کد خبر: ۱۷۰۰
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
فیلم «عمر مختار»(با نام اصلی Lion of the Desert)، به کارگردانی مصطفی عقاد و با هنرمندی درخشان آنتونی کوئین در نقش قهرمان ملی لیبی، برای بیشتر دهه شصتی‌ها، فیلمی خاطره‌انگیز است.

جواد نوائیان رودسری – فیلم «عمر مختار»(با نام اصلی Lion of the Desert)، به کارگردانی مصطفی عقاد و با هنرمندی درخشان آنتونی کوئین در نقش قهرمان ملی لیبی، برای بیشتر دهه شصتی‌ها، فیلمی خاطره‌انگیز است. بسیاری از ما، نام «عمر مختار» را شنیده‌ایم، اما کمتر از او می‌دانیم؛ مردی که در دوران حیاتش، لحظه‌ای از مبارزه با استعمار دست نکشید و در کنار مردم مسلمان سرزمینش، حماسه‌هایی جاویدان خلق کرد. حکایت مبارزه با استعمارگران اروپایی در شمال آفریقا، حکایتی تلخ، اما غرورآفرین است. از هنگامی که نخستین خیزش‌ها علیه استعمار فرانسه در الجزایر و به رهبری عبدالقادر الجزایری آغاز شد، تا زمانی که این مبارزات در نیمه قرن بیستم به نتیجه رسید و مسلمانان شمال آفریقا، اروپایی‌های استعمارگر را به دریای مدیترانه ریختند، هزاران فرمانده و مبارز شجاع ظهور کرد که زندگی هر کدام، مشحون از صفحات درخشان استعمارستیزی است؛ با این حال، کارنامه هیچ‌کدام از آن ها، درخشش کارنامه عمرمختار را ندارد؛ او به واقع، مبارزی خستگی‌ناپذیر بود؛ مردی که در 69 سالگی، به سان شیری شرزه در عرصه صحرای بزرگ آفریقا اسب می‌تاخت و صفیر گلوله اسلحه‌اش، پشت استعمارگران را به لرزه در می‌آورد. او در 20 ماه پایانی عمر خود، 263 بار، در مکان های مختلف، با استعمارگران ایتالیایی جنگید؛ رکورد هر 2 روز، یک رویارویی با دشمن، شخصیت عمر مختار را در تاریخ جهان، جاودانه کرده‌است. در این نوشتار مختصر، قصد داریم به زندگی پرافتخار این مبارز نامدار نظری بیفکنیم و ببینیم، آیا شخصیتی که توسط آنتونی کوئین، در فیلم مصطفی عقاد، به نمایش گذاشته شد، شباهتی به عمر مختار واقعی داشت؟ قضاوت در این‌باره را به شما مخاطبان ارجمند می‌سپاریم.
شیخ «جبل‌الاخضر»
عمر مختار در سال 1858(1273 هـ.ش)، در منطقه «بطنان»، جایی واقع در بیابان «برقه» لیبی، به دنیا آمد. پدرش را خیلی زود از دست داد و تحت قیمومت یکی از نزدیکانش، کودکی و نوجوانی را سپری کرد و در این دوران، به فراگیری علوم دینی پرداخت. او در دوران جوانی، شیخ «زاویةالقصور» در منطقه «جبل‌الاخضر» بود و به دلیل عاملیت به دستورهای شرعی و رفتاری توام با مهر و محبت با مردم، محبوبیت فراوانی به دست آورد و اگر غرش توپ‌های استعمارگران ایتالیایی، در سال 1911(1290 هـ.ش)، در بندر بنغازی لیبی به گوش نمی‌رسید و این سرزمین، لگدکوب پوتین نیروهای اشغالگر نمی‌شد، عمر مختار در گوشه‌ مدرسه علوم دینی خود می‌نشست و دلش را به تربیت نسل آینده لیبی خوش می‌کرد؛ اما حوادث به گونه‌ای دیگر رقم خورد. او بلافاصله پس از شنیدن خبر حمله ایتالیایی‌ها، فتوای جهاد صادر کرد و از سوی شورای علمای «جبل‌الاخضر»، به عنوان فرمانده مبارزان این منطقه برگزیده شد. برای مردم، دیدن شیخ شان، در حالی که سوار بر اسب و شتر، اسلحه به دست می‌گرفت و به نبرد می‌رفت، بسیار دلپذیر و الهام‌بخش بود. درک این‌که چرا عمرمختار اسلحه به دست گرفت و با وجود کهولت سن و جایگاه اجتماعی، شخصاً به معرکه نبرد پا گذاشت، سخت نیست. او افزون بر عمل به واجب دینی، شاهد بود که اشغالگران در بدو ورود، 20 هزار لیبیایی را به قتل رساندند و صدها دختر و زن مسلمان را مورد تعرض قرار دادند. در این شرایط، هر انسان آزاده‌ای، مرگ را بر زندگی توام با ننگ برمی‌گزیند.
برافراشتن دوباره پرچم قیام
تا آغاز سال 1916(1295 هـ.ش)، مبارزان مسلمان لیبی، با رهبری افرادی مانند محمد ادریس سنوسی، توانستند بخش‌های وسیعی از کشور را آزاد و اشغالگران ایتالیایی را در چند بندر، محدود کنند. این اقدام، دیگر استعمارگران را به وحشت انداخت. انگلیس که بر مصر مسلط بود و فرانسه که الجزایر را در اختیار داشت، به کمک نیروهای ایتالیایی آمدند تا قیام سراسری لیبی را مهار کنند. تسلیم شدن سنوسی و زمین گذاشتن اسلحه از سوی او، برای به دست آوردن موقعیت بهتر در لیبی، ضربه سنگینی به قیام وارد کرد. ایتالیایی‌ها وعده دادند که حکومت لیبی را به رسمیت خواهند شناخت.در این بین، عمر مختار که به اشغالگران اعتمادی نداشت، از سنوسی خواست که جهاد را ترک نکند و تا اخراج کامل استعمارگران، اسلحه را زمین نگذارد، اما او به این نصایح توجهی نکرد. با روی کار آمدن موسولینی در ایتالیا، فعالیت‌های استعماری این کشور در لیبی، ابعاد تازه‌ای پیدا کرد. سنوسی، مجبور به فرار از کشور و اقامت اجباری در مصر شد و ایتالیایی‌ها، واحه به واحه پیش می‌آمدند و غارت می‌کردند. درست در همین زمان، عمر مختار پرچم فروافتاده قیام را دوباره برافراشت و مبارزه‌ای بی‌امان را با استعمارگران ایتالیایی آغاز کرد.
حماسه الرحیبه
مبارزان لیبی، زیر پرچم عمرمختار گرد آمدند. قیام دوباره سازمان دهی شد و زد و خوردها برای چند سال، ادامه پیدا کرد. تا این‌که موسولینی تصمیم گرفت با اعزام واحدهای مکانیزه ارتش ایتالیا به لیبی، کار قیام را یکسره کند. در مارس 1927(اسفندماه 1305) یک گردان زرهی کامل، پس از کسب خبر درباره تمرکز نیروهای عمرمختار در «الرحیبه»، عازم این منطقه شد. آن ها رهبر مبارزان مسلمان را دست کم گرفته و او را یک پیرمرد ناآگاه به امور نظامی فرض کرده بودند؛ اما هنگامی که نظامیان ایتالیایی به «الرحیبه» رسیدند، تازه دریافتند که به چه دام هولناکی پا گذاشته‌اند. سواران مسلمان، نیروهای ایتالیایی را محاصره و به دو قسمت تقسیم کردند؛ آن‌گاه نبرد شدیدی درگرفت و طی آن، شش افسر و چهارصد سرباز ایتالیایی کشته شدند و بخش مهمی از ادوات نظامی اشغالگران، به دست نیروهای عمر مختار افتاد. این جنگ، در فیلم مصطفی عقاد، با تفصیل، به تصویر کشیده شده است. جنگ «الرحیبه» چنان به حیثیت ایتالیا در اروپا ضربه زد که موسولینی دستور داد، معلمان مدارس مذهبی در لیبی را به اتهام ارتباط با عمر مختار بازداشت کنند. بسیاری از آن ها زیر شکنجه وحشیانه اشغالگران، جان باختند. با این حال، عمر مختار دایم به مواضع دشمن می‌تاخت و تلفات وارد می‌کرد. موسولینی که مستأصل شده بود، ژنرال گرازیانی، مردی را که به کشتار و خون‌ریزی شهره بود، به لیبی فرستاد و این، آغاز وحشیانه‌ترین اقدامات اشغالگران علیه یک ملت بود.
پایان کار شیر صحرا
گرازیانی هزاران مسلمان لیبیایی را در اردوگاه‌ها محصور و راه ارتباطی آن ها با مبارزان را قطع کرد. این اقدام، بر دشواری شرایط افزود. با این حال، طی 20 ماه، 263 عملیات نظامی توسط عمرمختار و یارانش علیه اشغالگران انجام شد و جان صدها نظامی ایتالیایی را گرفت. آن ها که دستشان به مبارزان نمی‌رسید، به قتل و آزار سالخوردگان، کودکان و زنان پرداختند؛ اما عمرمختار حاضر به تسلیم نشد. تا این‌که در یکی از روزهای سال 1931(1310 هـ.ش)، او و تعدادی از دوستانش که برای شناسایی و طراحی عملیات به اردوگاه ایتالیایی‌ها نزدیک شده‌بودند، به کمین آن‌ها برخوردند و به دام افتادند. عمر مختار در جریان این دستگیری، به شدت زخمی شد. او را به بنغازی منتقل و در دادگاهی فرمایشی، محاکمه و به اعدام محکوم کردند. روز 15 سپتامبر 1931(15 شهریور 1310)، عمر مختار را به اردوگاهی نزدیک بنغازی بردند و در برابر چشم هوادارانش، به دار کشیدند تا به این ترتیب، آخرین امیدهای ایستادگی در برابر استعمار را هم، در وجود آن ها از بین ببرند؛ اما مرگ عمر مختار، انفجار خشم ملت لیبی را در پی داشت؛ مبارزه 16 سال دیگر ادامه یافت. در طول جنگ جهانی دوم، لیبی یکی از مناطق اصلی کارزار متفقین و متحدین بود؛ تا این‌که در سال 1947(1326 هـ.ش)، دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، بالاخره ایتالیا که از مدت‌ها قبل دیگر تسلطی بر لیبی نداشت، استقلال این کشور را به رسمیت شناخت. ژنرال گرازیانی، کسی که فرمان اعدام عمرمختار را داده بود، آن‌قدر عمر کرد که بتواند نتیجه قیام آن مرد بزرگ را ببیند. فرمانده ایتالیایی در سال 1955(1334 هـ.ش) در رُم درگذشت.
نام:
ایمیل:
* نظر: