انتقاد از انتخاب پیتر هانتکه برای حمایت از نسلکشی «سربرنیتسا» از سوی صرب هاهیأت داوران آکادمی نوبل ادبیات بعد از انتقادها و حاشیههای بسیاری که در سالهای گذشته پشت سر گذاشتند بالاخره اولگا توکارچوک و پیتر هانتکه را به عنوان برگزیدگان دو سال اخیر معرفی کردند.
مریم شهبازی
خبرنگار
هیأت
داوران آکادمی نوبل ادبیات بعد از انتقادها و حاشیههای بسیاری که در
سالهای گذشته پشت سر گذاشتند بالاخره اولگا توکارچوک و پیتر هانتکه را به
عنوان برگزیدگان دو سال اخیر معرفی کردند؛ حاشیههایی مثل انتخاب باب دیلن
به عنوان برنده نوبل ادبیات و بحران جنسیای که سال گذشته گریبانگیر
گردانندگان اصلی جایزه شد. بعد از این رسوایی برخی از اعضای آکادمی استعفا
کردند و اهدای جایزه سال گذشته هم به امسال موکول شد.
سایه سنگین یک رسوایی
نوبل
ادبیات معمولاً به دلیل انتخابهای سیاسی هیأت داورانش، نسبت به دیگر
جوایز ادبی، با نقدهای بیشتری مواجه میشود. نوبل 2016 در حالی بعد از فراز
و نشیبهای بسیار در دستان باب دیلن قرار گرفت که حتی خود او در ابتدا از
قبول جایزه سرباز زد. اهالی ادبیات منکر جایگاه او نبودند، اما از این
گلایه داشتند که چرا این جایزه ادبی باید در دستان مردی قرار بگیرد که
چهرهای شناختهشده در عرصه موسیقی دارد و نه ادبیات. بگذریم خود دیلن هم
وقتی با تأخیر جایزه را قبول کرد، گفت وقتی خبر برگزیده شدنش را شنیده
زبانش بند آمده است! سال 2017 اعضای آکادمی نوبل برای انتخاب کازوئو
ایشیگورو، نویسنده ژاپنیتبار ساکن انگلستان، دوره آرامتری را پشت سر
گذاشتند. هرچند این آرامش هم دیری نپایید و سال گذشته ماجرای رسواییهای
اخلاقی متأثر از جنبش «MeToo» به آکادمی نوبل هم رسید و به شکایت از
ژانکلود آرنو -همسر یکی از اعضای اصلی پیشین آکادمی نوبل- منجر شد. نکته
جالب این ماجرا جایی بود که حتی از یکی از اعضای خاندان سلطنتی سوئد هم
بهعنوان یکی از زنان قربانی این چهره مشهور فرانسوی نام برده شد.
حمایتی که هنوز هانتکه را رها نکرده است
حاشیههای
این سالهای نوبل ادبیات این انتظار را ایجاد کرده بود که آکادمی امسال
انتخاب هوشمندانهتری بکند. اما بهمحض اعلام اسامی اولگا توکارچوک و پیتر
هانتکه به عنوان برگزیدگان سالهای 2018 و 2019 دوباره انتقادهایی متوجه
این آکادمی شد. این گلایهها بیشتر به انتخاب هانتکه برمیگشت؛ نویسنده
اتریشی ساکن فرانسه که پیشتر در خلال جنگهای یوگسلاوی از نسلکشی
«سربرنیتسا» از سوی صرب ها حمایت کرده و همان زمان با انتقادهای متعددی از
سوی اهالی ادبیات روبهرو شده بود. منتقدان بحثی بر سر جایگاه ادبی این
نویسنده آلمانیزبان ندارند اما هنوز سخنرانیاش را در سال 2006 در مراسم
درگذشت اسلوبودان میلوشویچ، جنایتکار جنگی صرب، فراموش نکردهاند.
انتقاداتی که این حمایت به دنبال داشت تا جایی پیش رفت که منجر به خط خوردن
نام هانتکه بهدلیل مواضع سیاسیاش از برگزیدگان احتمالی جایزه «هاینریش
هینه» شد. حتی گذشت چند سال هم تأثیری در بهبود چهره جهانی این نویسنده
نداشت؛ تاجایی که سال 2014، به محض اعلام نام او به عنوان برگزیده جایزه
«ایبسن» هم اعتراضاتی شکل گرفت. با این حال همچنان از هانتکه 76 ساله
بهعنوان یکی از چهرههای شاخص ادبیات آلمانی یاد میشود. «زن چپ دست»،
«ویکتور مقدس»، «بازی پرسش»، «سرزمین کلمه» و «دنخوان از زبان دنخوان» از
معروفترین آثار هانتکه در سالهای اخیر به شمار میآیند. «زن چپدست»،
«ترس دروازه بان از ضربه پنالتی»، «کاسپار» و «محاکمه» هم از جمله آثار
اوست که به فارسی ترجمه شدهاند. اما برخلاف انتخاب پیتر هانتکه به نظر
میرسد اولگا توکارچوک هیچ حاشیهای برای برگزارکنندگان این جایزه ادبی به
دنبال نداشته باشد. گویا اعضای این آکادمی بعد از رسوایی جنسی سال گذشته
با این انتخاب به دنبال بازگرداندن بخشی از اعتماد از دست رفته اهالی
ادبیات و مردم بهخصوص زنان به خود بودهاند. «توکارچوک» پانزدهمین زنی
است که موفق به دریافت جایزهای شده که بارها به مردمحور بودن متهم شده
است. پیشتر رئیس آکادمی گفته بوده این نهاد با حذف نگرشهای «مردمحور» و
همچنین «اروپامحور» درصدد کسب دوباره جایگاه خود برآمده است.
با وجود
آنکه توکارچوک به اندازه هانتکه در معرفی به مخاطبان فارسیزبان خوششانس
نبوده، اما این نویسنده لهستانی از جمله چهرههای شاخص جهانی ادبیات است.
از توکارچوک پیش از این برای رمان «پروازها» با اعطای جوایز جشنواره
بینالمللی ادبیات ویلهنیتسا و جایزه جهانی «من بوکر» تجلیل شده است. این
نویسنده 57 ساله در آثار خود با نگاهی فراجنسیتی به مسائل و مصائبی
میپردازد که انسان امروز به آن مبتلاست. البته فارغ از انتقادهایی که به
شخصیت هانتکه وارد شده این ویژگی را در آثار او هم میتوان دنبال کرد.
مواضع سیاسی نباید روی جایگاه ادبی نویسنده سایه بیندازد
علیاصغر حداد
مترجم ادبیات آلمانی
نه
تنها درباره جایزه ادبی نوبل، درباره هر جایزهای با تعدادی موافق و مخالف
روبهروییم. با این حال هر دو نویسندهای که برای نوبل دو سال اخیر معرفی
شدهاند از جمله چهرههای شاخص ادبیات محسوب میشوند. پیتر هانتکه از نسل
نویسندگان آلمانی زبانیست که نوشتن را بعد از جنگ جهانی دوم آغاز
کردهاند. دورانی که مصائب جنگ تازه به پایان رسیده بود و او که نویسندهای
جوان بود تألیف رمانهای طولانی را به سخره میگرفت، از همین رو وقتی به
کارهای ابتدایی او نگاه کنید با رمانهای شصت-هفتاد صفحهای روبهرو
میشوید؛ هر چند که بعدها او هم رمانهای حجیم چندصد صفحهای مینویسد. نثر
او در ابتدای کار با متنهای کوتاه و موجز همراه بود، هانتکه صاحب
نمایشنامههای متعددی هم است و جایگاهی که میان نویسندگان جوانتر دارد مهم
و قابل احترام است. او در کسوت نویسندهای منتقد قدم به عرصه گذاشت، از
نویسندگانی که به دنبال تزریق تفکراتی خاص و پند و اندرز به مخاطبان بودند
گلایه داشت و میگفت نویسنده موظف است مخاطب را با حقیقت روبهرو کند و
بگذارد که او خودش تصمیم بگیرد. او هم مثل اولگا توکارچوک، دیگر برگزیده
نوبل ادبی امسال، بیش از ساختارگرا بودن به مضامین داستانهایش شهرت دارد.
او در بحث ساختارهای ادبی از جمله نویسندگان ساختارشکن نیست و به نوعی
میتوان وی را از پیروان نسل پیش از خودش دانست. من هم درباره مواضع سیاسی
او شنیدهام منتهی معتقدم که هیچ یک از اینها نمیتواند منجر به نادیده
گرفتن جایگاه ادبیاش شود. کاری به وجهه سیاسی جایزه نوبل که نمیتوان
منکرش شد ندارم ولی بر اساس تخصص خودم معتقدم ادبیات آلمانی از گذشتههای
دور تا به امروز برخوردار از جایگاه خاصی میان مخاطبان ایرانی بوده و
همچنان هم است. امیدوارم معرفی برگزیدگان نوبل منجر به عرضه ترجمههای
شتابزده از آثار این دو نویسنده شاخص جهانی نشود.
از اهدای نوبل به هانتکه خوشحالم نیستم
اسدالله امرایی
نویسنده و مترجم
برخی
از ما ایرانیان گمان میکنیم اگر فلان نویسنده خارجی را نمیشناسیم عجیب
است اگر موفق به کسب جوایز مطرح شود و جالب این است که ملاک را بر میزان
شناخت خودمان میگذاریم. نمیگوییم اگر فلان نویسنده مطرح برای ما ناشناخته
مانده ایراد از جای دیگری، از جمله احتمال بالای سانسور آثارش است. درست
مانند مسألهای که در انتخاب اولگا توکارچوک رخ داده است. شاید این نویسنده
لهستانی برای ما ایرانیها خیلی شناخته شده نباشد اما او چهرهای مشهور در
عرصه جهانیست. اغلب خالق داستانهایی فراجنسیتی و متکی بر مشکلات انسان
امروز و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی کشور خودش بوده است. چند سال قبل
مصاحبهای با این دوست نویسنده داشتم که تأکید کرد زنان هم مثل مردان برای
او از جنبه انسانی اهمیت دارند. حتی به جریان ادبی لهستان اشاره کرد. این
جریان را به رود دانوب تشبیه کرد و گفت او و دیگر همکارانش را میتوان جوی
باریکی از این رود عظیم دانست. توکارچوک در حوزه ادبیات مدرن جهانی کار
کرده و مضامین انسانی از مهمترین علاقه مندیهایش برای نوشتنند. البته او
به مسائل زیست-محیطی و همچنین مشکلات سیاسی جهان و اتفاقات روز زندگی معاصر
هم توجهی ویژه دارد. انسانی را به تصویر میکشد که گرفتار موقعیت خطیر
زندگی امروز شده؛ البته این ویژگی را در نوشتههای پیتر هانتکه، دیگر برنده
نوبل ادبیات، هم میتوان دید. با اینکه نمیتوان منکر جایگاه ادبی هانتکه
در گستره ادبیات آلمانی زبان شد، اما بابت موضعگیری سیاسی او در نسلکشی
«سربرنیتسا» ازسوی صرب ها از انتخاب او چندان خوشحال نیستم. هرچند که باز
هم تأکید میکنم جایگاه ادبی قابل قبولی دارد؛ تا جاییکه نویسندگان جوان
از او در خلق آثارشان الگوبرداری میکنند. برای او هم ادبیات اعتراضی
جایگاهی جدی دارد. هانتکه در تمام سالهایی که نوشته در تلاش بوده از
موقعیت انسان و مقابلهاش با قدرتهای مستبد و همچنین حکومتهای توتالیتر
بنویسد؛ با این حال مواضع سیاسی نادرستی که درباره جنگهای یوگسلاوی در پیش
گرفت چهره جهانیاش را خدشه دار کرده است.