دولت، بعد از شش سال بی توجهی به موضوع حذف یارانه برخی قشرها، اکنون با جدیت و برنامه منسجم تری به این موضوع ورود کرده است. در سال های قبل، مجلس در بودجه سالانه، حتی پرداخت یارانه به ثروتمندان را جرم انگاشت تا بیشترین فشار را به قوه مجریه برای اجرای این سیاست وارد کند اما دولت بیدی نبود که با این بادها بلرزد و خودش را درگیر چنین سیاست پرزحمت و پرهزینه ای (از نظر ایجاد نارضایتی علیه دولت) کند.
دولت، بعد از شش سال بی توجهی به موضوع حذف یارانه
برخی قشرها، اکنون با جدیت و برنامه منسجم تری به این موضوع ورود کرده است.
در سال های قبل، مجلس در بودجه سالانه، حتی پرداخت یارانه به ثروتمندان را
جرم انگاشت تا بیشترین فشار را به قوه مجریه برای اجرای این سیاست وارد
کند اما دولت بیدی نبود که با این بادها بلرزد و خودش را درگیر چنین سیاست
پرزحمت و پرهزینه ای (از نظر ایجاد نارضایتی علیه دولت) کند. در روزهایی که
پول نفت کم و بیش به حسابش می رسید، برای دفع این گونه فشارها، راه حل های
ساده تری داشت؛ از جمله این که صبر کند تا مجلس عوض شود و اصلاحیه بودجه
به پارلمان بفرستد!
اما اکنون که دولت بر اثر فشار هزینه ها و کسری
بودجه، برای اجرای این سیاست بسیار جدیتر وارد میدان شده، به نظر می رسد
بهتر است درباره توجیه اقتصادی و اجتماعی اجرای این سیاست، بیشتر تامل شود.
دو سال قبل، اجرای این سیاست یکی از اولویت های کشور و مطالبه بسیاری از
کارشناسان و رسانه ها و حتی مردم بود. اما اکنون با توجه به تغییر بسیاری
از شرایط، از جمله جهش شدید نرخ ارز، رشد تورم و تغییر قابل توجه قیمت های
نسبی در اقتصاد، به نظر می رسد اگرچه حذف یارانه ثروتمندان به طور اساسی
اقدام مثبتی است اما از هیچ لحاظ، اجرای سیاست حذف یارانه ثروتمندان یک
اولویت نیست؛ نه از نظر درآمدزایی برای دولت
( که مهم ترین انگیزه اجرای طرح است)، نه از نظر توزیع درآمد (توزیع عادلانه منابع بین مردم) و نه از نظر کارایی اقتصادی.
سنجش درآمدزایی حذف یارانه برای دولت
کل هزینه پرداخت یارانه نقدی حدود 40 هزار میلیارد تومان است. اگر دولت
در بهترین حالت بتواند یارانه سه دهک را حذف کند (که با توجه به نزدیکی
شرایط دهک های پنجم تا نهم و حتی صدک های پایینی دهک دهم و ضعف داده ها و
ساز و کارهای دولتی کار بسیار سختی است) میزان منابع آزادشده، حدود 12 هزار
میلیارد تومان خواهد بود. این در حالی است که با جهش نرخ ارز، رقم یارانه
پنهان پرداختی بسیار نجومی شده است. محاسبات در این خصوص بسیار است و برخی
هم درباره رقم کلی آن، مناقشه کرده اند. برای گریز از این مناقشات ما صرفا
بنزین را در نظر می گیریم. با احتساب نرخ حداقلی 45 سنت برای هر لیتر
بنزین، رقم یارانه پنهان این حامل انرژی حدود 146 هزار میلیارد تومان خواهد
بود. اگر دولت با اجرای سیاست های مقداری و سهمیه ای ( و حتی بدون افزایش
معنادار قیمت) بتواند 10 درصد از بنزین مصرفی فعلی را صرفه جویی و صادر
کند، حدود 15 هزار میلیارد تومان درآمد مازاد کسب خواهد کرد که بیشتر از
رقم آزادشده از حذف یارانه سه دهک است. حالا اگر بتواند نرخ داخلی را
افزایش دهد یا مقدار بیشتری را صرفه جویی و صادر کند این رقم به مقدار قابل
توجهی رشد خواهد کرد. واضح است که اجرای سیاست دوم، بسیار راحت تر است.
اثر توزیع درآمدی
یارانه نقدی ارزش خود را از دست داده است و در ادامه روند فعلی، به مرور
عملا بی ارزش خواهد شد. حال هرچه ارزش این رقم کمتر شود، سهم آن از کل
درآمد خانوار (اعم از ثروتمند یا کم درآمد) کمتر و در نهایت میزان بی
عدالتی حاصل از توزیع آن به قشرهای ثروتمند کم و کمتر خواهد شد. این در
حالی است که هرچه تورم بیشتر شود، بی عدالتی حاصل از توزیع یارانه های
پنهان (چه در قالب سوخت عمومی و چه سوخت اعطایی به شرکت ها وهلدینگ های
رانتی) بزرگ و بزرگ تر خواهد شد. واضح است که از این نظر هم اگرچه حذف
یارانه همان طور که گفتیم اقدام مثبتی است اما اولویت نیست .
اثر کارایی اقتصادی و اجتماعی
از منظر کارایی اقتصادی، پرداخت یارانه نقدی بهترین روش بازتوزیع
درآمدهاست. اتفاقا اعطای یارانه پنهان در قالب کالاهای مختلف، بیشترین اثر
مختل کننده را در فرایند اقتصادی دارد. زیرا قیمت های نسبی که مهم ترین
سیگنال تنظیم کننده و بهینه کننده تصمیم ها و رفتارهای اقتصادی است را به
هم می زند. وقتی شما سوخت بسیار ارزان به واحدهای اقتصادی (اعم از خانوار و
شرکت ها) می دهید، به آن ها پیام می دهید که بیشترین استفاده از این منبع و
کمترین تلاش را برای مصرف بهینه آن بکنند. در این شرایط اگر ده ها کارخانه
سیمان سربر آورد که صرفا بر پایه رانت سوخت ارزان توجیه دارد یا دهه ها
گذشت و نتوانستید یک خودروی کم مصرف بسازید یا این که وضعیت ساختمان ها از
نظر عایق بندی و مصرف انرژی اصلاح نشد، نباید تعجب کرد.آثار جانبی یا به
قول اقتصادیون اکسترنالیتی ها هم بسیار مهم است. وقتی یارانه نقدی می دهید،
مردم برای ضروری ترین نیازها استفاده می کنند اما وقتی این سوخت را در
قالب بنزین در جامعه می پاشید چند اتفاق ساده می افتد؛ آلودگی هوا، شلوغی
خیابان ها و جاده ها و .... به بیان دیگر وقتی یارانه سوخت را طوری توزیع
می کنید که قیمت یک لیتر بنزین یک چهارم یک لیتر شیر و هم قیمت یک لیتر آب
معدنی است، عملا به جامعه می گویید که شیر نخورید و به جای آن در هوای
آلوده نفس بکشید!
از منظر اجتماعی هم، حذف بخشی از یارانه های پنهان،
کم هزینه تر از حذف یارانه نقدی است که احتمالا بسیار پرخطا خواهد بود.
ثبت اعتراض های بسیار به حذف محدود صورت گرفته در دوره اخیر گواه این موضوع
است.
حذف یارانه ثروتمندان بد است؟
واضح است
که حذف یارانه ثروتمندان بد نیست بلکه در یک محیط ایزوله سیاست خوبی است.
اما اگر 1- شرایط زمانی را در نظر بگیریم 2- سیاست های بدیلِ در دسترس به
منظور نیل به هریک از اهداف توزیعی، درآمدی یا تخصیصی را هم به حساب آوریم و
به سیاست ها به صورت مقایسه ای نگاه کنیم 3- بپذیریم که هر سیاستی هزینه
ای دارد و نمی توان همه طرح ها را با هم اجرا کرد 4- توان محدود اجرایی و
جسارت اندک قوه مجریه در اجرای این گونه طرح ها را مدنظر قرار دهیم، یک
نتیجه منطقی خواهیم داشت؛ حذف یارانه، الان اولویت نیست! و اتفاقا سیاست
های کم هزینه تر و پرعایدی تری وجود دارد که بهتر است وقت و انرژی قوه
مجریه صرف آن ها شود. اگر دولت توانش را دارد و جامعه هم کشش اجرای همه این
سیاست ها را دارد، بهتر، اجرای همه این جراحی های اقتصادی است اما محدودیت
در این عوامل، انتخاب سیاست ارجح را تجویز می کند.