کد خبر: ۱۵۹۶
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
طی سالهای اخیر موج مهاجرت فزاینده ایرانی‌ها به سایر کشورها ابعاد گسترده‌ای داشته است. بسیاری از ایرانی‌ها به امید یک زندگی بهتر و آرام تر جلای وطن کرده و در سایر ممالک زندگی می‌کنند.

آفتاب یزد- گروه گزارش:‌ طی سالهای اخیر موج مهاجرت فزاینده ایرانی‌ها به سایر کشورها ابعاد گسترده‌ای داشته است. بسیاری از ایرانی‌ها به امید یک زندگی بهتر و آرام تر جلای وطن کرده و در سایر ممالک زندگی می‌کنند.
تا سال 97، مطابق آمارهای جهانی ، آمریکا بزرگ‌ترین مقصد ایرانیان مهاجر محسوب می‌شد. در حال حاضر، حدود یک میلیون و 500 هزار نفر ایرانی در این کشور اقامت دارند که افراد تحصیلکرده زیادی در میان آنها یافت می‌شود. ایرانی‌ها به ترتیب در کانادا، انگلستان، سوئد، ترکیه، آلمان، استرالیا و مالزی دارای بیشترین فراوانی اقامت و زندگی هستند.
با این حال نکته ای که از بررسی مقایسه ای زندگی ایرانی‌ها قبل و بعد از مهاجرت به دست می‌آید این است که سبک و نحوه رفتار بیشتر ایرانی‌ها در نگرش مصرفی و سبک زندگی در این دو دوره از تفاوت معنا داری برخوردار است. با این حال طبعا شروع به مهاجرت و تغییر نگرش هم بی شک دلایلی دارد که در ادامه به آن می‌پردازیم.
> از کجا استارت می‌خورد؟
خارج رفتن و زندگی در خارج از یک جایی آغاز می‌شود.وقتی رویاهایی در سر داری و فکر می‌کنی در خارج بهتر می‌توانی به آن برسی، دست به کار می‌شوی و برنامه ریزی را آغاز می‌کنی .خروج از ایران و تحصیل در خارج از کشور تنها راه رسیدن به قله‌های پیشرفت و خوشبختی است. آوای دلنواز غربت هم که از دور شنیده شود، تمایل برای ترک وطن روز به روز قوی‌تر می‌شود. به این ترتیب است که سقف خواسته‌هایت می‌شود خروج از ایران و داشتن یک زندگی بهتر.
> وقتی همه چیز خیلی زود تغییر می‌کند
بررسی‌ها نشان می‌دهد ایرانی‌ها در خارج از کشور با شرایط زندگی در کشوری که به آنجا رفته اند خیلی زود عادت می‌کنند و از ریخت و پاش‌ها و یکسری عادت‌هایی که در ایران به صورت افراطی به آن مبادرت می‌کردند خودداری می‌کنند.
البته فرقی هم نمی‌کند پولدار باشی یا بی پول، وقتی وارد حریم و فضای سرزمین دیگری می‌شوی طبعا مجبور هستی خودت را با شرایط آنجا وفق بدهی و به عبارتی جزئی از اجزای بزرگتر یک سیستم و روش فکری و سبک خاص می‌شوید.
> دورهمی‌هایی که بی معنا می‌شود
رعنا یکی از ایرانی‌های مهاجر که 10 سال است در آلمان زندگی می‌کند، می‌گوید:‌ وقتی در حریم و فضای کشور خارجی هستی تمناهای زمان ایران برایت بی‌معنا می‌شود، مثلا در ایران به هر شغلی تن نمی‌دهی و ممکن است آن را «چیپ» بدانی ، اما در آلمان وضع فرق می‌کند چون هیچ‌کس کار کردن حتی در یک شغل خدماتی در فرودگاه یا هتل را بد نمی‌داند اما در ایران کمتر خانمی‌ممکن است با شرایط تحصیلی خوب سراغ چنین شغلی برود.
وی می‌گوید: گاهی وقتی به ایران می‌آیم یکسری آداب و شیوه‌های زندگی ایرانی‌ها برایم عجیب می‌نماید، مثلا دورهمی‌های پر هزینه که این رویه در آلمان لااقل بین ایرانی‌ها بی معناست.
> خیابان گردی تعطیل !
یعقوب ش یکی دیگر از ایرانی‌هایی است که چند سالی در کانادا زندگی می‌کند. او نیز می‌گوید: ایرانی‌های مقیم کانادا خیلی زود با شرایط جدید کنار می‌آیند و از برخی رفتارهایی که در ایران داشتند دست بر می‌دارند؛ یکی از این موارد اسراف در مصرف انرژی است، چون کسی که زندگی در خارج را انتخاب می‌کند باید خود را با شرایط جدید وفق بدهد آنجا اینگونه نیست که هر صبح یا شب با ماشین شخصی خودت در خیابانها ویراژ بدهی و نکته جالب اینکه ایرانی‌هایی که در ایران مثلا خیلی ماشین باز بودند اینجا به شرایط تن می‌دهند و با توجه به بالا بودن قیمت سوخت ترجیح می‌دهند از وسایل حمل و نقل عمومی‌استفاده کنند.
> حیف پول که بیخودی خرج شود!
آرش از دیگر ایرانی‌هایی است که در فرانسه زندگی می‌کند. او می‌گوید: ‌اینجا ایرانی‌های زیادی زندگی می‌کنند که قرار و مدارهایشان در بهترین حالت محدود به حضور در کافه‌ها و مراکز دیدنی است، در مهمانی‌های خانوادگی درون خانه از پذیرایی‌های آنچنانی همراه با میوه و مخلفات خبری نیست و همواره یک نوع غذا یا دسر بر سر میز غذا قرار می‌دهند و از ریخت و پاش‌هایی که معمولا در مهمانی‌های در ایران شاهدش هستیم خبری نیست.
وی دلیل این امر را شرایط زندگی در اروپا می‌داند و می‌گوید:‌ در خارج از ایران به دلیل بالا بودن هزینه‌ها قدر پولی را که در می‌آورند می‌دانند ، از سوی دیگر مراوده با میزبان‌ها و مشاهده سبک و مشی زندگی آنها خود بخود روی نگرش و شیوه زندگی مهاجران هم تاثیر می‌گذارد و این واقعیتی است که هر ایرانی مهاجری بعد از سالها زندگی در خارج آن را درک می‌کند.
> چند مزیت و چند عیب
اما سوالی که ممکن است مطرح شود اینکه چه پارامترهایی در زندگی داخل ایران هست که در زندگی خارج از کشور وجود ندارد؟
یعقوب ش ایرانی مقیم کانادا در این رابطه می‌گوید:‌اینگونه نیست که زندگی در غرب خیلی هم بهشت برین است آنجا هم مشکلات خاص خودش را دارد اما در خارج از ایران میزان اصطکاک زندگی کمتر است، رانندگی‌ها متعادل و مطمئن است، برخوردها قانونمند تر، هوا و مواد غذایی مصرفی سالم‌تر و اینها چیزهایی است که مزیت است اما ممکن است برخی ایرانی‌ها این سبک زندگی در غرب را نپسندند و استدلال شان هم این است که چنین زندگی بی روحی حرارت کافی ندارد و در ایران بهتر می‌توانند زندگی کنند حتی یکی از دوستان ما که قانون مداری در اینجا شرایط زندگی را برایش محدود کرده بود نتوانست با شرایط اینجا کنار بیاید و به ایران برگشت چون معتقد بود برای زندگی در کانادا ساخته نشده است.
> وقتی هیچی
شبیه ایران نباشد
بررسی خـــاطرات و نوشته‌های ایرانی‌های مهاجر نیز گویای این واقعیت است که ایرانی‌هایی که در ایران زندگی پر جنب و
جوش تری داشتند پس از
مهاجرت تا حد زیادی مجبور به ترک رویه شده و شیوه متفاوتی از زندگی را در پیش گرفته اند به عنوان مثال یک نخبه دانشگاه شریف پس از مهاجرت به کانادا در خاطرات خود نوشت:
در ایران یک جمع بسیار خوب دوستان را داشتم که از بودن کنارشان لذت می‌بردم اما در اینجا هنوز موفق نشده ام یک دوست صمیمی‌پیدا کنم و کم کم به این شرایط عادت کردم و سبک زندگی و نگرش من عوض شد.
وی می‌گوید: اوایل می‌گفتم اینجا دیگر چه جهنمی‌است که آمده ام اما کم کم مفاهیم تازه را یاد گرفتم اینکه چگونه خرید کنم و بهینه زندگی کنم، از همین خلال فرصت‌های کاری بهتر و بیشتری برایم فراهم شد و متوجه شدم همسان شدن با فرهنگ و محیط میزبان و حرکت در مدار قانون فرصت‌های بیشتر و بهتری برایم فراهم می‌آورد.
> سازگار شدن راهی برای پیشرفت
محققان علوم اجتماعی می‌گویند ایرانی‌ها در جوامع خارجی به دنبال کسب موقعیت‌های خوب حاضر به سازگار شدن با محیط و فرهنگ کشور میزبان هستند.
شروین چنگیزی کارشناس ارشد علوم اجتماعی در این باره به آفتاب یزد می‌گوید:‌ بررسی جامعه شناسی
همزیستی ایرانی‌ها با محیط زندگی خارج و تغییر نگرش آنها از مصرف زدگی به مصرف بهینه نشان می‌دهد از آنجا که ایرانی‌های مهاجر در جوامع خارجی همیشه درصدد کسب حرمت و همچنین یافتن جایگاه و نقش تعیین کننده
برای خود هستند ، سازگاری اجتماعی به
مقیاس وسیعی را در ازای تامین نیازمندی‌های ضروری در پیش می‌گیرند.
وی افزود: بی شک تامین چنین خواسته‌ها و نیاتی خواهد توانست در رشد شخصیت فرد و آینده او در جوامع میزبان موثر واقع گردد اما در واقع معیار سازگاری فرد با اجتماع را می‌توان در معامله میان نیازهای فرد و تامین آنها از سوی جامعه میزبان مشاهده کرد.
این کارشناس، با بیان اینکه ایرانی‌های خارج نشین
با مشاهده واقعیات جامعه میزبان سعی
می‌کنند تغییر در خود را آغاز کنند گفت:‌زمانی که فرد در روابط خود با افراد دیگر اجتماع مشکلی نداشته و به سهولت بتواند روابط خودش را ادامه دهد؛ در میان جمع مقبول و مطلوب واقع شود؛ وظیفه ای که بر عهده اش نهاده شده و از انجام وظایف به نحو احسن رضایت داشته باشد و در زندگی اجتماعی جایگاه خود را شناخته و معین شده ببیند، آن زمان فرد خودش را جزئی از جامعه ای که در آن زندگی می‌کند می‌بیند و در نتیجه بدون دستکاری و مهندسی رفتار که طبعا امری مصنوعی و غیرواقعی است ، به صورت ذاتی از آداب و فرهنگ جامعه میزبان تاثیر می‌پذیرد و این همان چیزی است که به تکامل شخصیتی این فرد در جامعه جدید منجر می‌شود.
چنگیزی رفتار متفاوت ایرانی‌ها با دیگر مهاجران در کشورهای غربی را مورد اشاره قرار داد و با بیان اینکه ایرانی‌ها در جامعه خارج و به خصوص اروپایی متوجه مصرف زدگی بیش از حد خود در جامعه ای که قبلا در آن زندگی می‌کردند می‌شوند، گفت:‌ ایرانی‌ها در جوامع غربی با مشاهده این تضاد روند سازگاری با شرایط را درپیش می‌گیرند و سعی می‌کنند در آن حیطه بهترین باشند ؛ مثلا شما در میان ایرانی‌های موفق خارج نشین کمتر کسی را سراغ دارید که با در پیش گرفتن روحیه ناسازگاری با جامعه جدید توانسته باشد به موقعیت مناسبی در آن جامعه دست پیدا کند.
وی تصریح کرد:‌در میان مردم شناسان این نکته مطرح است که وقتی فردی با اجتماع خود سازگاری ندارد، در حقیقت انسان ناسازگاری بوده و یا مخالف و ضد اجتماع است. فرد ناسازگار با اجتماع عموما انسانی است که از مفهوم اجتماعی بودن محروم است به عبارتی روشن‌تر او بی اطلاعی کاملی در رابطه با داد و ستد خود با اجتماع دارد و نمی‌داند که جامعه جدید از او چه می‌خواهد و در این موضوع سردرگم است که چه نقشی در اجتماع جدید داشته و خود چه انتظاراتی را باید برآورده کند. این ناسازگاری در میان مهاجران کم سواد دیگر کشورها وجود دارد که با تحمیل خود به جامعه میزبان و به دلیل عدم پذیرفته شدن سعی می‌کنند معیارهای عرفی و سنتی جامعه ای که از آنجا آمده اند را در پیش بگیرند؛ این افراد به مرور به اشخاصی ضد اجتماع مبدل می‌شوند که علیرغم تلاش‌ها برای ابراز وجود و ایفای نقش در جامعه به خاطر پافشاری بر سنت‌های غلط و پرهزینه خود نمی‌تواند نقاط مشترکی را میان خود و جامعه جدید بیابد و از این رو حق و حقوق خود را پایمال شده دانسته و با آن جامعه و قوانین آن ناسازگاری نشان می‌دهد ؛ اما کسانی که روند سازگارانه ای در پیش می‌گیرند بهتر می‌توانند از موقعیت‌های کشور میزبان استفاده کنند به همین دلیل بیشتر ایرانی‌ها سعی می‌کنند از رفتارهایی که بعضا عادات غلط جوامع خود محسوب می‌شود در راستای سازگاری با جامعه جدید دست بکشند.
> مصرف زدگی حتی در تفریح؟
واقعیت این است که عدم مصرف بهینه در ایران نسبت به سایر جوامع موضوعی محسوس است که در آمارها نیز دیده شده است. به باور برخی کارشناسان ایرانی‌ها به انسان‌های مصرف کرده و پر از افراط و تفریط تبدیل شده اند.انسان‌هایی که در مصرف همه چیز افراط می‌کنند از مصرف لوازم آرایش گرفته تا آب و برق و لباس!
پدیده مصرف‌گرایی یکی از معضلاتی است که به علت نبود انضباط کاربردی و روحیه اطمینان از داشتن حاصل می‌شود و در نتیجه چون فرد فکر می‌کند که منبع مورد نیاز مصرف او همچنان وجود دارد به مصرف بی رویه ادامه می‌دهد و توقع دارد که شرایط برای ادامه مصرف او فراهم شود.
یکی از شاخصه‌های مصرف‌گرایی، مصرف به عنوان سبک زندگی است.البته این نوع از مصرف تنها شامل مصرف کالاهای مادی نمی‌شود بلکه دربرگیرنده نوعی زیاده روی در استفاده از منابع و امکاناتی است که تعلق به همگان دارد مصرف نشانه‌ها و نمادها، مصرف انواع تفریحات و سرگرمی‌ها، حضور در نمایشگاه‌ها و سینماها، خیابانها ، مهمانی‌ها و مانند آن را نیز دربرمی‌گیرد. به قول فیترستون اصطلاح سبک زندگی در فرهنگ مصرفی معاصر معنای ضمنی‌ای معادل فردیت، بیان خویشتن و یک خودآگاهی مبتنی بر سبک پیدا کرده‌است که مواردی چون تن، پوشاک، طرز صحبت‌کردن، وقت‌گذرانی، ترجیحات خوردنی و نوشیدنی، منزل، اتومبیل، انتخاب محل تفریح و سایر کارهای شخص را باید به عنوان شاخص‌های فردیت و سلیقه‌ی مصرف‌کننده به حساب آورد. همه‌ی مواردی که فیترستون بدان اشاره می‌نماید در واقع بخشی از سبک زندگی است که توسط مصرف تعیین می‌شود.
با این حال به نظر می‌رسد موارد مورد اشاره در جامعه ایرانی و غیر ایرانی از دومعنای متفاوت برخوردار است. در واقع باید گفت مصرف‌گرایی در ایران، حتی پیش پا افتاده ترین ابعاد زندگی افراد را نیز به خود معطوف کرده و همه‌ آن انگیزه‌های صادقانه را با انگیزه‌های مادی، فخرفروشانه و خودبینانه جایگزین کرده است.
به این ترتیب است که آمار‌های مصرف در ایران و مقایسه آن با سایر کشور‌ها، خیره کننده و
تعجب برانگیز است. مثلا کشور چین با جمعیت یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر جمعیت، نخستین مصرف کننده طلای زینتی است.
دومین کشور، هند با جمعیت یک میلیارد و دویست میلیون نفر و اما رتبه سوم متعلق است به ایران که حتی گوی سبقت را در واردات طلای زینتی از کشورهای ثروتمندی مانند آلمان، فرانسه، ژاپن و حتی کشور‌های عربی ربوده و بماند که ایران هفتمین مصرف کننده لوازم آرایش در جهان است.
در هر حال، دلایل بسیاری برای مصرف گرایی ایرانیان اعلام می‌شود تا جایی که بنا به اظهار کارشناسان اطلاعات به دست آمده نشان می‌دهد مصرف نان و بنزین ایرانی‌ها 6 برابر مردم جهان است.
> واقعیتی که در خارج متوجه می‌شویم
یکی از عوارض تغییر سبک زندگی در جامعه امروز ،
فاصله گرفتن از ساده زیستی و مصرف منطقی و گرایش به زیاده روی و اسراف است که متاسفانه در کشور ما این رویه نادرست باعث تحمیل هزینه به سبد اقتصادی خانواده و زیان به کشور شده است. این در حالی است که بنا به اظهار شاهدان عینی در بیشتر جوامع غیر از ایران انضباط کاربردی در استفاده از منابع و امکانات وجود دارد.
شاهد دیگر، سرانه مصرف سالیانه نان ایرانی‌هاست که 160 کیلوگرم است و در مقایسه همین سرانه 25 کیلوگرم در جهان است. این آمار به این معنی است که ایرانیان 6 برابر مردم نقاط دیگر نان استفاده می‌کنند یا در مصرف بنزین با توجه به سرانه مصرف روزانه 90 لیتر در ایران و 15 لیتر در جهان بازهم مصرف ایرانیان
6 برابر میانگین مصرف جهانی است.
همه اینها اما در حالی است که زیاده روی و اسراف هم از نظر باورهای دینی خلاف محسوب می‌شود و هم از نظر فرهنگ مصرف و رفتار اجتماعی باعث بی توجهی به سرمایه‌های ملی می‌شود اما با این حال روز به روز این فرهنگ میان مردم نهادینه تر می‌شود و نهادها و سازمان‌های فرهنگی نیز در این خصوص سکوت کرده‌ اند.
ایرانی‌هایی که از ایران مهاجرت می‌کنند بر اثر سازگاری با جوامع جدید متوجه می‌شوند که قبلا به شدت دچار مصرف زدگی بودند و در نتیجه اغلب رفتار مصرفی منضبط تری پیدا می‌کنند به همین دلیل در رفتار مصرفی در جامعه جدید دست به عصا تر می‌شوند این در حالی است که باید از همان جامعه اول این خصیصه را به ارث می‌بردند نه اینکه به صورتی اکتسابی از سایر جوامع به دست بیاورند.
نام:
ایمیل:
* نظر: