پایان عثمانی در آفریقا و عراق عرب بود اما نبرد گالیپولی به رهبری کمال آتاترک و دلاوری سربازانش در آن نبرد نگذاشت سرنوشت عثمانی دربخش آسیای - آفریقای به‌طور کامل در بخش اروپایی تکرار شود. گرچه با پایان جنگ اول جهانی عثمانی بخش اعظم سرزمین‌های خود را در اروپا از دست داد اما ترک‌ها با حفظ استانبول در دامان ترکیه کنونی، نگذاشتند زخم چنگال‌های عثمانی به‌طور کامل از صورت اروپایی‌ها پاک شود.
با فروپاشی عثمانی و قدرت‌گیری ترکان جوان، آنها با تکیه بر ملی‌گرایی مبتنی بر قوم ترک و پشت کردن به میراث چندین سده‌‌ای عثمانی سعی کردند خود را با دنیای تازه وفق دهند. روح جریحه‌دار شده ترک‌ها جبهه داخلی گرفت جبهه‌‌ای که بخش اعظم آن متوجه جامعه دینی و کردها می‌شد. ترکان جوان با لاییسم به جنگ دیندارها رفتند و با قوم‌گرایی به جنگ کردها و انکار رکن اصلی هر دو مبارزه بود. آتاترک و میراث‌داران آن به سرکردگی ارتش تا زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه اردوغان بی نهایت کوشیدند تا از جامعه ترکیه دین‌زدایی کنند و بر کردها تسلط کامل پیدا کنند و خواسته‌هایشان را نادیده بگیرند. اما حزب عدالت و توسعه با توسل به گرایش دینی مردم ترکیه و جلب نظر کردها در کنار شعار احیای اقتصادی ترکیه توانست به سیطره لاییک‌ها و ارتش در ترکیه پایان دهد.
با قدرت‌گیری جریان‌های دینی در ترکیه تحت لوای حزب عدالت و توسعه سیاست در ترکیه دچار چالش‌های اساسی می‌شود. دولت جدید با راهبرد عمق استراتژیک داوود اوغلو سعی کرد ملی‌گرایی را با جهانگیری تلفیق کند، چیزی که از آن به نوعثمانی نیز تعبیر می‌شود. با آغاز بهار عربی در سال 88 شمسی و پیروزی جریان‌های اسلام‌گرا در تونس و مصر و تاسی آنها به نظام فعلی حکومتی ترکیه، ترکیه را بر آن داشت تا با نهادن دست خود در دست نیروهای جهادی در عراق و سوریه، راهبرد عمق استراتژیک خود را بخت‌آزمایی کند. آزمایشی که جز تحقیر و شکست برای ترکیه عایدی نداشت. گرچه با اوج‌گیری داعش در عراق و سوریه چنین به نظر می‌رسید که راهبرد عمق استراتژیک ترکیه دارد میوه می‌دهد اما با ورود ایران و سپس روسیه به صحنه نبرد، چشم‌انداز ترکیه رفته‎رفته کورسوتر می‌گشت. تمام تلاش‌های ترکیه برای کشاندن آمریکا و ناتو به معرکه سوریه ناکام ماند و در نهایت، ترکیه برای تغییر اوضاع تصمیم گرفت تا دست به انتحار بزند و با روسیه سرشاخ شود بلکه به بهانه آن ناتو و آمریکا را وارد معرکه سوریه کند. اما ناتو باز کنار نشست تا تحقیر ترکیه توسط روسیه را با فراغ بال نظاره کند. روسیه به تلافی اقدام ترکیه در سرنگونی بمب‌افکن خود، ترکیه را تحریم کرد و نیروهای مورد حمایت ترکیه در سوریه و خط تدارکاتی‌شان را زیر آتش گرفت. فشارهای روسیه و عدم حمایت ناتو از آن، ترکیه را وادار به عذرخواهی از روسیه کرد و سپس ترکیه چاره را برای رهایی از یک شکست مفتضحانه در قرارگرفتن در بازی ایران و روسیه در سوریه و عراق دید.
راهبرد عمق استراتژیک شکست خورده بود و از پس‌لرزه‌های آن در داخل ترکیه حزب حاکم دچار انشقاق شد. در سوریه و عراق داعش روز به روز به شکست نزدیکتر می‌شد و بخصوص در مصر با کودتای ژنرال سیسی علیه اخوان‌المسلمین و مرسی داشت کفه شکست‌های ترکیه سنگین‌تر می‌شد، اما آنچه غیرقابل قبول‌تر از همه بود قدرت‌گیری کردها در سوریه و عراق بود. کردهای سوریه که اکنون به واسطه جنگ داخلی سوریه از انزوا خارج شده بودند با دسترسی به سلاح‌های مدرن تبدیل به کابوس ملی‌گرایی ترکیه شدند، ملی‌گرایی که یک بعد آن بر انکار کردها بنا گذاشته شده بود. اما آنچه برگ برنده ترکیه در این مورد بود غیرقابل قبول بودن اقلیمی دیگر در منطقه بود و حالا که جنگ داخلی سوریه قرار است با تصرف ادلب توسط ارتش سوریه به پایان برسد، چه بهتر که قضیه کردها نیز به ترکیه سپرده شود. این کار دو مزیت عمده دارد؛ اول کسب وجه و خوراک تبلیغاتی برای اردوغان در جبهه داخلی، دوم کنده شدن شر آمریکا از سوریه به‌وسیله یکی از اعضای ناتو.
به‌نظر می‌رسد اوضاع کنونی می‌تواند تا اندازه‌‌ای تحقیر ترکیه را از قبال اتخاذ راهبرد عمق استراتژیک التیام بخشد، اما ترکیه برای قدرت‌نمایی دوباره در حداقل جهان اسلام و خاورمیانه باید تغییراتی اساسی در سیاست خارجی و داخلی خود ایجاد کند. در سیاست خارجی ترکیه باید تغییر موضع اساسی در برابر غرب بدهد تا افکار عمومی جهان اسلام ترکیه را به عنوان بازوی غرب در داخل خود تصور نکند و در عرصه داخلی ترکیه باید به قومیت و باورهای کردها احترام بگذارد و سعی کند آنها را آنطور که هستند بپذیرد نه بر معیار قوم‌گرایی ترکی. در غیر این صورت ترکیه آگاهانه بر روی خود جهنمی گشوده است که در آینده نه تنها ممکن است منجر به شکست انتخاباتی حزب عدالت و توسعه، جنگ داخلی و بازگشت دوباره کودتا به صحنه سیاست داخلی آن شود، بلکه منجر به طرد و انزوای جهانی ترکیه در عرصه سیاست جهانی نیز خواهد شد.
اسلام‌گرایان ترکیه شاید بر این آرمان باشند که با محوریت خویش میراث عثمانی را احیا کنند و قدرت از دست رفته آن را بعد از یک قرن در قالبی نو بازآفرینی کنند، اما آنها نباید فراموش کنند که ترکیه کنونی نسبت به عثمانی از ابزارهای بسیار کمتر و محدودیت‌های زیاد سیستمی برای جامه عمل پوشاندن به آرمان خود برخوردار است و هرگونه بلندپروازی در این زمینه می‌تواند ترکیه را کوچکتر و آسیب‌پذیر از این کند.
نام:
ایمیل:
* نظر: