کد خبر: ۱۶۲۰
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
در هفته سلامتِ روان «خودکشی» در ایران مورد بررسی قرار گرفت صعود
سلامت روان هفته‌ای در تقویم ایران دارد و همین سبب شده تا سلامت روان ایرانیان بیش از گذشته مورد توجه مسئولان باشد. «خودکشی» محور این هفته در سال 98 است. محوری که به گفته رئیس انجمن روان‏پزشکان ایران اولویت اول را در سال‌های اخیر به خود اختصاص داده است، چراکه آمار خودکشی در ایران روند صعودی را می‌پیماید.

زهرا داستانی
سلامت روان هفته‌ای در تقویم ایران دارد و همین سبب شده تا سلامت روان ایرانیان بیش از گذشته مورد توجه مسئولان باشد. «خودکشی» محور این هفته در سال 98 است. محوری که به گفته رئیس انجمن روان‏پزشکان ایران اولویت اول را در سال‌های اخیر به خود اختصاص داده است، چراکه آمار خودکشی در ایران روند صعودی را می‌پیماید.
خودکشی کلمه‌ای است که هر روز بیشتر از دیروز می‌شنویم، گویا تنها آنانی که دست به این عمل می‌زنند جرئت رویارویی با آن را دارند. خودکشی از شروع تاریخ مکتوب روی داده و نگرش‌ها نسبت به آن بسته به زمان، فرهنگ و همچنین انگیزه‌ها متغیر بوده است. خودکشی یکی از مسائل جدی روانی و اجتماعی است که به کشور خاص یا محدوده جغرافیایی خاصی محدود نمی‌شود. تقریبا تمام کشورهای جهان با این پدیده اجتماعی روبه‌رو هستند. سازمان بهداشت جهانی در سال 2011 اعلام کرده است که هر ساله حدود یک میلیون نفر بر اثر خودکشی می‌میرند. این سازمان نرخ مرگ و میر جهانی در اثر خودکشی را در این سال 10 نفر در هر 100 هزار نفر اعلام کرده است. این آمار در حالی است که مریم رسولیان، رئیس انجمن روان‏پزشکان ایران گفته است: «بنا بر آمار وزارت بهداشت، ۲۰ برابر آمار جهانی اقدام به خودکشی صورت می‌گیرد اما منجر به مرگ نمی‌شود.»
خودکشی در ایران نیز در این میان آماری قابل توجه دارد، هرچند از میانگین جهانی پایین‌تر است. چنان چه رئیس انجمن روان‏پزشکان ایران اعلام کرده است: «در سال ۹۴ آمار خودکشی ۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر بوده است.» با این حال به گفته او، این آمار در حال طی کردن روند رو‌به‏رشد است. رسولیان گفته است: «کشور ما از سال ۹۴ تا سال ۹۷ در خودکشی منجر به مرگ رشد چشمگیری داشته است. سال ۹۴ آمار خودکشی ۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر بوده و این آمار در سال ۹۷ به ۶ نفر در ۱۰۰ هزار نفر رسیده است. شهرهای ایلام، بویراحمد، لرستان و کرمانشاه آمار بالاتری از میانگین خودکشی در سطح کشور دارند. در همدان این آمار به ۹ نفر در ۱۰۰ هزار نفر می‌رسد ولی همچنان میانگین کشوری در ایران ۶ نفر در ۱۰۰ هزار نفر است که از آمار جهانی پایین‌تر است ولی نسبت به سال‌های گذشته رشد داشته است.»
خودکشی بالاشهرنشین‌ها و پایین‌شهری‌ها یک معنا ندارد
افسردگی پولدار و فقیر نمی‌شناسد. هرچند افسردگی در کسانی که فقیرترند به آن دلیل که ممکن است از توان مالی لازم برای درمان آن برخوردار نباشند، طولانی‌تر و حادتر است و همین موضوع آمار خودکشی در این طبقه اجتماعی را بالاتر می‌برد. رسولیان در ارتباط با آمار خودکشی در ایران اظهار کرده است: «بنا به آمار وزارت بهداشت حدود ۷۳ درصد خودکشی‌ها در حاشیه شهرها اتفاق می‌افتد. بنابراین آشکار است که فقر و مسائل اقتصادی بر روی اقدام به خودکشی تاثیر فاحشی دارد ولی اقدام به خودکشی در مناطق مرفه بیانگر آن است که فقر تنها عامل آن نیست.» رسولیان در رابطه با ابعاد افسردگی در جامعه گفته است: «افسردگی ابعاد زیستی، اجتماعی، فردی و فرهنگی دارد. همه افراد جامعه غم را تجربه می‌کنند ولی این به معنای اقدام به خودکشی نیست. کسی که اقدام به خودکشی می‌کند به طور قطع استعداد شخصی از نظر زیستی دارد اما عوامل خانوادگی و استحکام یک خانواده در اقدام افرادی که استعداد خودکشی به طور زیستی دارند، اهمیت قابل توجهی دارد. اینکه ما به عوامل اجتماعی سهمی جدی می‌دهیم، مهم است اما باید سلامت روان از وجوه زیستی، اجتماعی و فردی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.»
دست و پنجه نرم کردن کارشناسان با آمارها
خودکشی و افسردگی اولین حوزه‌ و البته اولین تجربه ایران در نقصان آمار نیست. اما قطعا این مسئله می‌تواند یکی از مهم‌ترین مسئله‌ای باشد که سلامت روان ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده است. امیرحسین جلالی دبیر علمی همایش سالانه روان‏پزشکان در این باره گفته است: «ما در خیلی از موضوعات آمار نداریم که این تصمیم‌گیری را مشکل می‌کند. خوشبختانه در سطح ملی وزارت بهداشت برای وصول یک برآورد اقدام کرده است. این اطلاعات از نظر روش‌شناسی و روش‌های اجرا قابل اعتماد خواهند بود اما اینکه بتوانیم زوایای بیماری روانی را با توجه به عوامل اجتماعی موثر و سلامت روان بسنجیم نیاز به تحقیقات مکمل دارد.» وی افزود: «در ایران عوامل اجتماعی در کنار عوامل زیستی سهم مهمی دارد. عدم توجه به این عوامل باعث آسیب‌های اجتماعی می‌شود که نمونه آن خودکشی است. با وجود اینکه خودکشی به عوامل زیستی و فردی اعتقاد دارد ولی نمی‌شود تاثیر عوامل اجتماعی را نادیده گرفت و سلامت روان متاثر از محیط اجتماع، خانواده فرد و استعداد فردی است.»
عدم مراجعه 35 درصد مبتلایان به افسردگی به پزشک
«۳۵ درصد بیماران به علت ترس از برچسب خوردن و ناآگاهی، بیماری‏شان را پنهان کرده و به پزشک مراجعه نمی‌کنند و ۵۰ درصد بیماران اعصاب و روان اعتقاد دارند که پزشکان اقدام موثری در ارتباط با بیماری و درمان آنها صورت نمی‌دهند.» اینها آمارهای قابل توجهی از وضعیت مراجعه مبتلایان به افسردگی به پزشکان معالج است که رئیس انجمن روان‏پزشکان ایران به آن اشاره کرده است. گرچه او آماری از مراجعه افراد مبتلا به افسردگی در ایران به روان‌پزشک و روان‌شناس ارائه نکرده ولی آن را یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در مبارزه با بیماری افسردگی معرفی کرده که ایران نیز از این چالش سهم قابل توجهی دارد. او گفته: «مهم‏ترین موضوعی که باعث اجتناب مراجعه بیماران به روان‏پزشکان می‌شود، موضوع شرم است. وقتی بیمار به روان‏پزشکی مراجعه نکند ریسک خودکشی در او بالا می‌رود همچنین لیست هزینه‌هایی که از عدم مراجعه به روان‏پزشکان به وجود خواهد آمد، بالا می‌رود.»
هزینه‌های نجومی درمان افسردگی در ایران
افسردگی و هزینه‌های نجومی درمان این بیماری همیشه یکی از بحث‌های چالش‏برانگیز بوده است. چالشی که در کنار «شرم»، عاملی است برای عدم مراجعه ایرانیان به روان‌شناسان و روان‌پزشکان. ‏بسیاری از افرادی که افسردگی را تجربه کرده‌اند و در پی درمان آن به سراغ کلینیک‌ها و روان‏شناسان و روان‏پزشکان رفته‌اند، به دلیل بالا بودن هزینه‌های درمان آن را نیمه‏کاره رها کرده‌اند. رئیس انجمن روان‏پزشکان گرچه بیان کرده که هزینه‌های جامعه‏درمانی روان‏پزشکی به ظاهر بالا است ولی گفته است: «عدم فعالیت‌های اجتماعی این بار هزینه را به وجود می‌آورد.» به اعتقاد او، هر سالی که تشخیص زودتر انجام شود، بار هزینه‏درمانی برای کشور و فرد بیمار ۵ برابر کاهش می‌یابد.
غلام‌رضا حاجتی دبیر اجرایی همایش سالانه روان‏پزشکان اما این مشکل را در نظام اقتصادی و قوانین می‌داند. او گفته: «در بحث هزینه‌های درمانی یک چالش اقتصادی همراه با قوانین بیمه وجود دارد که حتما باید تغییر کند و بیمه پوشش مناسب به بیماری روانی نمی‌دهد. در نگرش آنها اختلالات روانی جزو بیماری‏های قابل توجه محسوب نمی‌شود. مسلما این نگرش باید تغییر کند. خیلی از این بیماران نیاز به بستری، درمان دارویی و حمایت‌های اجتماعی دارند. باید بپذیرند که این بیماری مانند تمام بیماری‏های دیگر است و از نگرش ۱۰۰ سال پیش دست بردارند. پوشش‌های بیمه برای این بیماران لازم است. مشخصا بیمه باید به درمان‌های سایکوتیک و سرپایی توجه کند.»
نام:
ایمیل:
* نظر: